01-01-2017, 02:44 AM
(30-12-2016, 06:41 AM)Matinking نوشته: حقیقتا من خودم اونجا نبوده ام... شما رو نمی دونم...
چیزی که گفتم تجربه عینی هست که از دوستانم شنیدم که اونجا بوده ان و یکی از اونها هنوز هم اونجاست...
"سرویس های اجتماعی خوب در اسکاندیناوی" چیزی نیست که من روش بحثی داشته باشم... موضوع این هست که این سرویس ها در چه شرایطی به فرد ارائه میشه... وقتی در جامعه شما رو تحویل نگیرن و نتونید با شاکله اصلی اون جامعه (یعنی بومی های اون) به خوبی ارتباط برقرار کنید، عملا در اون جامعه بهتون اجازه حل شدن نمیدن... و همیشه احساس اضافی بودن به فرد دست میده... حالا بهترین سرویس هم بهش ازائه بشه باز هم مثل "مهمونی هست که صرفا صاحب خونه داره خیلی خوب بهش میرسه و ازش انتظار دارن به خوبی و خوشی رفع زحمت کنه..."
راستش من خودم چند سال است که در حال تجربه این شرایط هستم. هر فردی بسته به شرایط کاری و تحصیلی و اجتماعی و محیطی میتونه برداشت و تجربه متفاوتی داشته باشه، ولی وقتی من میبینم که این همه ایرانی و ایرانیتبار در سوئد هستند و بعضی مشاغل بسیار مهمی هم دارند (مثل آقای اردلان شکرآبی که الان وزیر امور مدنی است و نمونههای فراوانی که در صنایع مختلف میبینم) این حداقل دیدگاه را به من میدهد که این جامعه امکان رشد و پیشرفت مهاجرین را به خود میدهد. در حالی که مثلا در دانمارک چنین شرایطی اصلا امکان بروز ندارند.
این که هر مهاجر در جامعه چه حسی داشته باشد و به زبان خودمانی چقدر تحویل گرفته شود هم بستگی به خود مهاجر و جامعه مربوطه دارد.
اصطلاح «حل شدن» که به کار بردید از نظر من خیلی واژه خوبی نیست و بهتر است از «یکپارچه شدن» یا integrity استفاده کنیم. یک مهاجر هویت خود را حفظ میکند، اما با جامعه جدید هم یکپارچه میشود خود را در آن سهیم میبیند و در امور اجتماعی جامعه شرکت میکند.
هیچ آگاه شدنی بدون درد نخواهد بود. گوستاو یونگ