در امریکا قوانین تاسیس شرکت و موسسات پیچیده است، ولی نه این که طوری باشه که کسی که جدی قصد شروع یک شرکت رو داره بخواهد منصرف بشه. معمولا بسیاری از افراد که شرکتی رو تاسیس میکنند یک وکیل هم دارند که به صورت مشاوره در موارد مورد نیاز بهش مراجعه میکنند. متاسفانه من اطلاعاتم در این زمینه اون قدر نیست که بتونم به شما اطلاعات بیشتر بدم، اما از اونچه که از دور و بر خودم میبینم قوانین اون قدرها هم دست و پا گیر نیستند.
در امریکا معمولا افرادی که میخوان شرکتی رو شروع کنند با موسساتی به نام Venture Capitalist - VC صحبت میکنند. VC ها در شرکتها سرمایهگذاری میکنند و در عوضش قسمتی از سهام شرکت رو میگیرند. افراد ممکنه در مقاطع مختلفی با VC صحبت کنند، اما معمولا یا یک پروتوتایپ (prototype) از محصولی که میخوان تولید کنند رو میسازند و بعد با VC صحبت میکنند یا این که حتی قبل از این مرحله و فقط با داشتن ایده اصلی کار و دونستن مراحل انجام کار وارد مذاکره با VC میشن. هر چه ریسک سرمایهگذاری برای VC کمتر باشه، استقبال VC بیشتر و سهمی که از شرکت میخوان کمتر خواهد بود. در نتیجه هر چی شما در مراحل نزدیکتری به تولید محصول با VC صحبت کنید، احتمال سرمایهگذاری بالاتر و درصدی که VC از شرکت میگیره کمتر میشه. البته این رو هم بگم که قانون خاصی وجود نداره و این که چه درصدی رو به ازای چه مقدار پول میگیرند صرفا توافقی هست.
دلیل این که VCها وجود دارند و افرادی که مایل به تاسیس شرکت هستند باهاشون صحبت میکنند اینه که شروع یک شرکت معمولا نیاز به چندین میلیون دلار در دو سه سال ابتدایی داره و طبیعتا بیشتر افراد چنین سرمایهای رو ندارند. اگر کسی اون قدر داشته باشه که نیازی به VC نداشته باشه خودش میتونه شرکت رو تاسیس کنه و پیش ببره و در صورت موفقیت شرکت کل سهام مال خودش خواهد بود. افرادی که قبلا شرکتی تاسیس کردهاند و سرمایه زیادی جذب کردهاند در اغلب اوقات خودشون سرمایهگذاری میکنند ولی بیشتر افراد که در ابتدای راه هستند با VC پیش میرن.
در امریکا معمولا افرادی که میخوان شرکتی رو شروع کنند با موسساتی به نام Venture Capitalist - VC صحبت میکنند. VC ها در شرکتها سرمایهگذاری میکنند و در عوضش قسمتی از سهام شرکت رو میگیرند. افراد ممکنه در مقاطع مختلفی با VC صحبت کنند، اما معمولا یا یک پروتوتایپ (prototype) از محصولی که میخوان تولید کنند رو میسازند و بعد با VC صحبت میکنند یا این که حتی قبل از این مرحله و فقط با داشتن ایده اصلی کار و دونستن مراحل انجام کار وارد مذاکره با VC میشن. هر چه ریسک سرمایهگذاری برای VC کمتر باشه، استقبال VC بیشتر و سهمی که از شرکت میخوان کمتر خواهد بود. در نتیجه هر چی شما در مراحل نزدیکتری به تولید محصول با VC صحبت کنید، احتمال سرمایهگذاری بالاتر و درصدی که VC از شرکت میگیره کمتر میشه. البته این رو هم بگم که قانون خاصی وجود نداره و این که چه درصدی رو به ازای چه مقدار پول میگیرند صرفا توافقی هست.
دلیل این که VCها وجود دارند و افرادی که مایل به تاسیس شرکت هستند باهاشون صحبت میکنند اینه که شروع یک شرکت معمولا نیاز به چندین میلیون دلار در دو سه سال ابتدایی داره و طبیعتا بیشتر افراد چنین سرمایهای رو ندارند. اگر کسی اون قدر داشته باشه که نیازی به VC نداشته باشه خودش میتونه شرکت رو تاسیس کنه و پیش ببره و در صورت موفقیت شرکت کل سهام مال خودش خواهد بود. افرادی که قبلا شرکتی تاسیس کردهاند و سرمایه زیادی جذب کردهاند در اغلب اوقات خودشون سرمایهگذاری میکنند ولی بیشتر افراد که در ابتدای راه هستند با VC پیش میرن.
«ارزش زندگی میتواند با توانایی فرد برای تغییر سرنوشت انسانهایی که در موقعیت پایینتری از وی قرار دارند، اندازهگیری شود.» --Bill Strickland
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.
لطفا سوالاتتون رو در فروم بپرسید و از پیام خصوصی برای این منظور استفاده نکنید. در صورتی که مایلید من به سوال شما پاسخ بدم @Babak رو در متن سوال قرار بدید.
چنانچه با ساختار فروم آشنا نیستید و نمیدونید سوالتون رو کجا بپرسید، سوالتون رو در این موضوع مطرح کنید تا مشاوران شما رو راهنمایی کنند.