سلام به همه گی.
من راستش می خوام یه جند خط از داستان زندکی خودم رو بگم و نتیجه گیری را شما کنید.
به نظر من گرچه نمی توان تمام آدم ها رو با یک خط کش اندازه گیری کرد و در رابطه با آنها نظر داد ولی به نظر من هیج جای دنیا استاد های کثیف تر از استاد های ایرانی نداره...
من میلاد دانشجوی یکی از دانشگاه های تهران در رشته برق (ارشد)می باشم. در حال حاضر گرچه اول بهمن هستیم ولی من هنوز دفاع نکردم. شخصی که استاد راهنمای بنده است یک استاد به نسبت شناخته شده و مسن می باشد. این شخص تا حال خاضر حتی 1 نقطه از پایان نامه من را نمی دونه در رابطه با چی هست. وظیفه ایی که ایشون در طی این دو سال برای من کشیده اند فقط و فقط بی احترامی ها ی شدید به بنده می باشد. با اینکه ایشون از همان ابتدای کار در چریان پروسه اپلای من بودند و می دونستند که تنها من دنبال پذیرش گرفتن می باشم خیلی شیک و مجلسی به من گفت که بهت ریکام خوب نمی دم تا ژرنال ننویسی. استاد مشاورم هم بهم گقت یه کنفرانس برایمن بقرس و من روی اون برات مانور می دم تو ریکام و خلاصه کلی تمجید می کنم. شبانه روز کلی کار کردم و کنفرانس رو تو 10 دقیقه آخر سابمیت کردم. فرداش که رفتم پیشش گفت تا اکسپت نیاد من شرمندتم. این هم یه آدمی که تمام مدارکش رو از آمریکا گرفته و ختی یه مدت اونجا درس می داده.حالا هم که به استادم پایان نامه ام رو دادم هر کاریش می کنم نمی خونه و من و نگه داشته و می گه سعی می کنم بزارم تو رمان های مطالعه ام.
خلاصه سرتون رو درد نیارم هرچی می ترسیدم سرم اومد
چند باری دیگه به سرم زده بود که یه پیت بنزین ببرم خودش و اتاقش و یه جا آتیش بکشم
با این کار حداقل یه آشغال از زمین کم می شه
این اتفاق برای یکی از نزدیکای من که الان از یو سی ال ای دکتراشو گرفت و کلی مدال المپیاد داشت هم اتفاق افتاد
دانشگاه تهرانی بوذ
بگذریم ...
به نظر من هیچ جا یه همچین حیوانی در جلد استاد موحود نیست.
من راستش می خوام یه جند خط از داستان زندکی خودم رو بگم و نتیجه گیری را شما کنید.
به نظر من گرچه نمی توان تمام آدم ها رو با یک خط کش اندازه گیری کرد و در رابطه با آنها نظر داد ولی به نظر من هیج جای دنیا استاد های کثیف تر از استاد های ایرانی نداره...
من میلاد دانشجوی یکی از دانشگاه های تهران در رشته برق (ارشد)می باشم. در حال حاضر گرچه اول بهمن هستیم ولی من هنوز دفاع نکردم. شخصی که استاد راهنمای بنده است یک استاد به نسبت شناخته شده و مسن می باشد. این شخص تا حال خاضر حتی 1 نقطه از پایان نامه من را نمی دونه در رابطه با چی هست. وظیفه ایی که ایشون در طی این دو سال برای من کشیده اند فقط و فقط بی احترامی ها ی شدید به بنده می باشد. با اینکه ایشون از همان ابتدای کار در چریان پروسه اپلای من بودند و می دونستند که تنها من دنبال پذیرش گرفتن می باشم خیلی شیک و مجلسی به من گفت که بهت ریکام خوب نمی دم تا ژرنال ننویسی. استاد مشاورم هم بهم گقت یه کنفرانس برایمن بقرس و من روی اون برات مانور می دم تو ریکام و خلاصه کلی تمجید می کنم. شبانه روز کلی کار کردم و کنفرانس رو تو 10 دقیقه آخر سابمیت کردم. فرداش که رفتم پیشش گفت تا اکسپت نیاد من شرمندتم. این هم یه آدمی که تمام مدارکش رو از آمریکا گرفته و ختی یه مدت اونجا درس می داده.حالا هم که به استادم پایان نامه ام رو دادم هر کاریش می کنم نمی خونه و من و نگه داشته و می گه سعی می کنم بزارم تو رمان های مطالعه ام.
خلاصه سرتون رو درد نیارم هرچی می ترسیدم سرم اومد
چند باری دیگه به سرم زده بود که یه پیت بنزین ببرم خودش و اتاقش و یه جا آتیش بکشم
با این کار حداقل یه آشغال از زمین کم می شه
این اتفاق برای یکی از نزدیکای من که الان از یو سی ال ای دکتراشو گرفت و کلی مدال المپیاد داشت هم اتفاق افتاد
دانشگاه تهرانی بوذ
بگذریم ...
به نظر من هیچ جا یه همچین حیوانی در جلد استاد موحود نیست.
خدایا ...
به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا،خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، قناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،
روزی کن "شریعتی"