26-02-2016, 02:08 AM
(25-02-2016, 08:56 PM)ho_a نوشته: سلام دوستان
خواهش میکنم راهنماییم کنین. من دانشجوی ترم چهار دکتری مکانیک یکی از دانشگاه های دولتی استان سمنان هستم. آزمون جامع رو دادم و قبول شدم با نمره ی اول گروه. ولی شرایط دانشگاه و بی توجهی و بی احترامی استاد راهنما و شرایط زندگی که همه رو خودتون بهتر میدونین داره دیوانه ام میکنه. روز نیست که فکر انصراف در ذهنم نیاد. من لیسانس و ارشد در شهرستان دیگه ای بودم که معدل ارشدم 17/45 و لیسانس هم 16/5 بوده الانم معدل واحدای دکترام 19/25 هست. ولی شرایط نبود موضوع و اتلاف شدن وقت داره اعصابمو خرد میکنه و مدام در فکر انصراف و اقدام برای اپلایم یا کلا اصن میگم بیخیال بشم برم دنبال کار. واقعا دارم زجر میکشم. چون دانشگاه با محل زندگیم فاصله داره باید با استاد هماهنگ کنم برم ولی حتی خیلی از موارد جواب زنگ و ایمیل و اس ام اس منو هم نمیده و موضوعی هم برای پروپوزال نداره. خواهش میکنم راهنماییم کنین. اینم بگم که یه آی اس آس هم از ارشد دارم و چهار تا کنفرانس داخلی. نمیدونم عاقلانه ترین تصمیم کدومه..متولدنیمه دوم 65 ام و سربازی هم رفتم. دوستان کمک کنین بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم. حتی به فکر تعویض استادم افتادم ولی میترسم اگه درخواست بدم شرایط بد تر بشه....و جبهه بگیره...نمیدونم که کلا بیخیال بشم شروع کنم به خوندن زبان و تصمیم به اپلای...(جریمه هم باید داد از قرار برای انصراف) یا اینکه عطا رو به لقاش ببخشم و برم پی کار و زندگی ....خواهش میکنم راهنماییم کنین
سلام دوست عزیز،
با تشکر از دوستان، قاطیما و ترکان عزیز.
بنده هم نظر دوستموون ترکان رو کاملا(بدون هیچ ترسی) تایید می کنم. دوست عزیز من یه استاد عوضی بهم برای ارشد خورده، پدر پدر بزرگم رو درآورده و هنوز نمی زاره دفاع کنم. واقعا واقعا واقعا شرایطط رو درک می کنم. من مشکل قلبی دارم و این موضوع به حدی حاد که از همون روز اول ورود من به دانشگاه هزار و یه جور آزمایش و این جور چیز ها خود درمانگاه دانشگاه ازم گرفته. این موضوع مشکل قلبی ام رو استاد راهنمام کاملا در جریان است. هفته گذشته کلش رو تحت مراقبت بودم و هزار و یه جووور قرص دیگه بهم دادن که تپش قلبم بیاد پایین و ریلکس بشم. کلا ریخته بودم بهم. تا آخر اسفند آخرین تمدیدم هست و دیگه نمی زارند دفاع کنم و اخـــــراج.
می دونی وقتی یکی از دوستام به استادم گفته بود فلانی از فشار وضعیتش اووت کرده چی گفته بود بهش؟ گفته بود بره انصراف بده اگه نمی تونه ادامه بده. من پایان نامه ام رو دادم بهش ولی هفته ایی یه بار و اونم چند تا اصلاح بی خودی می زنه.
وقتی با خودم یه خورده منطقی دو دو تا چهار تا کردم دیدم واقعا هیچ چیزی ارزش سلامتی ام رو نداره و برام مهم نیست چه بلایی می خواد سر مدرکم بیاد. من به این بدن و سلامتی اون برای ادامه زندگی نیاز دارم و نه مدرک بیخود اینها.
این اتفاق رو اگه شما تو ترم 4 برات افتاده، بیا من دانشجو ترم 7 دکتری معرفی کنم بهت هنوز کارش هیچ پیشرفتی نداشته. کسی که تو ارشدش 4 تا ژرنال خفن داشته هنوز نتونسته یه کنفرانس زپرتی بفرسته و گیر کرده.
بعدش هم اینو بگم شاید بد نباشه. آخه مسلمون (ببخشید اگه لحنم تند) با دکتری ایران می خوایی چی کار بکنی که با ارشدش نمی تونی انجام بدی ؟ من هر سال می بیینم کلی افرادی که رتبه های ارشدشون 500 به بالا بوده می آن رتبه های تک رقمی تو کنکور دکتری (اونم برق) می آرند. یکی نیس بگه بابا شاید اون 500 نفری که تو کنکور ارشد بودن فهمیدن دکتری خوندن ایران ارزشی تداره و اصلا کنکور نداده اند !!! (دوباره عذر خواهی می کنم) و شما تک رقمی شدید!!!
باز فکر هات رو بکن ولی من فقط اینو می گم: زندگی ارزش هیچی رو نداره هیچی. به خودت بی خودی فشار نیار.
اگه فکر اپلایی اول برو مدرک ارشد و کارشناسی ات رو آزاد کن و بعد انصراف بده. تا اونجا که من می دونم اگه آزاد نکرده باشی و از یه مقطع بالاتر انصراف بدی، مدرک پایین تر یعنی ارشدت رو تا هزینه جریمه تحصیل دکتری ات رو ندی؛ بهت نمی دن. پس اول آزاد سازی مدرک و بعد با خیال راحت بچسب به اپلای و زبان که با توجه به مقاله و معدلت مطمئن باش می تونی
ببخشید اگه خیلی بلند شد. دلم خیلی پرِ

آرزوی سلامتی و موفقیت
خدایا ...
به من توفیق تلاش در شکست، صبر در نومیدی، رفتن بی همراه، جهاد بی سلاح، کار بی پاداش، فداکاری در سکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام، عظمت بی نام، خدمت بی نان، ایمان بی ریا،خوبی بی نمود، گستاخی بی خامی، قناعت بی غرور، عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت، و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند،
روزی کن "شریعتی"