آکادمیا کافه
تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: اطلاعات جانبی دریافت پذیرش (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%A7%D8%B7%D9%84%D8%A7%D8%B9%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4)
+--- انجمن: تاثیر پذیرش و مهاجرت بر زندگی(سایر موارد) (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%D8%AA%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF)
+--- موضوع: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن (/Thread-%D8%AA%D8%A7%D8%AE%DB%8C%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%86-%D9%BE%D8%B0%DB%8C%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D8%B1%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%D8%AD%D9%84%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A2%D9%86)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - ahmadpashaei - 02-08-2014

سلام به دوستان
چند پست اخیر نمیدونم چه ربطی به موضوع تاپیک داشت[img]images/smilies/exclamation.gif[/img]بهتر بود تاپیک عوض بشه یا اصلا یکی دیگه با آزادی کامل (بحث عمومی و کلی) ساخته بشه،آخه خیلی این بحثای حاشیه ای جالب میشه[img]images/smilies/laugh.gif[/img]. و حالا منم بحث رو ادامه میدم:[img]images/smilies/biggrin.gif[/img]
نقل قول:
آیا کسی مرض داره که دیگری رو اذیت کنه؟؟؟ من کم تر زنی رو دیدم  که بخواد بدون هیچ دلیلی وقتی همسرش هم آدم خوبیه و سربه راه واهل زندگی ، زندگیش رو تباه کنه و بحث مهریه و ... رو راه بندازه و همسرشو اذیت کنه!!! 
خداییش من در یک خانواده در همین چند ماه دو مشکل که به جدایی کشیده دیدم. هردو مرد کاملا از نظر جسمی،روانی،اخلاقی و خانوادگی سالم سالم،نگین حتما چیزی بوده که نبوده! اما همسراشون فقط به دلیل درخواست پول بیشتر (اولی ماهی یک و نیم میلیون و دومی ماهی یک میلیون میدادن بهشون بجز هزینه ماشین که با شوهرا بود و یا وقتی باهم بیرون می رفتن و خریدی می کردن و ... اما زن اول از خانواده ای بسیار فقیر و دومی متوسط به پایین بودن.هردو یک بچه دارن،اولی 14 سال و دومی 10 سال متاهلن!!! اولی زیر دیپلم و شوهر فوق لیسانس و باپرستیژ! دومی فوق دیپلم یکی از این رشته های عجیب و غریب که تکمیل ظرفیت آزاد اعلام می کنن و شوهرش بازاری معمولی و دیپلم(انصرافی از دانشگاه) این مادی گرایی فاجعه هست.آخه کجای ممالک توسعه یافته یکی رو بزرگ می کنن که ازدواج کنه بشه برده یک خانم که اون خرج کنه؟!!چرا از غربی ها تلاش رو همراه با این چیزا یاد نمی گیرن و فقط اینها رو الگوبرداری می کنن؟!! ما با لیسانسمون اینقدر حقوق داریم؟آخه زن زندگی اینجوری مطالبه می کنه؟ خودتونم میدونید اینها بسیار زیاد شده.هردوی اینها زدن تو کار آرایش و ... و متاسفانه به گفته همسراشون جو آرایشگاه های زنانه اصلا خوب نیست.همینکه دستشون به جیبشون رفت زدن زیر همه چی!حالا خوبه هردوشون همین زمستان پارسال دبی و ترکیه هم رفته بودن(جفتشون تنهایی!!!)،نمیدونم دیگه چی می خواستن! البته اینجا شوهراشونم که این حد بهشون بیخودی پول و حتی آزادی غیرضروری می دادن مقصرانا. نظر شما چیه؟ اینها رو به عنوان نمونه ای از ازدواجهای اشتباه و بی منطق در نظر بگیرید.
اصلا شما به دخترای درسخون و فرهیخته ای مثل خودتون نگاه نکنید،کلی نگری کنید، اون بیرون،تو خیابون و حتی در بیشتر دانشگاه های غیر دولتی -که بچه های درسخون و باهدفی دارند- اوضاع اصلا خوب نیست{استثنا مثال نیارید،کلا میگم،وگرنه موارد عکس هم وجود داره ولی نسبت به تعدادشون کمه}. به راحتی میتونید بفهمید من چی میگم؛ من به شخصه سر و وضع و آرایش و لحن صحبت خیلی ها رو می بینم حس می کنم که اکثرشون کسایی نیستن که بچسبن به زندگی و خودشون بسازن و به دست بیارن و مادر بچه هایی باشن. برعکس دارم میبینم و میشنوم که چقدر اون حس استقلال و خرج و... براشون مهمه. دلیل طلاقها همین مادی گرایی هست و فراموش کردن اصل هست. در مورد پسرها هم همینه ها.نه که من یکطرفه به قاضی رفته باشم.اوضاع پسرای دهه 70 و 80ی هم معادل دختراست که بهتر نیست. دوره برادرای بزرگم دوستی دختر پسر خیلی یواشکی بود و به زور یه قراری می ذاشتن از ترس کمیته و منکرات و خانواده و ... دوره من ok بود و خیلی کارای دیگه هم میشد ولی حجم کم بود و بازم یه ترسایی بود اما این دهه هفتاد و هشتادی ها وقتی از مدرسه تعطیل میشن به خدا من شرمم میاد پشت سر این دسته های 3،4تایی دختر و پسرا راه میرم،اعجوبه ای هستن بابا[img]images/smilies/blush.gif[/img].اینجا فکر کنم تا 20 سال دیگه از آمریکا هم جلو میزنه. فعلا کافیه!!!
اما در موضوع تاپیک باید بگم من فکر می کنم اولا ازدواج به سن پسر خیلی ربط داره ولی به فرض آقاپسر خیلی جوون و خام نباشه اگر ازدواج حساب شده باشه و هردو بخوان پیشرفت کنن و واقعا همو بخوان بهتره متاهل برن(نه 3-22 ساله). بقیه باشه برای بعد[img]images/smilies/shy.gif[/img]


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - butterfly - 02-08-2014

(02-08-2014, 12:55 AM)'ahmadpashaei' نوشته: سلام به دوستان
چند پست اخیر نمیدونم چه ربطی به موضوع تاپیک داشت[img]images/smilies/exclamation.gif[/img]بهتر بود تاپیک عوض بشه یا اصلا یکی دیگه با آزادی کامل (بحث عمومی و کلی) ساخته بشه،آخه خیلی این بحثای حاشیه ای جالب میشه[img]images/smilies/laugh.gif[/img]. و حالا منم بحث رو ادامه میدم:[img]images/smilies/biggrin.gif[/img]
 البته اینجا شوهراشونم که این حد بهشون بیخودی پول و حتی آزادی غیرضروری می دادن مقصرانا. نظر شما چیه؟ اینها رو به عنوان نمونه ای از ازدواجهای اشتباه و بی منطق در نظر بگیرید.


 
سلام، 
هرچند می دونم این پست منم کاملا نامرتبط با عنوان این تاپیکه اما چون نظر من در قسمت امتیاز جا نمیشد من مجبور شدم این پست بنویسیم.
در ارتباط با نظر شما و اکثریت دیگه مردهای امروز جامعه ایران یه تناقض هست.  مشکل اینجاست که مردهای امروزی بین سنت و مدرنیته گیر کردند. تکلیفشون با خودشون معلوم نیست هم می خوان که شریک زندگیشون تو مسائل مالی باهاشون شراکت داشته باشه و تو تامین هزینه ها سهیم باشه از طرف دیگه می خوان که مثل پدران و پدربزرگ هاشون همچنان قیمومیت خودشون نسبت به زنشون داشته باشند. دقیقا جمله و طرز فکری که من bold کردم ایراد داره چون اگر زن یه موجود ذی شعور و توانمنده که باید از نظر مالی استقلال داشته باشه و مخارجشُ متحمل مرد نکنه پس به همون اندازه مرد هم باید صاحب آزادی و اختیار باشه. یعنی چی که شوهر آزادی غیرضروری به زنش داده؟  اگر زن سنتی می خواهید که با کسب اجازه از شما از خونه بره بیرون پس باید پیه مهریه و نفقه رو هم به تنتون بمالید.  
متاسفانه فرهنگ و عرف نادرستی که در مورد ازدواج رایجه و خیلی هاش هم به دین ربط نداره در طول قرن ها شکل گرفته و به این زودی ها تصحیح نمیشه. 



RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - saaaaam - 02-08-2014

فکر کنم دیدگاه های مختلفی در مورد ازدواج و اپلای مطرح شد
من باید این موضوع را تاکید کنم که قشر تحصیل کرده ما به دو گروه عمده کسانی که از دانشگاه فقط یک تیکه کاغذ به عنوان مدرک دارند و کسانی که واقعا با زحمت دانشگاه قبول شدن و درس خوندن تفکیک کرد
گروه اول کسانی هستند که یا دانشگاه ازاد دار غوز اباد یا بدون کنکور و دانشگاه های من در اوردی علمی کاربردی و ... بقول خودشون تحصیل کردن که من اصلا این گروه را تحصیل کرده نمی دونم ولی گروه دوم بچه های دانشگاه های سراسری یا بخشی از دانشگاه ازادی ها هستند که واقعا هم تحصیل کرده و هم دارای فرهنگ و اصیل هستند
هیچوقت یادم نمیره دانشگاه ازاد تهران شمال دو سال پیش تدریس می کردم دخترا و پسرایی مثلا دانشجو داشتم که هزار قلم ارایش کرده و سر کلاس چه کارا که نمی کردن اکثرا هم دم کلفت بودن یادم نمیره چه پیشنهادات شرم اوری که بهم برخی از این دختران به اصطلاح دانشجو که نکردن. خدایش اصلا نمیشه اینا رو با بچه های همکلاسی خودم در دانشگاه دارایی مقایسه کرد. قبول دارم هم در دخترا و هم در پسرا هنوز هم انسانهای فرهیخته وجود دارد ولی واقعیت که تعداد این افراد بسیار کم شده و جوانی مثل من به دلایل مختلف مثل مسایل اقتصادی و فرهنگی از ازدواج دوری می کنه را عوض نمی کند والا الان دوستانم هر جا می رن خواستگاری انقدر چیزای عجیب غریب تعریف کردن که من شخصا دیگه نمی دونم چی بگم
تنها چیزی که در این سالها فهمیدم این هست که سیستم غلط اموزشی در تمام سطوح داره ریشه فرهنگ ما را خراب می کنه واقعا نمی دونم کی میخوایم بفهمیم ملاک انتخاب استاد دانش و شخصیت هست نه رابطه و گروه بندی
من اعتراف می کنم حداقل در این فروم دوستانی دارم مثل شما که افرادی فرهیخته هستید که درد را می بینید و تلاش می کنید تا از طریق این سایت حداقل به همدیگر در داشتن اینده بهتر کمک کنید
ملاک انتخاب همسر بر مبنای صحبت همه ما باید بر درک متقابل تفاهم و دوستی باشه من در این مطلب با همه شما دوستان موافق هستم فقط تنها چیزی که میگم اینه که مثلا جوانی مثل من که ۳۰ چند سال از عمرم را به تحصیل و کار به قول خودم پژوهشی گذراندم واقعا شرایط مالی نداشتم که بتونم خانواده تشکیل بدم 
یکی از دلایل عمده ای که دارم از اینجا می رم همین موضوع هست چه کسی دوست دارد جلو همسر و خانوادش سر افکنده باشه. اتفاقا همین موضوع را داشتم امشب به کسی که دوستش دارم و مثل شما فرهیخته هست می گفتم. 
بی عدالتی های اینجا و اینکه چون پسر کسی نیستم نتونستم هیات علمی بشم و یا در سازمانی درست حسابی استخدام بشم در حالی که همکلاسی ها و یا دوستانی بیسواد با رابطه توانستند شغلهای کلیدی بگیرند را هم اضافه کنید. به هر حال با همه قوا اماده شدم به محض رسیدن به کشور مقصدم همه انرژیم را برای خوشبخت کردن کسی که گفتم صرف کنم کسی که نمونه دختر فرهیخته ایرانی هست و انگیزه زندگی من
امیدوارم همه بتونن به خواسته های معقولشون و از همه مهمتر ارامش در زندگی برسن کاش میشد در کشور خودمً می ماندم و مجبور به کوچ به سر زمینی غریب نمی شدم
و در مورد حق طلاق و خانه نشینی که فرمودی والا بنظر من این موضوع ریشه در فرهنگ سنتی ما داره البته من معتقدم بجای دادن حق طلاق یا وظایف سنگین به خانم خانه باید قوانین جوری اصلاح بشه که مشوق ازدواج و محکم کننده بنیان خانواده باشه نه اینکه باعث برتری جنسی به جنس دیگر بشه این بنظر من بی ادالای هست
و این نکته را هم بگم که درسته کار منزل سخت و زیاد هست ولی خدایش کار بیرون از خانه و پول حلال بدست اوردن هم کم کاری نیست! 
با تقدیم احترام به همه بانوان محترم
با امید به روزهایی بهتر


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - ahmadpashaei - 02-08-2014

(02-08-2014, 01:41 AM)'butterfly' نوشته:
سلام، 
هرچند می دونم این پست منم کاملا نامرتبط با عنوان این تاپیکه اما چون نظر من در قسمت امتیاز جا نمیشد من مجبور شدم این پست بنویسیم.
در ارتباط با نظر شما و اکثریت دیگه مردهای امروز جامعه ایران یه تناقض هست.  مشکل اینجاست که مردهای امروزی بین سنت و مدرنیته گیر کردند. تکلیفشون با خودشون معلوم نیست هم می خوان که شریک زندگیشون تو مسائل مالی باهاشون شراکت داشته باشه و تو تامین هزینه ها سهیم باشه از طرف دیگه می خوان که مثل پدران و پدربزرگ هاشون همچنان قیمومیت خودشون نسبت به زنشون داشته باشند. دقیقا جمله و طرز فکری که من bold کردم ایراد داره چون اگر زن یه موجود ذی شعور و توانمنده که باید از نظر مالی استقلال داشته باشه و مخارجشُ متحمل مرد نکنه پس به همون اندازه مرد هم باید صاحب آزادی و اختیار باشه. یعنی چی که شوهر آزادی غیرضروری به زنش داده؟  اگر زن سنتی می خواهید که با کسب اجازه از شما از خونه بره بیرون پس باید پیه مهریه و نفقه رو هم به تنتون بمالید.  
متاسفانه فرهنگ و عرف نادرستی که در مورد ازدواج رایجه و خیلی هاش هم به دین ربط نداره در طول قرن ها شکل گرفته و به این زودی ها تصحیح نمیشه. 

 
نمیدونم چی باید مینوشتم و حدس می زدم سو تفاهم بشه. آخه من با طرز فکر محدود کننده میام برم خارج؟[img]images/smilies/huh.gif[/img]اما قایل به این هستم که دلیلی برای سفر لازمه. حرف شما جایی درسته که محدودیت غیر منطقی باشه. اما چیزی که من میکم اصلا اسمش محدودیت نیست. دلیل سفر خانم خونه دار که نه تاجره نه مترجم نه تحصیل کرده و دانشجو که بخواد برای دوره و کنفرانس و ... بره خارج چیه؟چرا باید فشار بیاره و پول بگیره از شوهرش و حتی تنهایی بره مسافرت تفریحی خارج؟ من میگم اگر دلیل تفریحه چرا من پول دربیارم بدم اون تنهایی بره خارج؟! دوتایی بریم داخل! این محدودیت و گیر کردن بین سنت و مدرنیته هست؟
برای همینه که من گفتم ازدواج باید سنجیده باشه و هردو نفر بدونن تا کجا مبتونن کنار بیان و به چی می خوان برسن و چجوری. وگرنه برای ماها قبل رفتن رخ نده بهتره.



RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - saaaaam - 02-08-2014

برای حسن ختام دو تا از نطرات دوستانم را در اینجا می گذارم امیدوارم به جمع بندی خوبی برسیم

س:"مثلا جوانی مثل من که ۳۰ چند سال از عمرم را به تحصیل و کار به قول خودم پژوهشی گذراندم واقعا شرایط مالی نداشتم که بتونم خانواده تشکیل بدم تکلیفم چیست؟ یکی از دلایل عمده ای که دارم از اینجا می رم همین موضوع هست چه کسی دوست دارد جلو همسر و خانوادش سر افکنده باشه. بی عدالتی های اینجا و اینکه چون پسر کسی نیستم نتونستم هیات علمی بشم و یا در سازمانی درست حسابی استخدام بشم در حالی که همکلاسی ها و یا دوستانی بیسواد با رابطه توانستند شغلهای کلیدی بگیرند را هم اضافه کنید. به هر حال با همه قوا اماده شدم به محض رسیدن به کشور مقصدم همه انرژیم را برای خوشبخت کردن کسی که گفتم صرف کنم کسی که نمونه دختر فرهیخته ایرانی هست و انگیزه زندگی من! امیدوارم همه بتونن به خواسته های معقولشون و از همه مهمتر ارامش در زندگی برسن کاش میشد در کشور خودمً می ماندم و مجبور به کوچ به سر زمینی غریب نمی شدم"

ج:"راستش این سوال جوابش خیلی خیلی سخته.  من واقعا غصه میخورم از دیدن اینکه جوونامون داره به همین راحتی جوونیشون تباه میشه و انرژی ازشون گرفته میشه و به چیزایی که حق هر آدمیه نمیرسن و دنبال چندرغاز باید چقدر سختی بکشن و آخرشم هفتشون گروی هشتشون باشه. من به شخصه فکر میکنم تا زمانیکه سیستممون به فرمایش شما مبتنی بر صلاحیت نیست امیدی هم به بهبود وجود نداره. متاسفانه یه جور روحیات غیر اخلاق مدارانه هم اونقدر بین اطرافیان زیاد شده که اگه آدم تصمیم بگیره جلوی بی قانونی ها و سیستم داغمونمون بایسته فقط خودش فنا میشه و پشتش همیشه خالی می مونه. واسه همین جواب سوال شما به نظر من در این شرایط همون کوچ اجباری هست. من که به خواهرای خودم هم توصیه ام همینه که بابا جوونیتون حیفه. پاشید برید جایی که رفاه و آزادی های فردی و صلاحیت مداری رو بهتون روا میبیینن. مگه چند بار میخوایم زندگی کنیم؟ کی از فردای خودش خبر داره که بشینیم به امید سالهای دور؟ و خلاصه اینکه دوست عزیز مطمئن باشید از رفتنتون پشیمون نخواهید بود. گرچه که دوری از سایر اعضای خانواده هم چیز کمی نیست و فقط از دور شاهد پیری والدین و چیزای ناخوشایندنی از این قبیل خواهیم بود اما باز در مجموع این عمر گذرا حیف تر از اینه که نفهمیم چی شد و کی تموم شد و چرا به این راحتی از همه چیز محروم موندیم. امیدوارم فرصت رسیدن به فرد مورد علاقه تون خیلی سریع فراهم بشه. ماها که نفس میکشیم از دست فرهنگ تشریفات و تجملات و مخارج پرست ایران. خدا قسمت بقیه هم بکنه."

ج:"متاسفانه شرایط اجتماعی و فرهنگی در ایران دست به دست هم داده تا اوضاع پیچیده تر و ازدواج بغرنجتر از همیشه بشه. ماها چه پسر و چه دختر اکثر معیارهای مشخص و واضحی نداریم فقط فکر میکنیم که داریم! حتی وقتی به ازدواج فکر میکنیم هنوز نمیدونیم دقیقا ازدواج قراره چی به ما بده، چه چیز زندگی ما رو بهتر یا تکمیل کنه. اکثرا فقط به خاطر ترس از تنهایی و حرف مردم ازدواج میکنن و یا مهرطلبی. نتیجه اش میشه آمار اسفناک طلاق. خانمها سالها برای استقلال و حقوق برابر جنگیدن و گفتن زن و مرد برابر باشن اما حالا خیلی هاشون حاضر نیستن از مهریه بگذرن و واقعا حقوق برابر رو بپذیرن. به عنوان یه زن متجدد و مستقل وارد زندگی میشن اما انتظاراتشون از زندگی انتظارات یه زن سنتیه که دائم باید حمایت مالی بشه. آقایون مدعی هستن که شرایط ازدواج براشون دشواره اما هنوز خیلی از آقایون ایرانی برای زن حقوق برابر قائل نیستن. حاضرن مهریه بپردازن اما همسرشون رو به عنوان یک انسان مستقل که نیاز به آقا بالاسر نداره بلکه یک همراه میخواد قبول نکنن. چند نفر از آقایون حاضرن در قبال نبودن مهریه به همسرشون حق طلاق بدن؟ باور کنید خیلی از ما فقط در حد حرف و طبق منافع خودمون روشن فکر هستیم. اگر حقیقت رو بپذیریم و به هم نگاه انسانی داشته باشیم ازدواج به یک معامله پایاپای و نفرت انگیز بدل نمیشه."

شاد باشید


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - AitUniversity - 04-08-2014

سلام
من تجربه دوستای خودم رو میگم که اپلی کردن مجردی و رفتند،  تموما گفتند شرایط سخت و ای کاش متاهل می شدند
من به نظرم متاسفانه دید غلط در دو جنس خیلی زیاد، ازدواج رو به عنوان یک داد و ستد میبنن، معامله ای که نکات منفیش مانند محدود شدن، آمار طلاق و مهریه ها، از بین رفتن حقوق بخصوص خانوم ها خیلی پررنگ

اما به نظر من ازدواج یک معامله نیست یک کار تیمی،یک شریک شدن.... خب برای خانومی که قرار به خاطر پیشرفت مرد مورد علاقش از ایران بره و سختی دوری از خانوادش رو قبول کنه مطمئنا باید جایگزینی پیدا کرد

یا برای آقایی که ترجیحش ایران اما بخاطر همسرش راضی میشه، و...
من بنظرم به جای بحث در مورد اینکه همدیگرو متهم کنیم یا از هم انتقاد کنیم، بهترین کار بشینیم خودمون رو واکاوی کنیم
شخصیت خودمون، آرزوهامون و ... و مطابق با اون یک نفر رو پیدا کنیم...یعنی شخصی که هم کفو و سطح ما باشه. هم هدف باشه

اینجوری خیلی از مشکلات حل، کلا بحث تاهل و اهداف آینده ی بحث فردی و نمیشه برای عامه بسط داد چون فرد به فرد فرق میکنه


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - paezan - 04-08-2014

سلام/ بله تنها رفتن خیلی سخت است مثل من که دارم تنها میروم !!!برای 4 سال  دکتری و اگر ادامه هم بدهم 2 سال هم آن را حساب کنید.ولی قبول کنید هم برخورد آقایان و هم خانمها گاهی هر دو طرف بدون فکر  است و فقط جنبه مالی و پولی نیست .مثلا  آقایی که ایشان هم که برای دکترا کانادا میروند  تقاضا کردند و کلا  چون شرایط فکری  ما جورنبود من به ایشان پاسخ منفی دادم .من به ایشان گفتم  حالا چرا میخواهید  ازدواج کنید و بروید .  ایشان گفتند چون میخواهم بروم برایم فرق نمیکند با چه کسی میخواهم ازدواج کنم!!! یعنی نه فکرش / نه شرایط خانواده اش/ نه سنش برایم مهم نیست . خوب به نظر شما کسی که هیچ فکری پشت ازدواجش نیست و مهم نیست چه کسی همراهش میشود آیا این ازدواج صحیح است؟!! وقتی ایشان برایش همه چیز علی السویه است میتوان  به او اعتماد کرد؟ لطف کنید شما آقایان به این مسائل هم توجه کنید که خیلی از ما خانمها هم مادی نیستیم و پول برایم حرف اول و اخر را نمیزند . لااقل برای من و شاید دوستان من درک و همدلی و عدم خیانت یک آقا  از چیزهای دیگر  مهمتر است. بیایید یاد بگیریم  قضاوت نکنیم.


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - mahnaz103 - 04-08-2014

(04-08-2014, 03:44 PM)'paezan' نوشته: سلام/ بله تنها رفتن خیلی سخت است مثل من که دارم تنها میروم !!!برای 4 سال  دکتری و اگر ادامه هم بدهم 2 سال هم آن را حساب کنید.ولی قبول کنید هم برخورد آقایان و هم خانمها گاهی هر دو طرف بدون فکر  است و فقط جنبه مالی و پولی نیست .مثلا  آقایی که ایشان هم که برای دکترا کانادا میروند  تقاضا کردند و کلا  چون شرایط فکری  ما جورنبود من به ایشان پاسخ منفی دادم .من به ایشان گفتم  حالا چرا میخواهید  ازدواج کنید و بروید .  ایشان گفتند چون میخواهم بروم برایم فرق نمیکند با چه کسی میخواهم ازدواج کنم!!! یعنی نه فکرش / نه شرایط خانواده اش/ نه سنش برایم مهم نیست . خوب به نظر شما کسی که هیچ فکری پشت ازدواجش نیست و مهم نیست چه کسی همراهش میشود آیا این ازدواج صحیح است؟!! وقتی ایشان برایش همه چیز علی السویه است میتوان  به او اعتماد کرد؟ لطف کنید شما آقایان به این مسائل هم توجه کنید که خیلی از ما خانمها هم مادی نیستیم و پول برایم حرف اول و اخر را نمیزند . لااقل برای من و شاید دوستان من درک و همدلی و عدم خیانت یک آقا  از چیزهای دیگر  مهمتر است. بیایید یاد بگیریم  قضاوت نکنیم.

 
در پی تائید فرمایشات شما منم خواستم نکته ای رو اضافه کنم. 
مادیات رو هیچ کس نمیتونه نفی کنه چون لازمه ی زندگیه اما این که چقدر توقع باشه برای برآورده کردن نیازهای مادی این مسئله ایجاد کرده! شاید خانم هایی باشند که در رفاه زندگی کردن براشون مهم باشه و اولویت اما همونها هم در درجه اول به اخلاق و همدلی و درک متقابل اهمیت میدن و شاید  در صورتی که طرف مقابلشون این امتیازات رو در شخصیتش نداشته باشه بیان برای راضی کردن خودشون  مادیات رو پررنگ تر کنند در زندگیشون! این درمورد افرادیه که ایران قصد دارند بمونند و با این فرهنگ و اقتصاد زندگی کنند. اما برای کسانی که قصد رفتن دارن و اکثر از قشر متوسط جامعه هستند و دنبال فاند و... هستند دیگه بهانه ی مادیات  خیلی خنده دار به نظر میرسه.
مشخصه، آقایی که قصد رفتن برای دکتری حتی با فاند داره دیگه وضعیتش چطور خواهد بود حداقل برای 4 یا 5 سال اولیه ، خب کدوم خانمیه که از این آقا توقعات آنچنانی داشته باشه؟؟ 
به نظر اگر کسی میخواد متاهل بشه و بعد بره چه خودش فاند بگیره چه همسرش باید از اول بدونه که زندگی ایده آلی از نظر مالی نخواهد داشت حداقل برای چند سال اولیه. در واقع میشه بنایه ازدواجی که تعهد برآورده کردن نیازهای مالی طرف مقابلت رو به صورت کامل نداری و طرف مقابلت از اول درمورد شرایط اطلاع داره. و اگر چنین درکی بین دو طرف باشه و چنین دیدی، بنابراین دو نفر در کشور غربت همدل و همراه هم میشن نه باعث عذاب و دلخوری هم. و چنین تاهلی شاید بهتر باشه از تجرد در کشور غربت 



RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - saaaaam - 04-08-2014

من دقیقا حرف مهناز را تایید می کنم
بنظر من زوجی که از اول همه شرایط زندگی را با هم مطرح کنند و قبول کنند که با شرایط بسیار سخت زندگی را شروع کنن در صورتی که همدلی و صداقت بینشان باشد در همه مراحل زندگی چه تحصیلی چه کاری موفق میشن
بنظر من علت بیشتر اختلافات بین زوج های جوان تفاوت فرهنگی و حتی بیان نکردن انچه که از هم توقع دارن هست. مثلا من دیدم بیشتر خانم ها قبل از ازدواج انچه که از همسرشان توقع دارند را نمی گن منظورم مسایل مالی نیست فرض کنید فلان رفتار یا گفتار !
ما مردا بخدا علم غیب نداریم تا به ما خواسته خودتون را نگین متوجه نمی شیم! 
و من هم دقیقا با این مطلب که اگر زوجی با هم همدل بشن و راه سخت اپلای و گرفتن پذیرش یا فاند را با هم طی کنند هم زندگی شیرینتری خواهند داشت هم بنظر من با دوری از خانواده ها میتوانند بنیان خانواده محکمی را در صورتی که با هم صادق باشند بنا کنند
بنظر من اگر بنای زندگی برمبنای مادیات باشه اصلا با بحث اپلای و مهاجرت سازگار نیست چون اصلا معلوم نیست بورس بگیرند و یا حتی شرایط مالی ایده عالی داشته باشند. و این واقعیت هم وجود دارد کسی که دنبال مادیات باشه در مورد پسرا دنبال درس نمی ره! 
99% جوانایی که من در تهران میشناسم از طریق کاسبی و دلالی و رانت و ... پول دار شدن نه از طریق درس
خانم ها دقت کنید شخص پولدار الزاما مرد زندگی نیست چه بسا حق بسیاری را خورده که ثروت جمع کرده نمی گم همه اینجوری هستند ولی اکثریت ادمایی که دنبال پول و ثروت می روند از نظر اخلاقی و روحی با ما ادمایی که دنبال تحصیلات رفتیم زمین تا اسمان فرق دارند
مثال عینی فکر نکنم لازم باشه همه میدونید!


RE: تاخیر در ازدواج به خاطر گرفتن پذیرش و راه‌حل‌ها آن - javad90 - 04-08-2014

نظرهای متفاوتی تو پست های قبلی خوندم. به خاطر یه سری حرف های خاص مجبور شدم این پست رو ارسال کنم!
قبل از پرداختن به بحث ازدواج، در مورد شغل و درآمد صحبت میکنم. در مورد کارم نه پارتی داشتم نه  جیب پر پول. از اونجایی که یادمه تو رشته مورد علاقم کار کردم و تجربه کسب کردم و به وقتش هم ازش درآمد داشتم. با این جمله هم که میگن اینجا کار نیست کاملا مخالفم. این مساله به دو چیز برمیگرده، توقع و مهارت. یادمه دوم دبیرستان بودم و تابستونا (میوه فروشی نه!) تو آموزشگاه کامپیوتر درس میدادم. نمیخواد جبهمه بگیرین مثل من هم کم نیستن چون با خیلی هاشون آشنام. این جمله رو خیلی دوست دارم.
نقل قول:بیل گیتس:
اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.
اکثر کسایی که انتظارات بالایی از کار دارن این جمله کار نیست رو هی تکرار میکنن، اینقدر میشینن و میگن که به خودشون هم اثبات میشه! بیشتر کاربران این انجمن و خوانندگان این پست رو افراد تحصیل کرده تشکیل میدن. دوستان بیاین یکم واقع بین باشین. درسته که شما درصد زیادی از عمر خودتون رو صرف درس خوندن و تحقیق و پژوهش کردین ولی اگه به فرض شمارو هیات علمی نکردن یعنی دنیا تموم!؟ شما فقط باید تو دانشگاه باشین! فقط باید پشت میز ریاست بشینین! لطفا یکم دیدتون رو وسیع تر کنید. ببینید واسه چی به این دنیا اومدین و قراره چیکار کنین. درس خوندن که هدف نیست! به فرض تا تهش خوندین، بعدش چی: )
نقل قول:دکتر حسن فرهانی:
به دنیا اومدین که درس بخونین تا زندگی کنین یا زندگی کنین که درس بخونین؟