02-02-2014, 09:13 PM
(30-01-2014, 12:56 PM)'mahnaz103' نوشته:به نظر من همه چی برمیگرده به تجربه فرد تو زندگیش وجامعه و همچنین توقعی که اون فرد از خودش و از زندگیش و از جامعه و...داره !
مثلا من با توجه به مسائل درسی و کاری و...یکم زده شدم از اینچیزا و دوست دارم تو محیط جدیدتر وبهتر این مسائل رو تجربه کنم ...واسه همین تلاش میکنم که یه جای که اهدافم محقق میشه برم ...درواقع من از خودم و از جامعه ام و زندگیم توقع دارم ...توقع دارم که تا آخر عمر با آرامش زندگی کنم و به اهدافم برسم....خب درکنار این موضوع من دوستی دارم با شرایط مشابه من و تجربیات کم و بیش مشابه از درس و کار اما خب کشته مرده ی ایران زندگی کردنه، میگه خسته شدم از این شرایط اما توقع زیادی هم از درس و کار و جامعه ندارم...کنار میام ...زندگی اینه دیگه !!!!
خب این نشون میده توقع اون فرد از خودش و زندگیش و جامعه چقد پائین تر از توقعات منه! البته نه میشه گفت اون کار درسته میکنه نه میشه گفت من تصمیم درستی گرفتم صد در صد ! امااااااااااااا خب هرکس افکارو عقاید و تصمیمات خودشو داره و منحصر به خودشه
ایشالله همه درکنار هم و با کمک هم در آرامش زندگی کنند هرجا که هستند
من هم خیلی نظرم به شما شبیه است،من تو این چند وقت خیلی روی خودم کار کردم که بتونم توقعم را پایین بیارم اما واقعا نمیشه و مهم اینه که نمی خوام پایین بیارم سطح توقعم را. من یک سازمان دولتی که یک زمانی آرزوش را داشتم واردش بشم (اصلا به این هدف گرایش ارشدم را انتخاب کردم) بصورت پاره وقت کار کردم و واقعا دیدم چقدر اوضاع قشنگه!!! جالبه که تمام اساتیدی که باهاشون کار میکنم همه میگن فقط به فکر رفتن باش . خب تصمیم به پذیرش و رفتن بخصوص برای خانم ها کار آسانی نیست. ولی وقتی شرایط را نگاه می کنی و می بینی به هیچ کدام از هدفات نمی رسی (شایدم البته هدفهای خیلی بزرگی باشن) چاره ای نیست که به فکر رفتن باشی.