15-02-2012, 01:54 PM
بابک جان خیلی ممنون از تاپیک خوبی که ایجاد کردی و نظرات خوب تری که همگی دادید
من به شخصه احساس می کنم مسئله ازدواج از دید خانم ها و آقایون کمی متفاوته.مهمترین تفاوتش هم مسئولیتیه که روی دوش طرفین قرار میگیره.اصولا بعد از ازدواج مسئولیت خانم ها بیشتر از آقایون میشه!درسته که هممون میگیم کارها تقسیم میشه اما واقعیتش به نظر من اینجور نیست.من خودم تنهایی می تونم تا یه هفته هم شام و ناهار سالاد بخورم یا نمی دونم نون و پنیر بخورم وقتی درس دارم اما آیا می تونم به همسرم هم همینو بگم؟خدا رو خوش نمیاد که!(البته بحث خورد و خوراک یه بخش کوچیکه و صرفا بعنوان مثال عرض کردم)و ضمنا علاوه بر کارهای منزل،حفظ کانون خانوادگی هم تا حد زیادی روی دوش خانم است.
پس چیزی که شاید بیشتر از همه خانم هارو تحت تاثیر قرار میده،وسعت تغییرات حاصله در نوع زندگیشون نسبت به تغییرات حاصل شده در زندگی آقایون است.
مسئله دیگه ای که هست اینه که منه خانم باید اونقدری آرامش داشته باشم تا بتونم همسرم رو هم آرامش بدم اما وقتی شرایط سخت زندگی در فرهنگ جدید و فشار درس وجود داره،اونوقت چه جوری می تونم تضمین بدم که شریک خوبی خواهم بود؟به نظر من،ازدواج فقط انجام یه فعل نیست،بلکه به عهده گرفتن مجموعه ای از مسئولیت های متقابل است.
مسائل مالی مهم هستند اما نه اونقدری که بخوایم بگیم مهم ترین فاکتور هستند.آدمیزاد موجود واقعا خارق العاده ایه و با چند سال زندگی دانشجویی نمیمیره!!
بابک جان شاید بهتر باشه یه مقداری از نظرات خانمتون رو هم برای ما بنویسید چون ایشون هم مثل شما در حال درس خوندن بودن و یقینا می تونن راهنمایی های خوبی داشته باشن.شاید واقعا قضیه به اون پیچیدگی که من فکر می کنم نباشه!
ممنونم

من به شخصه احساس می کنم مسئله ازدواج از دید خانم ها و آقایون کمی متفاوته.مهمترین تفاوتش هم مسئولیتیه که روی دوش طرفین قرار میگیره.اصولا بعد از ازدواج مسئولیت خانم ها بیشتر از آقایون میشه!درسته که هممون میگیم کارها تقسیم میشه اما واقعیتش به نظر من اینجور نیست.من خودم تنهایی می تونم تا یه هفته هم شام و ناهار سالاد بخورم یا نمی دونم نون و پنیر بخورم وقتی درس دارم اما آیا می تونم به همسرم هم همینو بگم؟خدا رو خوش نمیاد که!(البته بحث خورد و خوراک یه بخش کوچیکه و صرفا بعنوان مثال عرض کردم)و ضمنا علاوه بر کارهای منزل،حفظ کانون خانوادگی هم تا حد زیادی روی دوش خانم است.
پس چیزی که شاید بیشتر از همه خانم هارو تحت تاثیر قرار میده،وسعت تغییرات حاصله در نوع زندگیشون نسبت به تغییرات حاصل شده در زندگی آقایون است.
مسئله دیگه ای که هست اینه که منه خانم باید اونقدری آرامش داشته باشم تا بتونم همسرم رو هم آرامش بدم اما وقتی شرایط سخت زندگی در فرهنگ جدید و فشار درس وجود داره،اونوقت چه جوری می تونم تضمین بدم که شریک خوبی خواهم بود؟به نظر من،ازدواج فقط انجام یه فعل نیست،بلکه به عهده گرفتن مجموعه ای از مسئولیت های متقابل است.
مسائل مالی مهم هستند اما نه اونقدری که بخوایم بگیم مهم ترین فاکتور هستند.آدمیزاد موجود واقعا خارق العاده ایه و با چند سال زندگی دانشجویی نمیمیره!!
بابک جان شاید بهتر باشه یه مقداری از نظرات خانمتون رو هم برای ما بنویسید چون ایشون هم مثل شما در حال درس خوندن بودن و یقینا می تونن راهنمایی های خوبی داشته باشن.شاید واقعا قضیه به اون پیچیدگی که من فکر می کنم نباشه!
ممنونم
" یادم باشد و یادت نرود که همه ما برای یک بار ایستادن هزاران بار افتاده ایم"