از اونجاییکه این یک وبسایت آموزشی و تحصیلی هست و عبارت "فارغ التحصیل شدن" زیاد درش به درست و غلط استفاده میشه شاید بد نباشه اشاره کنم که "فارغ" شدن به معنی رها شدن و آسوده خاطر شدن از چیزی به کار میره مثلا: فراغت از تحصیل، فارغ التحصیلی، فراغ بال و غیره. اصطلاح "فارق" بیشتر به معنی فرق گذاشتن، جدا کردن و زایمان و اینجور چیزها استفاده میشه مثلا: قیاس مع الفارق.
در مورد سوالتون هم همونطور که دوستمون هم اشاره کردن هیچوقت برای شروع هیچ کاری دیر نیست. به ویژه در مورد تحصیلات تکمیلی هر چه بالاتر میره گپ های سنی هم بیشتر میشه و حتی ۴۰ به بالا هم وجود داره. مهم اینه که وقفه موردنظر از نظر تحصیلی و کاری مرتبط بوده باشه و اینطور احساس نشه که فرد دیگه آشنایی با رشته موردنظر نداره که معمولا با نشون دادن یک مقاله یا پروژه ای که اخیرا در اون زمینه انجام دادن قابل اثباته. زیاد دیده میشه که فردی مثلا با مدرک ارشد ۱۵-۱۰ سال در صنعت کار میکنه و بعد برای گرفتن دکترا به دانشگاه برمی گرده. دلیلی که تعداد این نوع افراد در مقایسه با جوانترها کمتره مشغله کاری بیشتر اونهاست وگرنه مانعی از نظر تحصیلی پیش روی اونها وجود نداره و اتفاقا خیلی از استادها ترجیح میدن با کسی کار کنن که با نرم افزارها و زبان های برنامه نویسی مختلف آشنایی عملی دارن و گزارش رسمی برای سازمان های مختلف نوشتن چون هم کار خودشون رو راحت تر می کنه هم اینکه خیلی وقت ها فاند موردنظر بخشی از یک پروژه به سازمان های مختلف هست و نه یک کار پژوهشی مستقل. به عبارت دیگه کسی که ۱۰ سال سابقه کار در صنعت داره ممکنه حدود ۱۵۰-۱۰۰ هزار دلار در سال درآمد داشته باشه ولی استاد موردنظر بهش قراره سالی ۳۰-۲۰ هزار دلار بده که بخشیش هم هزینه تحصیل میشه پس براشون جذابیت مالی نداره ولی اگر علاقه به کار آکادمیک داشته باشن اغلب استادها استقبال می کنند.
در مورد سوالتون هم همونطور که دوستمون هم اشاره کردن هیچوقت برای شروع هیچ کاری دیر نیست. به ویژه در مورد تحصیلات تکمیلی هر چه بالاتر میره گپ های سنی هم بیشتر میشه و حتی ۴۰ به بالا هم وجود داره. مهم اینه که وقفه موردنظر از نظر تحصیلی و کاری مرتبط بوده باشه و اینطور احساس نشه که فرد دیگه آشنایی با رشته موردنظر نداره که معمولا با نشون دادن یک مقاله یا پروژه ای که اخیرا در اون زمینه انجام دادن قابل اثباته. زیاد دیده میشه که فردی مثلا با مدرک ارشد ۱۵-۱۰ سال در صنعت کار میکنه و بعد برای گرفتن دکترا به دانشگاه برمی گرده. دلیلی که تعداد این نوع افراد در مقایسه با جوانترها کمتره مشغله کاری بیشتر اونهاست وگرنه مانعی از نظر تحصیلی پیش روی اونها وجود نداره و اتفاقا خیلی از استادها ترجیح میدن با کسی کار کنن که با نرم افزارها و زبان های برنامه نویسی مختلف آشنایی عملی دارن و گزارش رسمی برای سازمان های مختلف نوشتن چون هم کار خودشون رو راحت تر می کنه هم اینکه خیلی وقت ها فاند موردنظر بخشی از یک پروژه به سازمان های مختلف هست و نه یک کار پژوهشی مستقل. به عبارت دیگه کسی که ۱۰ سال سابقه کار در صنعت داره ممکنه حدود ۱۵۰-۱۰۰ هزار دلار در سال درآمد داشته باشه ولی استاد موردنظر بهش قراره سالی ۳۰-۲۰ هزار دلار بده که بخشیش هم هزینه تحصیل میشه پس براشون جذابیت مالی نداره ولی اگر علاقه به کار آکادمیک داشته باشن اغلب استادها استقبال می کنند.
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -