17-06-2012, 03:03 PM
سلام مجدد
تجربه ی مصاحبه ی چهارمم رو هم برای دوستان مینویسم ممکنه برای ایندگان مفید باشه.
این مصاحبه هم به صورت تلفنی برگزار شد. دقیقا راس ساعت تلفن زنگ خورد و گوشی رو برداشتم صدایی نمیومد. قطع کردم، 5 دقیقه بعد مجدد زنگ زد. یه خانمی با انگلیسی به صورت کاملا روان سلام کرد و گفت میتونم با محمود صحبت کنم؟ گفتم خودم هستم بعد گفت از طرف پروفسور ...تماس میگیرم میخوان باتون مصاحبه کنن امادگیشو دارید وصل کنم به دفترش؟ گفتم بله وصل کرد. سلام و احوال پرسی کرد و پرسید اونجا ساعت چنده؟ گفتم به وقت تهران ساعت...هست. بعد گفت اول میخوام در مورد کارمون بات صحبت کنم بعد گوشی رو میدم به دکتر...که در مورد بکگراندت سوال بپرسه. گفتم اوکی. بعد شروع کرد به صحبت در مورد کارشون: حتما میدونی که ما تو مرکز تحقیقات ... داریم رو این پروژه کار میکنیم و حدود 10 دقیقه بدون توقف در مورد مرکزشون و پروژشون صحبت کرد. صحبتاش که تموم شد گفت الان گوشی رو میدم به دکتر... استاد دوم هم سلام احوال پرسی کرد و اولش یه کم در مورد پروژه توضیح داد بعد گفت حتما تا الان در مورد پروژه ی ما اشنایی پیدا کردی. بعد منم گفتم بله و حدود 5 دقیقه در مورد پروژشون و کارای ازمایشگاهی و شبیه سازی که در اون زمینه انجام میشه رو توضیح دادم. اینو اضافه کنم که قبلش حسابی مقالات و حتی یه پایان نامه دکترا تو اون فیلد رو خونده بودم و approach های مختلف کارشون رو قشنگ دسته بندی کرده بودم. بعد توضیحات سوال پرسیدم تو کدوم approach میخواید کار کنید؟ که خوشبختانه خوششون اومد و گفت که پروژه ی ما یه پروژه ی بزرگه که کل مسائلی که گفتی رو در بر میگیره ولی پروژه ی شما میشه فلان قسمت کار و در مورد اون صحبت کرد. بعد دوباره گوشی رو داد دست استاد اول و سوال پرسید چرا میخوای دکترا بخونی؟ چرا فک میکنی این پروژه ی ما براتون مناسبه؟ فک میکنی بعد چند سال بعد از دکترات چه کاره میشی؟ بعد از پایان تحصیلاتت برمیگردی ایران یا میخوای بمونی؟ بعد پرسید ایا تا الان پروژه جدی که مثلا فاند براش در نظر گرفته شده، توش contribution داشتی؟همه سوالات رو جواب دادم گوشی رو مجدد داد به استاد دوم. گفت ما میخوایم هرچه زودتر ارشدت رو تموم کنی و بیای. میتونی؟ جواب دادم. بعد گفت حداکثر تا ماه ..میای؟ جواب دادم. بعد گفت تو این زمینه ایا درسهایی رو گذروندی؟ گفتم بله اخرین درس مرتبط رو هم ترم پیش گذروندم. بعد گفت این پروژه با همکاری دو دانشگاه ...و... انجام میشه میتونی از امکانات اون دانشگاهها هم برای انجام تزت استفاده کنی. بعد گفت سوالی از ما داری؟ منم دوتا سوال علمی از پروژشون پرسیدم که کامل جواب دادن. یه سوال هم در مورد اینکه ایا شهریه دانشگاه حذف میشه یا نه و مقدار فاندشون پرسیدم که اونم جواب دادن. بعدش گفتن هفته ی اینده جواب نهایی رو میگیم. اخر سر هم خداحافظی کردن. فک کنم حدود 40-45 دقیقه طول کشید. بعدش یه ایمیل برای تشکر براشون فرستادم که 1 ساعت بعد جواب داد که خیلی مصاحبتون عالی بوده. پیشنهاد میکنم زودتر ارشدت رو تموم کنی که برسی (نمیدونم معنی خوبی میده یا نه؟!)
و اما نکاتی که قطعا به دردم خورد:
1- قبلش حدود چند روز در مورد پروژشون تحقیق کردم. حتی چند مقاله خفن که از خود مرکزشون تو الزویر چاپ شده بود (بین سالهای 2010-2012) رو خوندم و کاملا زوایای مختلف کار (چه ازمایشگاهی، چه نیومریکال) رو دسته بندی کرده بودم. این قضیه باعث شد که وسط سوالاشون ابتکار عمل رو در دست بگیرم و خودمو نشون بدم. این کار رو برای مصاحبه ها توصیه میکنم.
2- خیلی رو سوالاتی که من باید میپرسیدم قبلش فک کردم و سوالات خیلی خوبی رو برای پرسیدن داشتم. این کار باعث میشه که نشون بدین که در مورد پروژه تحقیق کردید و الکی اپلای نکردید.
3- سوالات جنرال در مورد اهداف تحصیلی رو توی همه ی مصاحبه هایی که بچه ها قبلا گذاشتن و همینطور مصاحبه های خودم دیدم. و این برای بچه هایی که مصاحبه دارن فرصت خوبیه که بهترین جوابای ممکن رو براش اماده کنن
4- مصاحبه های قبلی اولش استرس داشتم بعد استرس رفع شد. برای این یکی اون استرس اولش رو هم نداشتم. دلیلش شاید این بود که حسابی خودمو اماده کرده بودم. امادگی قبل مصاحبه باعث افزایش اعتماد به نفس میشه.
5- همونطور که بهنوش قبلا توضیح داده بود، سعی کنید یه لبخند رو لباتون باشه. درسته از پشت تلفن لبخند رو نمیبینه ولی حسش تو صداتون منتقل میشه
6- حتما بعد از مصاحبه ایمیل بزنید و از وقتی که براتون گذاشتن تشکر کنید. جدای از نتیجه احتمالی مصاحبه، واقعا استادهای دانشگاههای غربی، ادمای وقت شناس و مودبی هستن و یه ایمیل تشکر حداقل کاریه که میتونید انجام بدین.
موفق باشید.
تجربه ی مصاحبه ی چهارمم رو هم برای دوستان مینویسم ممکنه برای ایندگان مفید باشه.
این مصاحبه هم به صورت تلفنی برگزار شد. دقیقا راس ساعت تلفن زنگ خورد و گوشی رو برداشتم صدایی نمیومد. قطع کردم، 5 دقیقه بعد مجدد زنگ زد. یه خانمی با انگلیسی به صورت کاملا روان سلام کرد و گفت میتونم با محمود صحبت کنم؟ گفتم خودم هستم بعد گفت از طرف پروفسور ...تماس میگیرم میخوان باتون مصاحبه کنن امادگیشو دارید وصل کنم به دفترش؟ گفتم بله وصل کرد. سلام و احوال پرسی کرد و پرسید اونجا ساعت چنده؟ گفتم به وقت تهران ساعت...هست. بعد گفت اول میخوام در مورد کارمون بات صحبت کنم بعد گوشی رو میدم به دکتر...که در مورد بکگراندت سوال بپرسه. گفتم اوکی. بعد شروع کرد به صحبت در مورد کارشون: حتما میدونی که ما تو مرکز تحقیقات ... داریم رو این پروژه کار میکنیم و حدود 10 دقیقه بدون توقف در مورد مرکزشون و پروژشون صحبت کرد. صحبتاش که تموم شد گفت الان گوشی رو میدم به دکتر... استاد دوم هم سلام احوال پرسی کرد و اولش یه کم در مورد پروژه توضیح داد بعد گفت حتما تا الان در مورد پروژه ی ما اشنایی پیدا کردی. بعد منم گفتم بله و حدود 5 دقیقه در مورد پروژشون و کارای ازمایشگاهی و شبیه سازی که در اون زمینه انجام میشه رو توضیح دادم. اینو اضافه کنم که قبلش حسابی مقالات و حتی یه پایان نامه دکترا تو اون فیلد رو خونده بودم و approach های مختلف کارشون رو قشنگ دسته بندی کرده بودم. بعد توضیحات سوال پرسیدم تو کدوم approach میخواید کار کنید؟ که خوشبختانه خوششون اومد و گفت که پروژه ی ما یه پروژه ی بزرگه که کل مسائلی که گفتی رو در بر میگیره ولی پروژه ی شما میشه فلان قسمت کار و در مورد اون صحبت کرد. بعد دوباره گوشی رو داد دست استاد اول و سوال پرسید چرا میخوای دکترا بخونی؟ چرا فک میکنی این پروژه ی ما براتون مناسبه؟ فک میکنی بعد چند سال بعد از دکترات چه کاره میشی؟ بعد از پایان تحصیلاتت برمیگردی ایران یا میخوای بمونی؟ بعد پرسید ایا تا الان پروژه جدی که مثلا فاند براش در نظر گرفته شده، توش contribution داشتی؟همه سوالات رو جواب دادم گوشی رو مجدد داد به استاد دوم. گفت ما میخوایم هرچه زودتر ارشدت رو تموم کنی و بیای. میتونی؟ جواب دادم. بعد گفت حداکثر تا ماه ..میای؟ جواب دادم. بعد گفت تو این زمینه ایا درسهایی رو گذروندی؟ گفتم بله اخرین درس مرتبط رو هم ترم پیش گذروندم. بعد گفت این پروژه با همکاری دو دانشگاه ...و... انجام میشه میتونی از امکانات اون دانشگاهها هم برای انجام تزت استفاده کنی. بعد گفت سوالی از ما داری؟ منم دوتا سوال علمی از پروژشون پرسیدم که کامل جواب دادن. یه سوال هم در مورد اینکه ایا شهریه دانشگاه حذف میشه یا نه و مقدار فاندشون پرسیدم که اونم جواب دادن. بعدش گفتن هفته ی اینده جواب نهایی رو میگیم. اخر سر هم خداحافظی کردن. فک کنم حدود 40-45 دقیقه طول کشید. بعدش یه ایمیل برای تشکر براشون فرستادم که 1 ساعت بعد جواب داد که خیلی مصاحبتون عالی بوده. پیشنهاد میکنم زودتر ارشدت رو تموم کنی که برسی (نمیدونم معنی خوبی میده یا نه؟!)
و اما نکاتی که قطعا به دردم خورد:
1- قبلش حدود چند روز در مورد پروژشون تحقیق کردم. حتی چند مقاله خفن که از خود مرکزشون تو الزویر چاپ شده بود (بین سالهای 2010-2012) رو خوندم و کاملا زوایای مختلف کار (چه ازمایشگاهی، چه نیومریکال) رو دسته بندی کرده بودم. این قضیه باعث شد که وسط سوالاشون ابتکار عمل رو در دست بگیرم و خودمو نشون بدم. این کار رو برای مصاحبه ها توصیه میکنم.
2- خیلی رو سوالاتی که من باید میپرسیدم قبلش فک کردم و سوالات خیلی خوبی رو برای پرسیدن داشتم. این کار باعث میشه که نشون بدین که در مورد پروژه تحقیق کردید و الکی اپلای نکردید.
3- سوالات جنرال در مورد اهداف تحصیلی رو توی همه ی مصاحبه هایی که بچه ها قبلا گذاشتن و همینطور مصاحبه های خودم دیدم. و این برای بچه هایی که مصاحبه دارن فرصت خوبیه که بهترین جوابای ممکن رو براش اماده کنن
4- مصاحبه های قبلی اولش استرس داشتم بعد استرس رفع شد. برای این یکی اون استرس اولش رو هم نداشتم. دلیلش شاید این بود که حسابی خودمو اماده کرده بودم. امادگی قبل مصاحبه باعث افزایش اعتماد به نفس میشه.
5- همونطور که بهنوش قبلا توضیح داده بود، سعی کنید یه لبخند رو لباتون باشه. درسته از پشت تلفن لبخند رو نمیبینه ولی حسش تو صداتون منتقل میشه
6- حتما بعد از مصاحبه ایمیل بزنید و از وقتی که براتون گذاشتن تشکر کنید. جدای از نتیجه احتمالی مصاحبه، واقعا استادهای دانشگاههای غربی، ادمای وقت شناس و مودبی هستن و یه ایمیل تشکر حداقل کاریه که میتونید انجام بدین.
موفق باشید.