نقل قول: اگر بخوایم نیمه منطقی فکر کنیم . انسان از هرچی بترسه سرش میاد . شما از این بترسی که قرار این اتفاق ها برات بیوفته واقعا میوفته
مورد بعد این که اگر اینقدر وابسته به شریک عاطفی باشید . خارج کشور سریع تر وابسته به شخص مقابل میشید و یه مقدار آسیب بیشتری میخورید .
به نظر من شما سعی کن این مشکل رو در خودتون حل کنید . چون تمام کسایی که من در تمام عمرم دیدم بهم گفتند که انسان همه چیش باهاش مهاجرت میکنه . ترس هاش عادت هاش و ... حالا این که محیط اون هارو تغیر میده کاملا درسته . اما تا حدودی . شاید این باور که سن 30 سالگی یه خانم سن بدیه رو تغیر بده و یه باور مثبت شه براتون .
اگر مشکل پیدا کردن همسر دلخواه خیانت و ... ... رو در خودتون حل نکنید قطعا و متسفانه با خودتون انتقال میدین و میبینید که در غربت به دلیل تنهایی و نیاز شدید به شریک عاطفی چه اعتماد ها که نمیشه و چه ضرر ها که متحمل نمیشیم .
شاید خیلی ها این بحث رو از یه بعد نگاه کردند . اما من که تو سایت گشتم دیدم بیشتر دوستان از تک بعدی نگاه کردن در زندگیشون ناراضی بودند . شما با این بعد نگاه کن که این مشکل درون تک تک ما هست و اگر از درون حل نشه از بیرون حل نمیشه . و با خودمون منتقل میشه .
من سه سال رو روابط عاطفی تحقیق کردم بعد فهمیدم مشکل از بیرون نیست . از درونه ماست (البته شاید درکش سخت باشه)
امیدوارم استفاده کنید .
ممنون شما به نکات خیلی خوبی اشاره کردین مخصوصا جایی که فرمودید عادات و ترسها و ... با انسان مهاجرت میکنن یه مقدار دید بهتری به آدم میده چون خود منم در این مورد خیلی فکر کردم و دوست داشتم بدونم تاثیر شرایط محیطی بر باورها و سایر مسایل درونی و دیدگاههای ما چقدر میتونه باشه! البته در مورد مساله امکان یا عدم امکان ازدواج حداقل در داخل کشور ترسی ندارم و این که در مورد ناموفق بودن اکثریت ازدواجها در داخل نوشتم موردیه که به واقع میشه در اطرافیان و نزدیکان خودمون مشاهده کرد این باعث شده تا کنون در مورد ازدواج در داخل ایران سختگیری زیادی به خرج بدم و تا حدود زیادی به ازدواج در این فضا بدبین بشم.اما با تمام اینها قرار نیست تا آخر عمر مجرد بمونم و بنا بر شرایط ازدواج رو موکول کردم به بعد از خروج از کشور اما وقتی این تاپیک رو خوندم و با دغدغه های دوستانی که در خارج از ایران زندگی میکنن در مورد ازدواج آشنا شدم کمی دو دل شدم چون شرایط سنی من هم نسبت به اکثر افراد که معمولا در اوایل یا اواسط دهه 20 زندگیشون مهاجرت میکنن متفاوته.
اما در کل موافقم که در این مورد باید بیشتر فکر کنم و به قول شما درون خودم یه سری مسایل رو حل کنم چون برای خیلی از ماها ورای میل به تحصیل و پیشرفت در خارج از کشور تصمیم به مهاجرت میتونه یک شروع دوباره ی زندگی باشه که من به شخصه دوست دارم این شروع فارغ از به دوش کشیدن کوله بار ترسها و باورهای نادرست باشه.
