08-06-2012, 09:01 PM
سلام خدمت دوستان
اول از همه جا داره از تک تک دوستانی که طی ادوار گذشته تجربیاتشونو اینجا نوشتن تشکر کنم. چون دقیقا همین سوالات و مشابهشونو از من پرسیدن.
از اول شروع میکنم. متاسفانه همه ی کارامو انداختم دقیقه 90، و چون هدفون نداشتم رفتم به یکی از بچه های دانشگاه گفتم برام بیاره.. چند ساعت قبل مصاحبه هدفون رو گرفتم و به لپ تاپم وصل کردم که قبل مصاحبه تست کنم. با چند تا از بچه ها که میخواستم تو اسکایپ چت کنم متوجه شدم که صدای اونا میاد ولی مال من نمیره..این نکته رو 2 ساعت قبل مصاحبه فهمیدم. هرچی با setting اسپیکر لپتاپ، و setting اسکایپ ور رفتم درست نشد که نشد. چون از قبلش برای همچین حالتی اماده نشده بودم یکم دچار استرس شدم
یه ساعت قبل زمان مصاحبه به استاد اولی ایمیل زدم (ایمیل دومی رو هم cc کردم) که وضعیت اینترنت خرابه تلفنتو بفرست زنگ بزنم. حالا از شانس بدم کارت تلفن هم نداشتم مجبور بودم به صورت معمولی تماس بگیرم که خوشبختانه استاد دوم (cc کرده بودم) ایمیل زد که شمارتو بفرست خودمون تماس میگیریم. منم فرستادم.
با حدود 10 دقیقه تاخیر یکی تماس گرفت من فلانیم از دانشگاه فلان محمود هست؟ گفتم اره خودمم. خوشحالم که میخوام باتون صحبت کنم و..
بعد پرسید پوزیشنی که اپلای کردی و قبلا در موردش صحبت کردیم این بود ولی ما جدیدا یه پروژه ی دیگه گرفتیم. موضوعش اینه ازش چیزی میدونی؟ گفتم اره من با انواع مخازن کار کردم. از فلان نوعش بگیر اشنایی دارم تا...بعد پرسید از این قسمتش چیزی میدونی؟ منم یه سری مباحث بود تو درسا خونده بودیم رو براش توضیح دادم خیلی خوشحال شد که اشنایی دارم. حدود 5 دقیقه ای گذشت و متوجه شدم که استرسم کامل از بین رفته.(تو مصاحبه قبلیم هم که با یه دانشگاه دیگه بود متوجه شدم که 2-3 دقیقه بعد مصاحبه استرسم به صورت ناخوداگاه از بین میره پس کسایی که احتمالا اینو میخونید بدونید استرستون تو 5 دقیقه اول محو میشه) بعدش پرسید از تز ارشدت بگو..
گفتم بررسی ایکس و وای و زد در فلان نوع میادین با استفاده از روشهای ریاضی مثل الگوریتم ایکس
بعد گیر داد به این الگوریتم..20 مین از این الگوریتم پرسید. ابجکتیو فانکشنت چی بود؟ داده های اولیت چین؟ چیو میخوای به دست بیاری؟ کدشو با چی نوشتی؟ ایا از شبیه ساز هم استفاده کردی؟ بعضی سوالاش واقعا سخت بود..یکی از سوالات سختشو که بلد نبودم به پیچیده ترین روش ممکن جواب دادم که عمرا فهمیده باشه چی گفتم. بعدش پرسید پروژه ی ما احتمالا از نوامبر شروع بشه کی تموم میکنی؟
گفتم تو بگو فردا..فردا دفاع میکنم اصلا مهم نیست! گفت تا سپتامبر میتونی؟ گفتم اره چرا که نه..بعد استاد اونوری بش گفت میتونی ژانویه هم بیای..اگه سپتامبر هم نتونستی تا نوامبر تموم میشه؟ گفتم پ ن پ وقتی سپتامبر تموم میشه نوامبر نمیشه؟! بعد استاد دوم گوشی رو گرفت سلام احوال پرسی 10 مین از پروژش گفت که اصلا نفهمیدم چی گفت از بس لهجه داشت...گفت دوست دارم با اسکایپ باهم صحبت کنیم..پروفسور فلانی هم میاد..دو شنبه خوبه؟
گفتم نه جمعه خوبه..گفت همین جمعه؟ گفتم اره..بعد ساعتشو گفت مشکلی نداری؟ گفتم نه فقط من معمولا همه ی جلساتمو یاد داشت میکنم میشه ایمیلش کنید یادم نره؟ گفت باشه..خدافظی کردن و 10 مین بعدشم ایمیلش اومد..
مدت زمانش حدود 35 دقیقه بود.
اول از همه جا داره از تک تک دوستانی که طی ادوار گذشته تجربیاتشونو اینجا نوشتن تشکر کنم. چون دقیقا همین سوالات و مشابهشونو از من پرسیدن.
از اول شروع میکنم. متاسفانه همه ی کارامو انداختم دقیقه 90، و چون هدفون نداشتم رفتم به یکی از بچه های دانشگاه گفتم برام بیاره.. چند ساعت قبل مصاحبه هدفون رو گرفتم و به لپ تاپم وصل کردم که قبل مصاحبه تست کنم. با چند تا از بچه ها که میخواستم تو اسکایپ چت کنم متوجه شدم که صدای اونا میاد ولی مال من نمیره..این نکته رو 2 ساعت قبل مصاحبه فهمیدم. هرچی با setting اسپیکر لپتاپ، و setting اسکایپ ور رفتم درست نشد که نشد. چون از قبلش برای همچین حالتی اماده نشده بودم یکم دچار استرس شدم
![[عکس: biggrin.png]](http://www.وبسایت%20قبلی.org/forum/images/smilies/biggrin.png)
با حدود 10 دقیقه تاخیر یکی تماس گرفت من فلانیم از دانشگاه فلان محمود هست؟ گفتم اره خودمم. خوشحالم که میخوام باتون صحبت کنم و..
بعد پرسید پوزیشنی که اپلای کردی و قبلا در موردش صحبت کردیم این بود ولی ما جدیدا یه پروژه ی دیگه گرفتیم. موضوعش اینه ازش چیزی میدونی؟ گفتم اره من با انواع مخازن کار کردم. از فلان نوعش بگیر اشنایی دارم تا...بعد پرسید از این قسمتش چیزی میدونی؟ منم یه سری مباحث بود تو درسا خونده بودیم رو براش توضیح دادم خیلی خوشحال شد که اشنایی دارم. حدود 5 دقیقه ای گذشت و متوجه شدم که استرسم کامل از بین رفته.(تو مصاحبه قبلیم هم که با یه دانشگاه دیگه بود متوجه شدم که 2-3 دقیقه بعد مصاحبه استرسم به صورت ناخوداگاه از بین میره پس کسایی که احتمالا اینو میخونید بدونید استرستون تو 5 دقیقه اول محو میشه) بعدش پرسید از تز ارشدت بگو..
گفتم بررسی ایکس و وای و زد در فلان نوع میادین با استفاده از روشهای ریاضی مثل الگوریتم ایکس
بعد گیر داد به این الگوریتم..20 مین از این الگوریتم پرسید. ابجکتیو فانکشنت چی بود؟ داده های اولیت چین؟ چیو میخوای به دست بیاری؟ کدشو با چی نوشتی؟ ایا از شبیه ساز هم استفاده کردی؟ بعضی سوالاش واقعا سخت بود..یکی از سوالات سختشو که بلد نبودم به پیچیده ترین روش ممکن جواب دادم که عمرا فهمیده باشه چی گفتم. بعدش پرسید پروژه ی ما احتمالا از نوامبر شروع بشه کی تموم میکنی؟
گفتم تو بگو فردا..فردا دفاع میکنم اصلا مهم نیست! گفت تا سپتامبر میتونی؟ گفتم اره چرا که نه..بعد استاد اونوری بش گفت میتونی ژانویه هم بیای..اگه سپتامبر هم نتونستی تا نوامبر تموم میشه؟ گفتم پ ن پ وقتی سپتامبر تموم میشه نوامبر نمیشه؟! بعد استاد دوم گوشی رو گرفت سلام احوال پرسی 10 مین از پروژش گفت که اصلا نفهمیدم چی گفت از بس لهجه داشت...گفت دوست دارم با اسکایپ باهم صحبت کنیم..پروفسور فلانی هم میاد..دو شنبه خوبه؟
گفتم نه جمعه خوبه..گفت همین جمعه؟ گفتم اره..بعد ساعتشو گفت مشکلی نداری؟ گفتم نه فقط من معمولا همه ی جلساتمو یاد داشت میکنم میشه ایمیلش کنید یادم نره؟ گفت باشه..خدافظی کردن و 10 مین بعدشم ایمیلش اومد..
مدت زمانش حدود 35 دقیقه بود.