27-01-2014, 04:00 PM
جاخالی:
Sentence Equivalence:
این سوال به این شکل میاد که شش گزینه میدند که دو تاشونو باید انتخاب کنیم که با گذاشتن هر کدوم در جمله مفهوم جمله تغییر نکنه.
این سوالات در کامپیوتر بیس 4 تا واسه هر سکشن میاد و مجموعا 8 سوال از 40 سوال بخش وربال از این نوع سوالات هست.
این سوالات در پیپر بیس کلا از 50 سوال بخش وربال، 9 سوال ازشون میان. یک سکشن 4 سواله و یک سکشن 5 سواله. البته معلوم نیست که سکشن یک 5 سواله هست یا دو، ولی صد در صد 9 سوال از کل 50 سوال بخش وربال پیپر بیس از این دست هستند.
Text Completion:
این سوال به سه شکل یک جاخالی، دو جاخالی و سه جاخالی میاد.
در کامپیوتر بیس به دو فرم تعداد این سوالات در هر سکشن ( نه در دو سکشن) هست:
2:2:2 (دو سوال یک جاخالی، دو سوال دو جاخالی و دو سوال سه جاخالی)
3:2:1 (سه سوال یک جاخالی، دو سوال دو جاخالی و یک سوال سه جاخالی)
معمولا فرم 3:2:1 رایج تر هست. ولی از شانس ما فرم 2:2:2 برای من اومد یعنی در هر سکشن دو تا سوال سه جاخالی که از سخت ترین و وقتگیر ترین سوالات هستند برام اومد و در کل بخش وربال از 40 سوال 4 تا سوال رو این نوع سوال سه جاخالی برای من اومد.
یعنی از کل 40 سوال بخش وربال 12 سوال رو این بخش تشکیل میدهند.
در پیپر بیس، از بین 50 سوال بخش وربال 16 سوال رو این نوع سوالات تشکیل میدهند و به دو فرم در کل بخش وربال(نه در هر سکشن) میان:
7:6:3 (7سوال یک جاخالی، 6 سوال دو جاخالی و سه سوال سه جاخالی)
6:6:4 (6 سوال یک جاخالی، 6 سوال دو جا خالی و چهار سوال سه جاخالی)
خب حالا بزارین یه جمع بندی برای پیپر بیس کنیم چون امتحان اکثر بچه ها پیپر هستش:
50 سوال وربال در پیپر به این شکل هست:
25 سوال ریدینگ
25 سوال جاخالی (که از این 25 سوال جاخالی 9 سوالش Sentence Equivalence هست و 16 سوالش Text Completion)
خب حالا این همه رو گفتیم که برسیم سر این قضیه که در وربال مهمترین چیزی که حکم طلا رو داره وقت هست. یعنی من به شخصه فهمیده بودم که نمیرسم همه سوالات وربال رو بخونم تا اینکه چه برسه جوابشونو انتخاب کنم. پس باید یه روشی برای جواب دادن انتخاب میکردم که روی سوالاتی که ازشون معمولا نمره ای نمیگیرم وقت تلف نکنم و وقت اونها رو save کنم برای سوالهای دیگه. مثلا سوالات text completion از نوع سه جاخالیش رو در 99 درصد موارد غلط میزدم. چون اگه دو تا رو درست انتخاب کنیم و یکی رو اشتباه انتخاب کنیم هیچ نمره ای در این سوال نمیگیریم. این نوع سوالات یه چیزی در حدود سه دقیقه هر سوالش ازم وقت میگرفت. چون دایره لغت خیلی خوبی نداشتم و میومدم گزینه ها رو با به کارگیری etymology تشخیص بدم که فلان کلمه ممکنه معنیش چی باشه و ریشش به چی برمیگرده که کل این پروسه به وقت گیر تر شدن این نوع سوال بیشتر کمک میکرد و سر آخر هم اگه یکی از سه گزینه رو اشتباه میزدم کل سوال غلط میشد و این یعنی گذاشتن سه چهار دقیقه وقت واسه هیچ و پوچ. به همین دلیل قبل رفتن سر جلسه تصمیم گرفته بودم که این سوالات رو شانسی بزنم و همونطور که میدونین احتمال درست دراومدنش یک بیست هفتم هست یعنی همون صفر!!! من روی درست در اومدنشون اصلا حساب باز نکردم بلکه روی save وقت اونها و تخصیص وقتشون رو ریدینگها و با دقت بیشتر خوندن ریدینگها که بهتر توشون عمل میکردم حساب باز کردم. در واقع من ریدینگها رو بهتر از همه و بعدش sentence equivalence رو بهتر و بعدش یک جاخالی و بعدش دو جاخالی رو بهتر میزدم. پس وقت بیشترم رو روی ریدینگ و بعد روی sentence equivalence و بعدش یک جاخالی میزاشتم و اگه وقت میموند روی دو جاخالی میرفتم، ولی هیچ وقت برام وقت نمیموند که سراغ سه جاخالی برم.
فقط یه مشکلی وجود داره اونم اینه که ریدینگ طولانی لامصب خیلی وقت گیر هست و تازه سوالاتش هم کمن. یعنی شما یک ریدینگ کوتاه میخونی و دو سوال داره. ولی این ریدینگ به این طولانی ای که خودش 15 دقیقه وقت میگیره فقط سه یا حداکثر چهار سوال داره. تازه خدا نکنه که یکی یا دو تا از چهار سوال این ریدینگ طولانی از سوالات سه گزینه ای که به 7 روش مختلف میتونه درست باشه بیاد، چون این نوع سوالات هر سه گزینش میتونه درست باشه و بنابراین باید خیلی دقیق متن خونده بشه و مشکل بعدی اینه که باید یاد آدم هم بمونه که چی خونده. چون مثله تافل نیست که فقط یه پاراگراف رو هدف قرار بده و ازش سوال بده و سوال کل متن رو درگیر میکنه. بنابراین اگه یکی از گزینه های این سوال سه گزینه ای مربوط به 5-6 خط اول باشه و ما بعد خوندن حدود بیست و خردی خط (حالا یا کمتر یا بیشتر) ریز مطالب و مفهوم خطوط اوایل رو کمی هم فراموش کنیم یه اتفاقی میفته به نام دو دل شدن در انتخاب اینکه فلان گزینه هم میتونه درست باشه و فلان گزینه هم میتونه. و این یعنی افتادن توی تله ای تی اس، و این تله اسمش وسوسه شما و وقت تلف شدن هست و از دست دادن یک سوال راحتی که در اواخر اون سکشن و بعد این ریدینگ طولانی ممکنه وجود داشته باشه وما میتونیم درست بزنیم.
اگه دوباره بخوام امتحان بدم میام از لحاظ دسته بندی اهمیتی ای که کرده بودم جای ریدینگ طولانی رو از لحاظ اهمیت میبردم آخر آخر همه. یعنی اول سعی میکردم که دایره لغتم رو بالا ببرم که کار به استفاده از etymology نکشه(چون خودش اشتباه محضه و یه جور دیگه افتادن توی تله ای تی اس هست و در این سوالات باید آدم شهامت داشته باشه و سریع ازشون بگذره) و همه گزینه ها رو معنیشونو بلد باشم و کارم اون لحظه فقط این باشه که با ریزنینگ بخوام گزینه رو انتخاب کنم نه اینکه وقت واسه این تلف کنم که فلان کلمه ممکنه معنیش چی باشه و ریشش به چی برمیگرده. یعنی به این شکل عمل کنم: ریدینگهای کوتاه، بعدش sentence equivalence و بعدش یک جاخالی ها و بعدش دو جاخالی ها و بعدش سه جاخالی ها و سر آخر اگه وقت شد ریدینگ طولانی رو روش وقت میزاشتم.
اینها رو خدمتتون عرض کردم که با تایمینگ تست بزنیم که دستتون بیاد اولا آیا میرسین کل سوالا رو در تایم بزنین یا نه؟ و ثانیا اگه خدای نکرده نمیرسین در تایم همه سوالات رو بزنین پس بیایید برای خودتون بر اساس عملکردتون در نوع سوالات یک جور اولویت بندی کنید و از پیش برای نحوه زدن تست وربال واسه خودتون در ذهن یک approach خاص خودتون داشته باشین، چون سوالات در سر جلسه قاتی پاتی میان و اگه اونطور که ای تی اس پشت سر هم گذاشته بزنین ممکنه وقت کم بیارین و یک سوال راحتی که بلد بودین و میتونستین درست بزنین رو برده آخر کار گذاشته و شما هم چون نرسیدین به اون سوال، پس یک نمره مفت رو از دست میدین. بنابراین بر اساس عملکردتون واسه خودتون یه الگو رو انتخاب کن و در سر جلسه اصلا کار به کار این نداشته باشین که چه طور و با چه ترتیبی ای تی اس سوال داده، شما ترتیبی که خودتون انتخاب کردین رو انجام بدین. یعنی اگه ریدینگ طولانیه رو برای خودتون از لحاظ اهمیت در جایگاه آخر گذاشتین ، و وسط امتحان این ریدینگ قرار گرفته، اگه امتحان پیپر میدین از روش بپرین و برین سوال بعدیش رو بزنین که از لحاظ اهمیت در جایگاه مهمتر از ریدینگ طولانیه هست واگه امتحان کامپیوتر بیس میدین سریع مارکش کنین که اگه در آخر کار وقت اضافه آوردین به این سوال برگردین و اونموقع روش وقت بذارین.
Sentence Equivalence:
این سوال به این شکل میاد که شش گزینه میدند که دو تاشونو باید انتخاب کنیم که با گذاشتن هر کدوم در جمله مفهوم جمله تغییر نکنه.
این سوالات در کامپیوتر بیس 4 تا واسه هر سکشن میاد و مجموعا 8 سوال از 40 سوال بخش وربال از این نوع سوالات هست.
این سوالات در پیپر بیس کلا از 50 سوال بخش وربال، 9 سوال ازشون میان. یک سکشن 4 سواله و یک سکشن 5 سواله. البته معلوم نیست که سکشن یک 5 سواله هست یا دو، ولی صد در صد 9 سوال از کل 50 سوال بخش وربال پیپر بیس از این دست هستند.
Text Completion:
این سوال به سه شکل یک جاخالی، دو جاخالی و سه جاخالی میاد.
در کامپیوتر بیس به دو فرم تعداد این سوالات در هر سکشن ( نه در دو سکشن) هست:
2:2:2 (دو سوال یک جاخالی، دو سوال دو جاخالی و دو سوال سه جاخالی)
3:2:1 (سه سوال یک جاخالی، دو سوال دو جاخالی و یک سوال سه جاخالی)
معمولا فرم 3:2:1 رایج تر هست. ولی از شانس ما فرم 2:2:2 برای من اومد یعنی در هر سکشن دو تا سوال سه جاخالی که از سخت ترین و وقتگیر ترین سوالات هستند برام اومد و در کل بخش وربال از 40 سوال 4 تا سوال رو این نوع سوال سه جاخالی برای من اومد.
یعنی از کل 40 سوال بخش وربال 12 سوال رو این بخش تشکیل میدهند.
در پیپر بیس، از بین 50 سوال بخش وربال 16 سوال رو این نوع سوالات تشکیل میدهند و به دو فرم در کل بخش وربال(نه در هر سکشن) میان:
7:6:3 (7سوال یک جاخالی، 6 سوال دو جاخالی و سه سوال سه جاخالی)
6:6:4 (6 سوال یک جاخالی، 6 سوال دو جا خالی و چهار سوال سه جاخالی)
خب حالا بزارین یه جمع بندی برای پیپر بیس کنیم چون امتحان اکثر بچه ها پیپر هستش:
50 سوال وربال در پیپر به این شکل هست:
25 سوال ریدینگ
25 سوال جاخالی (که از این 25 سوال جاخالی 9 سوالش Sentence Equivalence هست و 16 سوالش Text Completion)
خب حالا این همه رو گفتیم که برسیم سر این قضیه که در وربال مهمترین چیزی که حکم طلا رو داره وقت هست. یعنی من به شخصه فهمیده بودم که نمیرسم همه سوالات وربال رو بخونم تا اینکه چه برسه جوابشونو انتخاب کنم. پس باید یه روشی برای جواب دادن انتخاب میکردم که روی سوالاتی که ازشون معمولا نمره ای نمیگیرم وقت تلف نکنم و وقت اونها رو save کنم برای سوالهای دیگه. مثلا سوالات text completion از نوع سه جاخالیش رو در 99 درصد موارد غلط میزدم. چون اگه دو تا رو درست انتخاب کنیم و یکی رو اشتباه انتخاب کنیم هیچ نمره ای در این سوال نمیگیریم. این نوع سوالات یه چیزی در حدود سه دقیقه هر سوالش ازم وقت میگرفت. چون دایره لغت خیلی خوبی نداشتم و میومدم گزینه ها رو با به کارگیری etymology تشخیص بدم که فلان کلمه ممکنه معنیش چی باشه و ریشش به چی برمیگرده که کل این پروسه به وقت گیر تر شدن این نوع سوال بیشتر کمک میکرد و سر آخر هم اگه یکی از سه گزینه رو اشتباه میزدم کل سوال غلط میشد و این یعنی گذاشتن سه چهار دقیقه وقت واسه هیچ و پوچ. به همین دلیل قبل رفتن سر جلسه تصمیم گرفته بودم که این سوالات رو شانسی بزنم و همونطور که میدونین احتمال درست دراومدنش یک بیست هفتم هست یعنی همون صفر!!! من روی درست در اومدنشون اصلا حساب باز نکردم بلکه روی save وقت اونها و تخصیص وقتشون رو ریدینگها و با دقت بیشتر خوندن ریدینگها که بهتر توشون عمل میکردم حساب باز کردم. در واقع من ریدینگها رو بهتر از همه و بعدش sentence equivalence رو بهتر و بعدش یک جاخالی و بعدش دو جاخالی رو بهتر میزدم. پس وقت بیشترم رو روی ریدینگ و بعد روی sentence equivalence و بعدش یک جاخالی میزاشتم و اگه وقت میموند روی دو جاخالی میرفتم، ولی هیچ وقت برام وقت نمیموند که سراغ سه جاخالی برم.
فقط یه مشکلی وجود داره اونم اینه که ریدینگ طولانی لامصب خیلی وقت گیر هست و تازه سوالاتش هم کمن. یعنی شما یک ریدینگ کوتاه میخونی و دو سوال داره. ولی این ریدینگ به این طولانی ای که خودش 15 دقیقه وقت میگیره فقط سه یا حداکثر چهار سوال داره. تازه خدا نکنه که یکی یا دو تا از چهار سوال این ریدینگ طولانی از سوالات سه گزینه ای که به 7 روش مختلف میتونه درست باشه بیاد، چون این نوع سوالات هر سه گزینش میتونه درست باشه و بنابراین باید خیلی دقیق متن خونده بشه و مشکل بعدی اینه که باید یاد آدم هم بمونه که چی خونده. چون مثله تافل نیست که فقط یه پاراگراف رو هدف قرار بده و ازش سوال بده و سوال کل متن رو درگیر میکنه. بنابراین اگه یکی از گزینه های این سوال سه گزینه ای مربوط به 5-6 خط اول باشه و ما بعد خوندن حدود بیست و خردی خط (حالا یا کمتر یا بیشتر) ریز مطالب و مفهوم خطوط اوایل رو کمی هم فراموش کنیم یه اتفاقی میفته به نام دو دل شدن در انتخاب اینکه فلان گزینه هم میتونه درست باشه و فلان گزینه هم میتونه. و این یعنی افتادن توی تله ای تی اس، و این تله اسمش وسوسه شما و وقت تلف شدن هست و از دست دادن یک سوال راحتی که در اواخر اون سکشن و بعد این ریدینگ طولانی ممکنه وجود داشته باشه وما میتونیم درست بزنیم.
اگه دوباره بخوام امتحان بدم میام از لحاظ دسته بندی اهمیتی ای که کرده بودم جای ریدینگ طولانی رو از لحاظ اهمیت میبردم آخر آخر همه. یعنی اول سعی میکردم که دایره لغتم رو بالا ببرم که کار به استفاده از etymology نکشه(چون خودش اشتباه محضه و یه جور دیگه افتادن توی تله ای تی اس هست و در این سوالات باید آدم شهامت داشته باشه و سریع ازشون بگذره) و همه گزینه ها رو معنیشونو بلد باشم و کارم اون لحظه فقط این باشه که با ریزنینگ بخوام گزینه رو انتخاب کنم نه اینکه وقت واسه این تلف کنم که فلان کلمه ممکنه معنیش چی باشه و ریشش به چی برمیگرده. یعنی به این شکل عمل کنم: ریدینگهای کوتاه، بعدش sentence equivalence و بعدش یک جاخالی ها و بعدش دو جاخالی ها و بعدش سه جاخالی ها و سر آخر اگه وقت شد ریدینگ طولانی رو روش وقت میزاشتم.
اینها رو خدمتتون عرض کردم که با تایمینگ تست بزنیم که دستتون بیاد اولا آیا میرسین کل سوالا رو در تایم بزنین یا نه؟ و ثانیا اگه خدای نکرده نمیرسین در تایم همه سوالات رو بزنین پس بیایید برای خودتون بر اساس عملکردتون در نوع سوالات یک جور اولویت بندی کنید و از پیش برای نحوه زدن تست وربال واسه خودتون در ذهن یک approach خاص خودتون داشته باشین، چون سوالات در سر جلسه قاتی پاتی میان و اگه اونطور که ای تی اس پشت سر هم گذاشته بزنین ممکنه وقت کم بیارین و یک سوال راحتی که بلد بودین و میتونستین درست بزنین رو برده آخر کار گذاشته و شما هم چون نرسیدین به اون سوال، پس یک نمره مفت رو از دست میدین. بنابراین بر اساس عملکردتون واسه خودتون یه الگو رو انتخاب کن و در سر جلسه اصلا کار به کار این نداشته باشین که چه طور و با چه ترتیبی ای تی اس سوال داده، شما ترتیبی که خودتون انتخاب کردین رو انجام بدین. یعنی اگه ریدینگ طولانیه رو برای خودتون از لحاظ اهمیت در جایگاه آخر گذاشتین ، و وسط امتحان این ریدینگ قرار گرفته، اگه امتحان پیپر میدین از روش بپرین و برین سوال بعدیش رو بزنین که از لحاظ اهمیت در جایگاه مهمتر از ریدینگ طولانیه هست واگه امتحان کامپیوتر بیس میدین سریع مارکش کنین که اگه در آخر کار وقت اضافه آوردین به این سوال برگردین و اونموقع روش وقت بذارین.