آکادمیا کافه
می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - نسخه قابل چاپ

+- آکادمیا کافه (https://www.academiacafe.com/pf)
+-- انجمن: گفتگوی خودمانی کاربران (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86)
+--- انجمن: گفتگوی خودمانی (https://www.academiacafe.com/pf/Forum-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C)
+--- موضوع: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ (/Thread-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D9%86%D9%85-%D8%AF%D9%84%D8%AA%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88-%D8%AA%D8%AD%D9%85%D9%84-%DA%A9%D9%86%D9%85%D8%9F%D8%9F)

صفحات 1 2 3 4 5 6 7


RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Hasegava - 10-09-2014

(10-09-2014, 12:40 PM)'Simon2007' نوشته:
سلام 
نگرانی شما بی مورد هست. خیلی زود خواهید یافت که دنیا و ترس ها و اضطراب ها اونها نیست که به شما اموزش دادند. تجربه چیز دیگه اییه. و قطعا کسی که توان تجربه نداشته باشه اصلا در این مسیر نمیره. پس به خودتون مطمئن باشید. آسون نیست ولی یه دوره پیک داره که زود تمام میشه. وابستگی نشون از عاطفه و درجه انسانیت یک فرد داره نه ضعف اون و لاجرم هر کسی خودش رو بی عاطفه تر معرفی کنه یا نشون بده قطعا در درون به اونصورت نیست. اتفاقا این اشخاصی که نمیتونن عاطفه رو بروز بدن در خطر بیشتری هستند. 
شادزی

 
به نظر من این نگرانی ها برای دختر پسر متفاوته.اگه شخصی مثه المیرا خانوم میخواد اپ کنه بهتره که با یکی از دوستانش که میشناسش بره گرچه خیلی ها هم هستن که دخترن و رفتن و مشکلی نداشتن.این فقط یه راهه.
واسه پسرای حساس هم اونایی که سربازی رفتن خیلی واسشون راحت تره.یکی مثه خود من اصلا واسم مهم نبود که سربازیم کجا باشه و آخرش با مدرک لیسانس افتادم ارومیه.به هرحال خربزه ای هست که باید پای لرزش هم نشست البته برای مدتی.بعد از یه دوره دیگه عادت میکنید



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Simon2007 - 10-09-2014

(10-09-2014, 01:41 PM)'Hasegava' نوشته:
به نظر من این نگرانی ها برای دختر پسر متفاوته.اگه شخصی مثه المیرا خانوم میخواد اپ کنه بهتره که با یکی از دوستانش که میشناسش بره گرچه خیلی ها هم هستن که دخترن و رفتن و مشکلی نداشتن.این فقط یه راهه.
واسه پسرای حساس هم اونایی که سربازی رفتن خیلی واسشون راحت تره.یکی مثه خود من اصلا واسم مهم نبود که سربازیم کجا و آخرش با مدرک لیسانس افتادم ارومیه.به هرحال خریزه ای هست که باید پای لرزش هم نشست البته برای مدتی.بعد از یه دوره دیگه عادت میکنید

 
سلام 
من تو این مسائل بین دختران  و پسران فرق قائل نمیشم. اتفاقا پسران وابسته تر و احساسی تر هستند و چون فرصت های کمی برای بروز این احساسات دارند و خودشون رو مقید به این میکنند که نباید بروز بدن در خطر افسردگی بیشتری هستند. در کل دیدگاه افراد متفاوته و همه چیز به ذات شخص که تا چه حد مستقل بار اومده باشه داره. توصیه میکنم کسانی که خیلی وابسته هستند چند ماه قبل رفتن سفرهایی رو بدون خانواده تجربه کنند. خیلی کمک کننده خواهد بود. ضمنا طرز فکری که خانواده در فرد نهادینه کرده بسیار موثر هست. کلا تو این مورد خانواده و نحوه برخوردش با این قضیه به فرد کمک میکنه که راحت تر تحمل کنه. 
شادزی



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Hasegava - 10-09-2014

(10-09-2014, 01:44 PM)'Simon2007' نوشته:
سلام 
من تو این مسائل بین دختران  و پسران فرق قائل نمیشم. اتفاقا پسران وابسته تر و احساسی تر هستند و چون فرصت های کمی برای بروز این احساسات دارند و خودشون رو مقید به این میکنند که نباید بروز بدن در خطر افسردگی بیشتری هستند. در کل دیدگاه افراد متفاوته و همه چیز به ذات شخص که تا چه حد مستقل بار اومده باشه داره. توصیه میکنم کسانی که خیلی وابسته هستند چند ماه قبل رفتن سفرهایی رو بدون خانواده تجربه کنند. خیلی کمک کننده خواهد بود. ضمنا طرز فکری که خانواده در فرد نهادینه کرده بسیار موثر هست. کلا تو این مورد خانواده و نحوه برخوردش با این قضیه به فرد کمک میکنه که راحت تر تحمل کنه. 
شادزی

 
سخنان شما متین.در کل این برمیگرده به خانواده.اصن این محیط و خانواده هستن که افرادی با دیدگاه های مختلف رشد میکنن وگرنه همگی شروعمون مثل همه.فقط به محیط های رشد آدما بر میگرده.



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Elmira98 - 10-09-2014

(10-09-2014, 01:49 PM)'Hasegava' نوشته:
سخنان شما متین.در کل این برمیگرده به خانواده.اصن این محیط و خانواده هستن که افرادی با دیدگاه های مختلف رشد میکنن وگرنه همگی شروعمون مثل همه.فقط به محیط های رشد آدما بر میگرده.

 
موافقم! شايد بشه گفت 70% اين نگراني ها و وابستگي ها برميگرده به محيط خانواده و طرز فكري كه به آدم القا ميشه.
بله با چندتا از دوستانم براي اپلاي اقدام خواهم كرد اگه باهم اوكي بگيريم غمي نيس اگه جدا بگيريمم تحمل و تلاش و توكل چاره كاره.



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Hasegava - 10-09-2014

(10-09-2014, 04:19 PM)'Elmira98' نوشته:
موافقم! شايد بشه گفت 70% اين نگراني ها و وابستگي ها برميگرده به محيط خانواده و طرز فكري كه به آدم القا ميشه.
بله با چندتا از دوستانم براي اپلاي اقدام خواهم كرد اگه باهم اوكي بگيريم غمي نيس اگه جدا بگيريمم تحمل و تلاش و توكل چاره كاره.

 
هدف را انتهای نردبانی قرار دهید و برای رسید به آن بالا بروید.لحظات سخت میان که برن و نمیان که بمونن پس با فکر اینکه لحظات سخت میروند میتوان به موفقیت رسید



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - rulany - 10-09-2014

منم کاملا مخالف بحث این هستم که دخترها بیشتر دلتنگ میشن و یا پسرها کمتر! اتفاقا از بسیاری از جهات فشاری که رو پسرها وارده باعث میشه که غربت رو بیشتر حس کنن تا دختر.یکی از دلایلشو simon عزیز گفتند.
البته من اطلاعی ندارم دوستمون که خیلی مایل بودن برن تجربه دارند زندگی در خارج از ایران رو یا نه. شما اصلا و ابدا زندگی دانشجویی حتی در دورترین شهر ایران رو با یه کشور خارجی نمیتونی مقایسه کنی.شاید تجربه خوبی باشه و فرد مستقل تر بار بیاد،اما این دو تا کاملا دو چیز جدا هستند که به نظر من اصلا ربطی به هم ندارند.مثلا شما حتی اگر در ارومیه هم درس بخوانید(برای یه فرد مشهدی مثلا) ،با اینکه فاصله زیاده،اما اولا هر موقع خواستی با هزینه ی نسبتا کم میتونی بیای و بری و دوم اینکه روزنامه ها،تلویزیون و.. به زبان مادری شماست که این خیلی خیلی مهم و باعث میشه شما غربت رو کمتر حس کنید.گرچه به نظر من اصلا به زندگی در یه شهر دیگه در ایران اصلا غربت گفته نمیشه!

اما در مورد خود من قبل رفتنم استرس زیادی داشتم و در واقع دو هفته اخر بارها حس پشیمونی به سرم زد،ترس از اینکه ایا میتونم تنهایی رو تحمل کنم یا نه؟و...
بعد از ورود یکی دو روز اول خیلی شرایط مساعدی نداشتم، اما بعد از گذشت یه ماه خدا رو شکر اصلا مشکلی از این بابت ندارنم.اتفاقا از نظر شخصیتی و اجتماعی آدم بسیار کم حرف و بسیار سخت با یکی دوست میشم، خیلی هم به خانوادم وابسته بودم و هستم، اما خدا پدر و مادر اسکایپ و وایبر رو بیامرزه که خیلی از مشکلات رو حل میکنه.اینترنتم که همه جا در دسترس و مشکلی از این نظر وجود نداره.
دقیقا مثال نقض جناب Brusa;
به نظر من دلتنگ شدن اونم به طوری که واقعا مشکل ایجاد کنه فقط برای کسانی پیش میاد که از لحاظ اجتماعی ضعیف و یا کمرو باشند و نتونن با افراد زیادی ارتباط برقرار کنند ، مثلا من وقتی دانشگاه شهر دیگه قبول شدم بال بال میزدم میزدم برم اونجا،خوابگاه با افراد زیاد و فرهنگ های مختلف مواجه شدم

اتفاقا از نظر من کسانی که از خودشون مطمئن هستند بسیار بیشتر ضربه میخورند ،چون همه چی رو گل و بلبل میبینند قبل رفتن و با کوچکترین سختی که باهاش مواجه میشن میبینن ای وای اینجا چقدر با زندگی خوابگاهی در ایران فرق داره و اون جوری که بال بال میزدم و فکر میکردم خوشایند نبود با فرهنگ های مختلف اشنا شدن!


 


RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - brusa1994 - 10-09-2014

درود فراوان
راستش من یه طوریی بار اومدم توی خانواده که از خیلی قبل تر از آدمای عادی راجه به موضوعی تحقیق میکنم میپرسم سوال میکنم و ... (توی امضام هم یه نمونش رو میبینید[img]images/smilies/wink.gif[/img]) یعنی هر مرحله از از زندگی کاملا انتظارش رو دارم مگر در شرایط خاص !
این کلمه بال بال ما خیلی سوژه شد [img]images/smilies/biggrin.gif[/img]،از اونجایی که تقریبا میدونستم کجا قبول میشم کلا جیکو پوک اون شهر رو درآورده بودمو با اینکه قبلا اصلا نرفته بودم ،عکسای خوابگاه دیده بودم، باور کنید حتی cv هیئت علمی رو هم داشتم ، جاذبه های توریستی تاریخی فرهنگی و ... همه رو توی یه فایل PDF نوشته بودم که به ترتیب برم سر بزنم،این خیلی مهمه و انتظار نداشتم این شهر که میخام برم لاس و گاسه و دانشگاش هم MIT،نباید از اونجا بهشت بسازیم و این به خود فرد بستگی داره،اگر تحقیق کنیم در مورد جایگاهی که قراره بریم خیلی مسائل حل میشه،اگر شما با خودت فک کنی آره رفتم آمریکا با پول فاند پس فرداش یه ماشین فورد میخرم،یه مک بوک یه آیفون،کلی لباس مارک و .... نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه رفیق از این خبرا نیست،اونقدر پول بت میدن که به قول معروف بخور نمیره !
اگر شما تحقیق کنی راجع به افراد ،اقتصاد،فرهنگ از همه مهتر جایگاهی که در اونجا داری بعید میدونم خیلی جا بخوری !

دلتنگی کاملا شخصیه،بستگی به هدف شخص داره،اینکه پسر یا دختر کدوم یکی بیشتر ضربه میخورن حداقل از لحاظ تئوری برای خانم ها بیشتره، هیچکس هم منکر این نیست.حالا اگر خیلی هم وابسته باشی فوقش 1 ماه حل میشه؛اما اینکه میگید خیلی آدم کم حرفی و سخت دوست میشد واقعا پس خیلی هنر کردید که 1 ماهه به شرایط نرمال برگشتید،خیال نکنید همه مثل شما هستند.
یکی از دوستام توی دانشگاه جورجیا درس میخونه گفت هم خونه ایم اینقد شبا زنگ میزد مامانش, اینقدر گریه میکردن که به 1 ماه نکشید با اینکه بورس  عالــی  داشت انصراف داد و برگشت ایران . نمیخام همچین بلایی سر من بیاد و قطعا نخواهد آمد.
یه بار حدود 3 ماه از خانوادم دور بودم،با اینکه 5 ساعت فاصله بود اما نیومدم چون به همیچین روزایی فک میکردم !  [img]images/smilies/cool.gif[/img]
آدم باید قوی باشه،خوب اگه ویزای سینگل آمریکا بگیری و قصد اقامت داشته باشی حداقل 8 سالی نمیبینشون؛باید قبلش یه راه حل براش داشته باشی.


RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - Elmira98 - 13-09-2014

سپاس از همه دوستان بابت نظرات. فرمايش همه متين، حالا چه اصراريه پسرا بيشتر دلتنگ ميشن ا!! من فقط گفتم قضيه در مورد خانوما فرق ميكنه. بعدم همش كه مشكل دلتنگي نيست كه، دنگ و فنگاي ديگه هم وجود داره.
كمو زياد دلتنگي بستگي به روحيات آدما و لايف استايلشون داره. يكي مثه جناب brusa  راحت كنار ميادو بال بال  ميزنه  (D Smile يكي هم مثه ما نرفته كلي استرس داره.
همين استرس قبل از سفر جناب rulany و سازگاري يه ماهش با محيط نشون ميده آدم تا پاش به مقصدش نرسه نميتونه در مورد حال و روزش قضاوت كنه. به قول يكي از دوستان تجربه يه چيز ديگه اس.
درسته، آمادگي قبل از سفر و آمار مقصد رو داشتن هم خيلي موثره.

در كل مهم اينه كه آدم بتونه اونجا تنهايي تو كمترين زمان گليم خودشو از آب بكشه !

Viel Glück!


RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - sepinaz - 16-09-2014

(13-09-2014, 12:45 PM)'Elmira98' نوشته: سپاس از همه دوستان بابت نظرات. فرمايش همه متين، حالا چه اصراريه پسرا بيشتر دلتنگ ميشن ا!! من فقط گفتم قضيه در مورد خانوما فرق ميكنه. بعدم همش كه مشكل دلتنگي نيست كه، دنگ و فنگاي ديگه هم وجود داره.
كمو زياد دلتنگي بستگي به روحيات آدما و لايف استايلشون داره. يكي مثه جناب brusa  راحت كنار ميادو بال بال  ميزنه  (D Smile يكي هم مثه ما نرفته كلي استرس داره.
همين استرس قبل از سفر جناب rulany و سازگاري يه ماهش با محيط نشون ميده آدم تا پاش به مقصدش نرسه نميتونه در مورد حال و روزش قضاوت كنه. به قول يكي از دوستان تجربه يه چيز ديگه اس.
درسته، آمادگي قبل از سفر و آمار مقصد رو داشتن هم خيلي موثره.
در كل مهم اينه كه آدم بتونه اونجا تنهايي تو كمترين زمان گليم خودشو از آب بكشه !
Viel Glück!

 
المیرا خانم چند سالتون هست اینقدر نگرانید؟
من هم یه زمانی از شهرستان که میومدم تهران بال بال میزدم
به خاطر حس استقلال که میتونستم تجربه کنم و .....
ولی بعد فهمیدم که چفدر آدم اجتماعی هستم و واقعا به دوست و هم صخبت و خانواده نیاز دارم( اینو الان قبول دارم که اتفاقا کسایی که بال بال میزنن بیشتر در معرض خطرن و حتی تو خانواده یه زمانی به بی احساس بودن معروف بودم)
حالا تجربه ی اون موقع رو استفاده میکنم
و تو هر محیط جدیدی سعی میکنم ختما اول چند تا دوست نه چندان صمیمی پیدا کنم
حس دلتنگی سال اول طبیعی هس
حالا جابجایی تو یه کشور و با اینکه میتونستم آعر هر ترم به خونواده سر بزنم (شهرمون دور بود و نمیتونستم تو هر تعطیلی برم پیش حانواده ) اونقدر گرون برام تموم شد و اون موقع تو سن 18 که یه کنکوری بودم که تازه خلاص شده اینقدر از مهارت های زندگی و دوستیابی اطلاع نداشتم
فکر میکردم زندگی اینه سرت تو درس باشه و دوست هوب هودش جذبت میشه ( بهترین و صمیمی ترین دوستام مال دوران دبیرستانم هستم هنوز هم) ولی الان میفهمم اشتباه میکردم و مخصوصا همون سال اول باید هودم رو بیشتر تو فعالیت های فرهنگی دانشگاه جا میدادم
به هر حال زیاد صحبت نکنم
شما باید مهارت های دوستیابی رو تو خودت پرورش بدی
و همزمان 100 درصد حس دلتنگی هم خواهی داشت ( دوری از خانواده و مردمی بافرهنگ کاملا متفاوت و ......)
تنها مورد مهم این هست که اجازه ندی حس دلتنگی به راهی که قراره بری صدمه بزنی
و یه مورد مهم هم به قول آقای brusa1994 بهشت نسازیم از جایی که قراره بریم و از قبل واقعیت ها رو دیده باشیم ( مث من که فکر میکردم دانشگاه چی هس و چی شد)

 
 
 



RE: می تونم دلتنگی و غربت رو تحمل کنم؟؟ - ForeverBlue - 17-09-2014

یک نکته که نباید فراموش بشه اینه که احساس شور و هیجان فراوان گاهی اوقات نه از سر شادی درون بلکه برای رهایی موقت از انواع اندوه و افسردگی است. بسیار هستند کسانی که به دلیل داشتن نوعی اندوه درونی یا افسردگی پنهان شدیدا سعی در فراهم آوردن هرگونه هیجان هستند تا شاید به آن احساس ناخوشایند درونی مجال بروز ندهند. حال این هیجان میتواند پیدا کردن دوستان جدید باشد، میتواند تجربه محیط جدید باشد یا هرچیز دیگری. در چنین شرایطی است که خاموشی آن هیجان میتواند به شدت مسبب آسیب شود.

به خاطر همین معمولا افرادی که با "هدف" و "برنامه" و پذیرفتن مشکلات و سختی هایی که در پیش دارند قدم به غربت میگذارند و از قبل خود را برای شرایط اینچنینی آماده میکنند کمتر آسیب میبینند و بهتر رشد میکنند.
به خاطر همین من عمیقا اعتقاد دارم که نباید آن هیجان و شور اولیه (که بسیار لذت بخش هم هست) مبنای تصمیم گیری قرار بگیرد. همینطور آن استرس و احساس ناامنی و نامطمئنی از شرایط هم نباید کسی ار از هدفش بازدارد.

اگر با "هدف" و "برنامه" قدم به دنیای جدیدی بگذارید بدیهی است که میتوانید موفق باشید. همانطور که بسیاری این کار را کرده اند. بسیارند افرادی که به خارج از کشور برای تحصیل میروند صرفا برای این که خارج رفته باشند. در دوران تحصیل هیچ فعالیتی در زمینه یادگیری زبان آن کشور و پیدا کردن شغل نمیکنند و نهایتا هم در پایان جز بازگشت راه بهتری نمیبینند.

بسیاری هم هستند که "هدف" خود را میدانند و موقتی بودن سختی ها را نیز میدانند و هم در تحصیل به درجات خوبی میرسند و هم شغلهای خوب و قابل احترامی پیدا میکنند.