می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - نسخه قابل چاپ +- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf) +-- انجمن: گفتگوی خودمانی کاربران (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86) +--- انجمن: گفتگوی خودمانی (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C) +--- موضوع: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ (/Thread-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%85-%D8%AF%D9%84%D8%AA%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%85%D9%84-%DA%A9%D9%86%D9%85%D8%9F%D8%9F) |
RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - atefeh_J - 16-03-2014 منظور من این نبود که دور از دسترس است منظورم این بود که درصد کمی هم ممکنه نتونی بری. باید این را هم در نظر بگیری. من یکی از بچه های شریف را میشناسم که همه کارهاش اکی شده بود و حتی بلیطشم گرفته بود ولی نرفت!! اگر آدم کمال گرایی هستی و هدفت رفتن باشه و تلاشت را نکنی بعد چند سال مطمئن باش پشیمان میشی که چرا نرفتی و همیشه افسوس میخوری.ولی اگه براش وقت و .. گذاشته باشی اون وقت اگه درصد کمی هم نشه به چشم یک تجربه می تونی بهش نگاه کنی. تو این راه کلی اطلاعات جمع کردی. منم مثل خودت تازه اول راهم ولی خب دارم با این دید جلو میرم. به نظرمن خیلی فکر کن سر این قضیه علاوه بر مسئله جدایی از خانواده ، هزینه هایی که برات داره ، شرایطی که باید خودت را باهاش وقف بدی (مثلا ازدواجت ممکنست به تاخیر بیفته ) و خیلی چیزای دیگه را باید در نظر بگیری موضوع خانوادت را هم سخت نگیر اگه واقعا هدفت رفتن است مطمئن باش وقتی تلاشت را ببینند با این قضیه کنار میان. RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - nixe2006 - 16-03-2014 من نمیگم دوری از خانواده آسونه ولی تا اونجایی که خودم تجربه کردم خانواده همیشه از موفقیت من خوشحال شده و لذتبخشه وقتی پدرم منو به دوستش می خواد معرفی کنه با افتخار بگه دخترمه که داره فوق لیسانس میخونه یا تدریس می کنه یا این کارو میکنه یا اون کارو میکنه.خیلی فرق میکنه با اینکه پدر آدم از آدم هیچی تو جمع نتونه بگه و سرشو بندازه پایین.منظورم اینه خانواده اگه ببینه موفقید با دوری کنار میاد.شما ها هم انقدر اونجا کار واسه انجام دارید و سرتون شلوغه که نمیشینید غصه غربتو بخورید.مگه اونجا ایرانه که بیکار بگردید و هی تو فکر و خیال فرو برید.فکر میکنین اونا چرا بی احساس به نظر میان؟چون روز اونا با روز ما فرق داره.زیاد کار میکنن.خیالتون راحت. اینو هم در نظر بگیرید که وضع ایران با این تحریمها هر روز بدتر میشه و به زودی یک کشور عقب افتاده میشیم. من که نمیتونم به خاطر احساسات با آیندم بازی کنم.دیگه خودتون میدونید. RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - rulany - 16-03-2014 اين فكري هست كه خيلي وقتها سراغ منم مياد و آزارم ميده.اينكه خانواده ام رو شايد سالي يك بار بتونم ببينم.دوستان و ساير وابستگي هايي كه دارم اينجا .اما ياد تلاش هايي كه تو اين دو سه ساله كشيدم كه مي افتم دوباره سر پا ميشم.ياد بي عدالتي هاي محضي كه بهم شده مي افتم متنفر ميشم از جايي كه هستم.ياد آْدم هاي اينجا مي افتم ميگم كاري كه دارم ميكنم 100% درسته و منم قرار نيست تا ابد با دوستان و خانواده ام زندگي كنم.ياد ادم هاي بي مسئوليتي كه فكر ميكنن همه چي ارث باباشون هست مي افتم ميگم بي خيال دلتنگي بابا. دو سه ماه اولش سخت.بعدش درست ميشه. ديروز وزارت علوم بودم.ساختمان شهرك غرب . ساعت 8 تا ساعت 1 خواسنم يه گواهي توضيح سيستم اموزشي ايران بگيرم.جناب معاون ويز دكتر طالبي كه انصافا آدم خوبي بودند و خيلي هم خوش برخورد.اما امان از دست كارمند ها !! 1 ساعت منظتر تايپ نامه بودم .تو قسمت برنامه ريزي اموزشي در طبقه دوازدهم 6 تا كارمند كار ميكنند. دو تاشون نبودم.يكي ديگه از اون يك ساعتي كه من اونجا بودم حداقل 55 دقيقه داشت با تلفن صحبت ميكرد. جناب آقاي دشتي كه تشريف نداشتن.بعد از نيم ساعت كه تشريف اوردن نشستن پاي تلفن و يه ربعي رو صحبت كردن.بعدش هم رفتند در سايت Varzesh3.ir و اخبار ورزشي رو خواندن.بعدشم رفتند جيميل و... بعد يك ساعت گفتند كه اي واي من!! نامه ات ثبت نشه كه!! برو طبقه هم كف دبير خونه نامه ات رو ثبت كن! انقدر فهم ندارند كه نميگن چند نفر منتظر هستند .انقدر فحش و بدبيراه دادم بهشون تا آروم شدم.[img]images/smilies/biggrin.gif[/img] گفتم كي ميشه اين چند ماهه هم تموم بشه و جون خودمو راحت كنم. شما هم هر موقع از اين دست افكار بي خود زد به فكرت ياد از اين دست موارد بيافت .شايد كمكت كرد RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - nixe2006 - 16-03-2014 دوستای عزیز درکتون میکنم.اصلا مگه کسی هست که وقتی میخواد بره خارج به خانواده فکر نکنه.ولی با دور هم بودن مشکل ما حل نمیشه.فقط وقت رو از دست میدیم و با بالا رفتن سنمون شانس ویزا ی تحصیلی گرفتن پایین میاد همینطور کمک هزینه های آلمان را هم از دست میدیم که واسه لیسانس گرفتن در آلمان تا 30 سالگی و واسه فوق در آلمان تا 35 سالگی هست.دوتا از دوستای من 10 سال پیش پذیرش گرفتن یکی از آلمان یکی از آمریکا و نرفتن.درسته که اینجا پیش خانواده هستند اما به نظر من شانس بزرگی رو از دست دادن.مورد ازدواج مناسبی هم براشون پیش نیومد.البته من شخصا آدمی نیستم همه چیزو تو ازدواج ببینم ولی تو ایران اینکه پشتیبانی نداشته باشی و خودت هم به جایی نرسی که بدونی دوران پیری خوبی داری میشه 2 تا امتیاز منفی. اصلا من فردا به بچم بگم بچه جون برو درس بخون نمیگه به من این همه تو خوندی به کجا رسیدی که من بخونم.نمیگه اگه شاگرد اولی خوبه چرا وضع زندگیمون روبه راه نیست؟ همون حرفایی که ما به پدر مادرامون زدیم و فکر کردیم تقصیر اوناست.من اصلا با اصل قضیه نمیتونم کنار بیام. در ضمن بله اون کارمند واقعا رفتارش ناشایست بود.اما بچه ها واقع گرا باشین و فکر نکنین الان کارمندای اونا همه چیز تمومن.واقعا تا اونجایی که من باهاشون روبرو شدم دقیقا همین اندازه اذیت شدم.چون عین روباتن.احساس ندارن.بیش از حد پابند قانونن.ملاحظه خارجی بودن شما رو نمیکنن تند تند حرف میزنن و موقع حرف زدن اگه چیزیو متوجه نشین و دوبار بپرسین جوری رفتار میکنن که انگار ما خنگیم بالاخره واسه اونا خارجی هستیم.ولی من تو این مدت تو ایران با کارمندان خوب هم مواجه شدم.حداقل احساس دارن.تازه ما قلقشونو میدونیم با دوتا قوربونت برم میتونیم کارارو راه بندازیم.بچه ها من نمیخوام نگرانتون کنم ولی اینا تجربه های شخصیمه.گفتم که اگه دیدین شوکه نشین. اینجا همسایه احساس داره ملاحظه میکنه چیزی نمیگه.کارفرما احساس داره میگه طرف رو از نون خوردن نندازم.اروپاییها معنی درد و دل رو نمیفهمن.فکر میکنن دارین پشت طرف حرف میزنین.به هیچ وجه باهاشون درد دل نکنین باهاتون رفتار بدی میکنن که حالتون بدتر میشه.به این میگن اختلاف فرهنگ.اما آدمهای خوبشون هم واقعا خوبن. اما در مورد دوستان تو اروپا دوستایی پیدا میکنین که واقعا بی ریان و از دوستیهاتون لذت میبرین.نگران تنها موندن نباشین.چون از شرقیا خوششون میاد و درموردشون کنجکاوند چون همونطور که گفتم خودشون بی احساسن.مثل قطبهای منفی که همو دفع میکنن. RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - mahmod - 16-03-2014 (16-03-2014, 07:20 PM)'nixe2006' نوشته: دوستای عزیز درکتون میکنم.اصلا مگه کسی هست که وقتی میخواد بره خارج به خانواده فکر نکنه.ولی با دور هم بودن مشکل ما حل نمیشه.فقط وقت رو از دست میدیم و با بالا رفتن سنمون شانس ویزا ی تحصیلی گرفتن پایین میاد همینطور کمک هزینه های آلمان را هم از دست میدیم که واسه لیسانس گرفتن در آلمان تا 30 سالگی و واسه فوق در آلمان تا 35 سالگی هست.دوتا از دوستای من 10 سال پیش پذیرش گرفتن یکی از آلمان یکی از آمریکا و نرفتن.درسته که اینجا پیش خانواده هستند اما به نظر من شانس بزرگی رو از دست دادن.مورد ازدواج مناسبی هم براشون پیش نیومد.البته من شخصا آدمی نیستم همه چیزو تو ازدواج ببینم ولی تو ایران اینکه پشتیبانی نداشته باشی و خودت هم به جایی نرسی که بدونی دوران پیری خوبی داری میشه 2 تا امتیاز منفی. این دلتنگی هر جا که بری هست مگه ادم دلش از سنگ باشه که دلتنگ خانوده اش نشه اونم هزاران کیلومتر خارج از وطن ولی اگه کسی بهواد پیشرفت کنه باید همه مشکلاتو به جون بخره
یا حق RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - mgorji - 17-03-2014 ممنون از پاسخ هاتون. می دونید من فکر می کنم آدم ها باید به یک سطحی از دلزدگی رسیده باشند تا بتونن اختیاری از کشورشون و خانوادشون دل بکنند یا به عبارتی باید توجیه شن که در عوض چیز هایی که از دست می دند امتیازهای قابل ملاحظه ای کسب می کنند و گر نه دل کندن واقعا سخته. با رفتن تمام ارتباطات نزدیک و عزیزانت رو میزاری و میری و حتی نمی دونی که آیا ممکنه دوباره اونها رو ببینی یا نه؟ این یک ریسکه برزگه . زمانی من می تونم مصمم باشم که حداقل مطمئن باشم با این همه چیزهایی که از دست می دم در زندگی ام پیشرفت می کنم در حالی که دائما این چالش ذهنی رو دارم که مگه ادامه تحصیل توی ایران چشه؟ واقعا با ادامه تحصیل توی خارج از کشور آینده من تامین تره؟ حتی اگر بخوام برای ادامه زندگی برگردم ایران ؟؟؟ RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - atefeh_J - 17-03-2014 (17-03-2014, 12:39 AM)'mgorji' نوشته: ممنون از پاسخ هاتون. دوستم میشه بگی رشته ات و مقطعی که درس خوندی چیه؟
از هم رشته ای هات اونهایی که دانشوی دکترا تو ایران هستن بپرس این سوالها را حتما به جوابهای خوبی میرسی!! RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Torkan - 17-03-2014 (17-03-2014, 12:39 AM)'mgorji' نوشته: ممنون از پاسخ هاتون. (17-03-2014, 01:41 AM)'atefeh_J' نوشته: علاوه بر این نکته ای که دوستمون گفتن منظورتون رو از تامین بودن برای خودتان کاملا روشن کنید...؟ تامین از چه لحاظ؟
این خیلی مهمه! بااحترام RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - mgorji - 18-03-2014 (17-03-2014, 01:41 AM)'atefeh_J' نوشته: من فقط ی دغدغه ذهنی ام رو مطرح کردم ولی اگر کمکی می کنه فوق لیسانس مهندسی مالی
افرادی که من باهاشون در ارتباط بودم نظرشون در کل بد نبوده اگر شما اطلاع بیشتری دارید ممنون می شم بفرمایید تا من هم استفاده کنم. ممنون دوست خوبم RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - mgorji - 18-03-2014 (17-03-2014, 08:54 AM)'Charming' نوشته: منظور من از لحاظ مالی و سطح رضایت کلی از زندگی به لحاظ موقعیت اجتماعی، امکانات، امنیت و موارد مشابه بود. همه ما میدونیم که این موارد برای خارجی ها در کل فراهم تر از ماست اما آیا برای ما هم (به عنوان یک بیگانه) در کشور اونها فراهم هست؟
|