28-09-2011, 01:23 PM
چند روز بعد از مصاحبه تلفنی اولی که داشتم، برای یک Open position که اپلای کرده بودم در اسپانیا، از طرف استاد از طریق Skype دعوت به مصاحبه شدم.
روز مصاحبه اینترنت مدام قطع و وصل می شد و چند بار هم برق قطع شد (اون روز بارون خیلی شدیدی میومد). خلاصه سر ساعتی که قرار داشتیم همچنان اینترنت قطع بود. خیلی اعصابم خورد شده بود و به زمین و زمان و مشکلات این چنینی این کشور بد و بیراه می گفتم! تصمیم گرفتم به استاد زنگ بزنم و بگم، که دیدم اینترنت وصل شد. سریع ایمیل زدم و گفتم وضعیتم اینطوریه، اگه دیدید آفلاین هستم بدونید.
بعد از چند دقیقه استاد آنلاین شد و از طریق Skype بدون تصویر صحبت کردیم. این مصاحبه خیلی راحت تر از قبلی بود برام چون هم به زمینه کاری استاد آشنایی و علاقه داشتم و هم اینکه یه نفر بود، و اینکه انگلیسی زبان نبود و خیلی راحت صحبتهاش رو می فهمیدم. دومین تجربه ام هم بود. تقریباً چیزی نبود که متوجه نشم یا اینکه تقاضا کنم دوباره بپرسه. سوال درسی و علمی هم چیزی ازم نپرسید. حدود 20 دقیقه اسکایپ کردیم، بعد اینترنت من قطع شد و استاد زنگ زد. یه 15 دقیقه ای هم با تلفن حرف زدیم.
برای این مصاحبه خیلی خوب خودم رو آماده کرده بودم و در مورد پروژه استاد و مباحث مرتبط با اون مطالعه کردم. همینطور حدود 4-5 تا سوال آماده کرده بودم که از استاد بپرسم، در مورد جزئیات خود پروژه، توقعات ایشون از یه دانشجوی دکترا، کارهایی که باید از قبل اومدن انجام بدم، وضعیت کمک هزینه ها و مخارج. تمامی این سوالات رو به همراه یکی دو تا سوال دیگه که همون موقع به ذهنم رسید از استاد پرسیدم و فکر کنم همین سوالات نشون داد که به موضوع علاقه مندم و اینکه براش وقت گذاشتم. تاثیر مثبتی داشت فکر کنم. استاد هم همه رو مفصل و کامل جواب داد.
سوالاتی که استاد پرسید و یادم هست رو می نویسم:
1- هدفت از دکترا خوندن کلاً چیه؟
2- بعد از اتمام تحصیل برنامه ات چیه؟ می خوای برگردی ایران؟ چی کار می خوای بکنی؟
3- برای ویزا مشکلی نخواهی داشت؟
4- در مورد خود پروژه چند دقیقه ای صحبت کرد و توضیح داد، بعد یه سری سوالات در مورد تجربیات مرتبط من و میزان آشنایی ام با بعضی نرم افزارها و کارهای آزمایشگاهی پرسید.
5- بعد که کلاً پروژه رو توضیح داد پرسید که آیا فکر می کنی این همون چیزی هست که توقع داشتی؟ آیا واقعاً علاقه به این پروژه داری؟
6- آخر سر که صحبت ها تموم شد گفت که مهلت درخواست بورس این پروژه فرداست و باید تا فردا بهم جواب بدی که میای یا نه. منم شوکه شدم و گفتم یه روزه که نمی شه! گفت کاملاً درک می کنم چی می گی و حق هم داری، اما چون پروژه از طرف دولت تامین می شه من هیچ کاری نمی تونم بکنم. گفت اگر فکر می کنی جاهای دیگه که اپلای کردی بهتر هست و اگر از اونها پذیرش بگیری تصمیم داری اونها رو بری همین الان بهم بگو و جواب مثبت بهم نده.
استاد اسپانیایی بود ولی با توجه به اینکه دکترا و post-doc رو انگلیس و آمریکا بود، خیلی خوب و روون و کم لهجه حرف می زد. دامنه لغاتش هم خیلی وسیع نبود. در کل راحت می شد فهمید چی می گه. کیفیت صدای اسکایپ هم خیلی بهتر از تلفن بود!
روز مصاحبه اینترنت مدام قطع و وصل می شد و چند بار هم برق قطع شد (اون روز بارون خیلی شدیدی میومد). خلاصه سر ساعتی که قرار داشتیم همچنان اینترنت قطع بود. خیلی اعصابم خورد شده بود و به زمین و زمان و مشکلات این چنینی این کشور بد و بیراه می گفتم! تصمیم گرفتم به استاد زنگ بزنم و بگم، که دیدم اینترنت وصل شد. سریع ایمیل زدم و گفتم وضعیتم اینطوریه، اگه دیدید آفلاین هستم بدونید.
بعد از چند دقیقه استاد آنلاین شد و از طریق Skype بدون تصویر صحبت کردیم. این مصاحبه خیلی راحت تر از قبلی بود برام چون هم به زمینه کاری استاد آشنایی و علاقه داشتم و هم اینکه یه نفر بود، و اینکه انگلیسی زبان نبود و خیلی راحت صحبتهاش رو می فهمیدم. دومین تجربه ام هم بود. تقریباً چیزی نبود که متوجه نشم یا اینکه تقاضا کنم دوباره بپرسه. سوال درسی و علمی هم چیزی ازم نپرسید. حدود 20 دقیقه اسکایپ کردیم، بعد اینترنت من قطع شد و استاد زنگ زد. یه 15 دقیقه ای هم با تلفن حرف زدیم.
برای این مصاحبه خیلی خوب خودم رو آماده کرده بودم و در مورد پروژه استاد و مباحث مرتبط با اون مطالعه کردم. همینطور حدود 4-5 تا سوال آماده کرده بودم که از استاد بپرسم، در مورد جزئیات خود پروژه، توقعات ایشون از یه دانشجوی دکترا، کارهایی که باید از قبل اومدن انجام بدم، وضعیت کمک هزینه ها و مخارج. تمامی این سوالات رو به همراه یکی دو تا سوال دیگه که همون موقع به ذهنم رسید از استاد پرسیدم و فکر کنم همین سوالات نشون داد که به موضوع علاقه مندم و اینکه براش وقت گذاشتم. تاثیر مثبتی داشت فکر کنم. استاد هم همه رو مفصل و کامل جواب داد.
سوالاتی که استاد پرسید و یادم هست رو می نویسم:
1- هدفت از دکترا خوندن کلاً چیه؟
2- بعد از اتمام تحصیل برنامه ات چیه؟ می خوای برگردی ایران؟ چی کار می خوای بکنی؟
3- برای ویزا مشکلی نخواهی داشت؟
4- در مورد خود پروژه چند دقیقه ای صحبت کرد و توضیح داد، بعد یه سری سوالات در مورد تجربیات مرتبط من و میزان آشنایی ام با بعضی نرم افزارها و کارهای آزمایشگاهی پرسید.
5- بعد که کلاً پروژه رو توضیح داد پرسید که آیا فکر می کنی این همون چیزی هست که توقع داشتی؟ آیا واقعاً علاقه به این پروژه داری؟
6- آخر سر که صحبت ها تموم شد گفت که مهلت درخواست بورس این پروژه فرداست و باید تا فردا بهم جواب بدی که میای یا نه. منم شوکه شدم و گفتم یه روزه که نمی شه! گفت کاملاً درک می کنم چی می گی و حق هم داری، اما چون پروژه از طرف دولت تامین می شه من هیچ کاری نمی تونم بکنم. گفت اگر فکر می کنی جاهای دیگه که اپلای کردی بهتر هست و اگر از اونها پذیرش بگیری تصمیم داری اونها رو بری همین الان بهم بگو و جواب مثبت بهم نده.
استاد اسپانیایی بود ولی با توجه به اینکه دکترا و post-doc رو انگلیس و آمریکا بود، خیلی خوب و روون و کم لهجه حرف می زد. دامنه لغاتش هم خیلی وسیع نبود. در کل راحت می شد فهمید چی می گه. کیفیت صدای اسکایپ هم خیلی بهتر از تلفن بود!