طبق آماری که سایت دانشگاه MIT ارایه داده، از هر ۴۰۰۰ متقاضی به کمتر از ۱۵۰ نفر پذیرش داده میشه (نرخ پذیرش کمتر از ۳ درصد). میشه این فرض معقول رو هم داشت که اغلب متقاضیان دارای رزومه های خوبی بوده باشند و به ندرت کسانی که رزومه متوسط دارند پولشون رو برای اپلای این دانشگاه ها به هدر می دهند. با این فرض شانس پذیرش فردی با رزومه متوسط شاید از یک درصد هم کمتر باشه. بنابراین نباید خرده گرفت که کسی به این موضوع شک کنه.
به هر حال، شما وقتی مقاله یا پایان نامه ای هم می نویسید که در اون یک ادعا یا یافته بحث برانگیزی رو معرفی می کنید می بایست شواهد و مدارکی هم برای اثبات درستی اون ارایه کنید وگرنه داوران مقاله یا پایان نامه اون رو به دلیل قابل اثبات نبودن رد می کنند و اون نظریه یا یافته علمی در حد یک ادعا باقی میمونه.
انیشتین نظریه نسبیتش رو تقریبا در سال ۱۹۰۵ خودش کشف کرد و در سال تقریبا ۱۹۱۰ که فکر می کرد مدارک و شواهد نسبتا کافی داره به جامعه علمی عرضه کرد ولی همچنان مورد قبول اونها قرار نگرفت و چند سال گشت تا افرادی رو متقاعد کنه که با ثبت الگوی ستارگان قبل و بعد از خورشید گرفتگی نظریه اش رو اثبات کنند. در یکی از اونها که حدود سال ۱۹۱۸ بود وسایلشون رو به کریمه (شرق شوروی) برده بودند که شوروی اونها رو به گمان اینکه جاسوس آلمان هستند ضبط کرد و خودشون هم شانس آوردند زنده موندند. تنها بعد از جنگ جهانی اول و در حدود ۱۹۲۳ بود که بالاخره ۷-۶ گروه داده هایی رو در مورد یکی از خورشید گرفتگی هایی که در استرالیا رخ داد ثبت کردند و درستی نظریه به اثبات رسید ولی حتی با این حال هم جامعه علمی آمادگی پذیرش این نظریه و کنار گذاشتن نظریه نیوتونی رو نداشت. جالبه که بدونید ایشون هیچوقت برای مقالاتی که در مورد نظریه نسبیت نوشت جایزه نوبل نگرفت بلکه به خاطر مقالات زیادی که در حوزه الکترومغناطیس نوشته بود جایزه نوبل گرفت. غرض اینکه ایشون به محض مخالفت جامعه علمی با مدعاش ناراحت نشد و تا زمان اثبات ادعای خودش از پا ننشست و حدود بیست سال روی اون کار کرد! البته اجباری در این کار نیست و جنبه شخصی داره.
ایراد چنین ادعاهایی در مورد نتایج پذیرش هم اینه که در صورت عدم اثبات و عدم ابراز شک از سوی دیگران ممکنه باعث کمال گرایی یک عده ای بشه و اونها رو از گرفتن یک پذیرش در رتبه های معقول باز بداره. در مجموع به نظرم هر کس میتونه ادعا کنه از هر دانشگاهی پذیرش گرفته و اجباری در اثبات اون وجود نداره ولی دیگران هم این حق رو دارند که در حد معقول به اون ابراز تردید کنند (peer review).
به هر حال، شما وقتی مقاله یا پایان نامه ای هم می نویسید که در اون یک ادعا یا یافته بحث برانگیزی رو معرفی می کنید می بایست شواهد و مدارکی هم برای اثبات درستی اون ارایه کنید وگرنه داوران مقاله یا پایان نامه اون رو به دلیل قابل اثبات نبودن رد می کنند و اون نظریه یا یافته علمی در حد یک ادعا باقی میمونه.
انیشتین نظریه نسبیتش رو تقریبا در سال ۱۹۰۵ خودش کشف کرد و در سال تقریبا ۱۹۱۰ که فکر می کرد مدارک و شواهد نسبتا کافی داره به جامعه علمی عرضه کرد ولی همچنان مورد قبول اونها قرار نگرفت و چند سال گشت تا افرادی رو متقاعد کنه که با ثبت الگوی ستارگان قبل و بعد از خورشید گرفتگی نظریه اش رو اثبات کنند. در یکی از اونها که حدود سال ۱۹۱۸ بود وسایلشون رو به کریمه (شرق شوروی) برده بودند که شوروی اونها رو به گمان اینکه جاسوس آلمان هستند ضبط کرد و خودشون هم شانس آوردند زنده موندند. تنها بعد از جنگ جهانی اول و در حدود ۱۹۲۳ بود که بالاخره ۷-۶ گروه داده هایی رو در مورد یکی از خورشید گرفتگی هایی که در استرالیا رخ داد ثبت کردند و درستی نظریه به اثبات رسید ولی حتی با این حال هم جامعه علمی آمادگی پذیرش این نظریه و کنار گذاشتن نظریه نیوتونی رو نداشت. جالبه که بدونید ایشون هیچوقت برای مقالاتی که در مورد نظریه نسبیت نوشت جایزه نوبل نگرفت بلکه به خاطر مقالات زیادی که در حوزه الکترومغناطیس نوشته بود جایزه نوبل گرفت. غرض اینکه ایشون به محض مخالفت جامعه علمی با مدعاش ناراحت نشد و تا زمان اثبات ادعای خودش از پا ننشست و حدود بیست سال روی اون کار کرد! البته اجباری در این کار نیست و جنبه شخصی داره.
ایراد چنین ادعاهایی در مورد نتایج پذیرش هم اینه که در صورت عدم اثبات و عدم ابراز شک از سوی دیگران ممکنه باعث کمال گرایی یک عده ای بشه و اونها رو از گرفتن یک پذیرش در رتبه های معقول باز بداره. در مجموع به نظرم هر کس میتونه ادعا کنه از هر دانشگاهی پذیرش گرفته و اجباری در اثبات اون وجود نداره ولی دیگران هم این حق رو دارند که در حد معقول به اون ابراز تردید کنند (peer review).
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -