22-08-2015, 04:47 PM
(22-08-2015, 03:45 PM)eedoad نوشته: سلطان عزیز
قصدم شکوه و آه و ناله و زاری نیست که توی این شرایط بچه ها جز خراب کردن روحیه خودم و بقیه نتیجه ای نداره. چه خوبه که پستای امید دهنده و روحیه بخش میذارید. فقط از جهت درد دل میگم با گذشت 380 روز و بلا تکلیفی که هنوز هم ادامه داره من یکی که واقعا توی محیط کارم دست و دلم به هیچ کاری نمیره و عملا این 5 ماه بعد از عید رو فقط در حدی که از محل کارم اخراج نشم به روزمرگی توام با دلزدگی و بی انگیزگی و انتظار گذروندم. همسرم هم کم و بیش همین شرایط رو داره. توی چنین شرایطی واقعا نمیتونیم به خوندن زبان و کارای مقدماتی که معمولا نیاز به تمرکز داره مشغول بشیم و عملا این بیقراری ناشی از بلا تکلیفی مانع از انجام اینجور کارها میشه. نمیدونم واقعا بقیه هم شرایطی مشابه ما دارن یا نه اما خوشحال میشم اگه کسی راه حل کاربردی یا پیشنهادی قابل اجرا داشته باشه اینجا با ما هم در میون بذاره.
عزت مزید
(22-08-2015, 04:12 PM)Soltaan نوشته: ببین دوست من، یه ضرب المثل قدیمی چینیهست که میگه: یا مکن با پیل بانان دوستی... یا بنا کن خانه ای در خورد پیل.
همه ما دوستی با پیل بانان رو انتخاب کردیم. ما یه هدف بزرگ رو نشونه رفتیم و حاضر شدیم برای رسیدن بهش با هر دشواری که ممکن بود سر راهمون به وجود بیاد مبارزه کنیم. ما وقتی این راهو شروع کردیم پیه خیلی چیزا رو به تنمون مالیدیم. این راه تو هر مرحلش سختی و انتظار داشت و داره. ما کارای اصلی و کارایی که از دستمون بر میومد رو با موفقیت انجام دادیم. سختیای زیادی رو پشت سر گذاشتیم. زحمات زیادی کشیدیم. از خوان های زیادی رد شدیم که شاید اگه رستم هم بود کم میاورد. الان به لطف خدا انقدر جلو اومدیم که به اینجا رسیدیم. شاید تقصیر خود سی آی سیه که توقع بچه ها رو برده بالا. پس اگه جای بچه های سال 2008 و قبل بودیم چی کار می کردیم. وقتی کسایی رو می بینین که تو FSW 2014 کارشون از شما زودتر انجام شده، عطش پیدا می کنین، دلتون پیچ می زنه و از استرس درد میگیره ولی این یه طرف ماجراس. باید هم به بالاتر از خودمون فکر کنیم و هم به کسایی که ما از اونا بالاتریم. به بچه های سال 2008. به همین بچه های گل همراه خودمون که متاسفانه همون اول به خاطر پر شدن کپ کلی و کپ رشته، خیلی زود از جمعمون جدا شدن و ممکنه خیلی بهتر و با استعدادتر از ماها بوده باشن (گفتم ممکنه). ما خیلی خوش شانس بودیم که تا اینجا بالا اومدیم. فقط مرحله آخر مونده که باید صبر کنیم. بله قبول دارم که استرس و تنش زیادی رو تحمل می کنین و اصلا نمی خوام کتمان کنم. این طبیعیه. ولی به شما و تموم بچه ها می گم: اگه تو سکیوریتی چک مشکل خاصی نداشته باشین که تقریبا اکثر بچه ها اینطوری هستن نیازی به نگرانی نیست. در بدترین وضعیت ممکنه ازتون دعوت به مصاحبه بشه که خب میرین و تازه به جای کسایی مثل من که رنگ اروپا رو ندیدن یه چرخیم تو پاریس می زنین. همیشه تهدیدا رو به فرصت تبدیل کنین. درباره عدم داشتن تمرکز و دل و دماغم بهتون حق می دم و توصیه خاصی ندارم چون این وضعیت طبیعیه. تنها توصیم اینه که مثبت نگر باشین و بدونین شما زحمتتون رو کشیدین. این خیلی ارزش داره. به خودتون افتخار کنین. چیزی به انتهای مسیر نمونده. مطمئن باشین.
شاد باشین دوستای من.
سلام دوست عزیز
امیدوارم شما هم زودتر کارتون به سر انجام برسه و پاس ریکوست بشین
دوست عزیزمون Soltan کاملا درست میگن
بهتره از الان عکساتون رو بندازین و اماده داشته باشین که در اولین فرصت به شرکت پیک اپ تحویل بدین
میدونم بلاتکلیفی سخته چون خودم هم تجربه ش کردم مخصوصا برای ما مترجمی ها .اما بهتره با سر حالی زبانتون رو تقویت کنید و دنبال اماده سازی و ترجمه ی مدارکتون باشید مثل گواهینامه و مدارک تحصیلی.یا اینکه خودتون رو اماده مسایل دیگه مثل جابه جایی کنید مثلا اسباب و اثاثیه خونه رو میخوایید چیکار کنید؟ایا خونه ای برای اجاره موقت پیدا کردین توی کانادا؟و خیلی مسایل دیگه.
به نظر من امسال خدا با همه ی ما یار بود که ویزا افیسمون پاریس بود وگرنه پروسه مهاجرت ما بالای 2 یا 3 سال طول میکشید
من خودم 4 سال توی پروسه ی مهاجرت گیر کرده بودم. 2 بار استرالیا ویزای دانشجوییم رو رد کرد به دلایل نامعلوم که فقط چون ایرانی بودم.
خیلی از بچه ها زیر 7 ماه کارشون درست شد.برای شما هم دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره.پس نگران نباشید.
پیشنهاد میکنم حتما یه سفر برید هم برای روحیه تون بهتره و هم اینکه یه چند روزی از این فکرو خیالها فارغ میشید.
توکل کنید به خدا چون همه چیز دست خودشه و در بهترین زمان ممکن همه چیز رو رقم میزنه.
موفق باشید



