(19-06-2012, 03:25 PM)Behnoush نوشته: شهروزمن می دونم این رو بهنوش گرامی. به آقا بابک ارادت ویژه ای دارم.
ارزش مقالات شما مسلما خیلی بالاست و بعید هم میدونم بابک منظورشون به مقالات شما بوده باشه و یه صحبت کلی هست چون الان تعداد ژورنال ها خیلی زیاد شده و همه جور کیفیتی پیدا میشه و صرفا کلمه ISI تضمین کننده کیفیت یا تازه بودن کار فرد نمیشه ولی قطعا در مورد شما اینطور نیست . نا امید هم نباشید و مسلما اینقدر نقاط قوت توی رزومه شما هست که بتونه معدل کارشناسیتون رو بپوشونه. من اگه جای شما باشم حتما برای جی آر ای وقت میذارم و مطمئن باشید ارزشش رو داره. مثلا همین دانشگاه کنکتیکت که بهش اشاره کردید اپلای کردید من امسال برای بار دوم اونجا اپلای کردم چون دپارتمان داروسازیش کارایی انجام میده که من واقعا دوست داشتم . سال اول با اینکه حمایت استاد رو داشتم ریجکت شدم و خود استاد تشویقم کرد دوباره جی آر ای بدم و اپلای کنم و هیمنکارو کردم امسال خوشبختانه پذیرش با فاند گرفتم و همونجا رو دارم میرم و واقعا احساس میکنم خوندن مجدد جی آر ای ارزشش رو داشت. و مطمئنم شما هم اگه یه نمره جی آر ای خوب بیارید و مجددا برای پیدا کردن استاد وقت بذارید امسال نتیجه ش رو میبینید. شما که یه بار جی آر ای دادید و همین چهارماه باقیمونده تا امتحان مهر فرصت خوبیه که بخونید و دوباره امتحان بدید. از کجا معلوم شاید این ریجکت ها به این علته که جای خیلی خیلی بهتر با شرایط ایده آل در انتظار شماست جوریکه در کنار تحصیل از زندگیتون هم لذت ببرید
فقط خواستم بگم که واقعا در آمریکا حتی برای مقالات بسیار معتبر (خیلی خیلی حتی معتبرتر از مقالات من) ارزشی قائل نیستند. کسایی رو دیدم ریجکت می شن که تنها کلمه ای که می شه بهشون اطلاق کرد نابغه هست!
خودم هم دیگه به این نتیجه رسیدم که جی ار ای بخونم. فقط اینها رو برای کسایی گفتم که خیلی در تب مقاله هستند. با یک مقاله کنفرانسی نسبتا معتبر و جی ار ای و معدل خوب قطعا می تونند فاند بگیرند ولی عکسش غیر ممکنه تقریبا. چون درست یا نادرست، سیستم آمریکا و کانادا و شاید هم استرالیا برای کار پژوهشی و رزومه تحقیقاتی طرف ارزش چندانی قائل نیستند مگر اینکه معجزه ای در حد nature باشه!
حرف کریم رو اصلاح می کنم"اهمیت مقاله _ حتی در برترین ژورنالها و رنک 1 کنفرانسهای جهان_ در پذیرش آمریکا کم رنگتر از بقیه گزینه ها است."
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)