16-03-2014, 02:34 PM
اين فكري هست كه خيلي وقتها سراغ منم مياد و آزارم ميده.اينكه خانواده ام رو شايد سالي يك بار بتونم ببينم.دوستان و ساير وابستگي هايي كه دارم اينجا .اما ياد تلاش هايي كه تو اين دو سه ساله كشيدم كه مي افتم دوباره سر پا ميشم.ياد بي عدالتي هاي محضي كه بهم شده مي افتم متنفر ميشم از جايي كه هستم.ياد آْدم هاي اينجا مي افتم ميگم كاري كه دارم ميكنم 100% درسته و منم قرار نيست تا ابد با دوستان و خانواده ام زندگي كنم.ياد ادم هاي بي مسئوليتي كه فكر ميكنن همه چي ارث باباشون هست مي افتم ميگم بي خيال دلتنگي بابا. دو سه ماه اولش سخت.بعدش درست ميشه.
ديروز وزارت علوم بودم.ساختمان شهرك غرب . ساعت 8 تا ساعت 1 خواسنم يه گواهي توضيح سيستم اموزشي ايران بگيرم.جناب معاون ويز دكتر طالبي كه انصافا آدم خوبي بودند و خيلي هم خوش برخورد.اما امان از دست كارمند ها !! 1 ساعت منظتر تايپ نامه بودم .تو قسمت برنامه ريزي اموزشي در طبقه دوازدهم 6 تا كارمند كار ميكنند. دو تاشون نبودم.يكي ديگه از اون يك ساعتي كه من اونجا بودم حداقل 55 دقيقه داشت با تلفن صحبت ميكرد. جناب آقاي دشتي كه تشريف نداشتن.بعد از نيم ساعت كه تشريف اوردن نشستن پاي تلفن و يه ربعي رو صحبت كردن.بعدش هم رفتند در سايت Varzesh3.ir و اخبار ورزشي رو خواندن.بعدشم رفتند جيميل و... بعد يك ساعت گفتند كه اي واي من!! نامه ات ثبت نشه كه!! برو طبقه هم كف دبير خونه نامه ات رو ثبت كن! انقدر فهم ندارند كه نميگن چند نفر منتظر هستند .انقدر فحش و بدبيراه دادم بهشون تا آروم شدم.[img]images/smilies/biggrin.gif[/img] گفتم كي ميشه اين چند ماهه هم تموم بشه و جون خودمو راحت كنم.
شما هم هر موقع از اين دست افكار بي خود زد به فكرت ياد از اين دست موارد بيافت .شايد كمكت كرد
ديروز وزارت علوم بودم.ساختمان شهرك غرب . ساعت 8 تا ساعت 1 خواسنم يه گواهي توضيح سيستم اموزشي ايران بگيرم.جناب معاون ويز دكتر طالبي كه انصافا آدم خوبي بودند و خيلي هم خوش برخورد.اما امان از دست كارمند ها !! 1 ساعت منظتر تايپ نامه بودم .تو قسمت برنامه ريزي اموزشي در طبقه دوازدهم 6 تا كارمند كار ميكنند. دو تاشون نبودم.يكي ديگه از اون يك ساعتي كه من اونجا بودم حداقل 55 دقيقه داشت با تلفن صحبت ميكرد. جناب آقاي دشتي كه تشريف نداشتن.بعد از نيم ساعت كه تشريف اوردن نشستن پاي تلفن و يه ربعي رو صحبت كردن.بعدش هم رفتند در سايت Varzesh3.ir و اخبار ورزشي رو خواندن.بعدشم رفتند جيميل و... بعد يك ساعت گفتند كه اي واي من!! نامه ات ثبت نشه كه!! برو طبقه هم كف دبير خونه نامه ات رو ثبت كن! انقدر فهم ندارند كه نميگن چند نفر منتظر هستند .انقدر فحش و بدبيراه دادم بهشون تا آروم شدم.[img]images/smilies/biggrin.gif[/img] گفتم كي ميشه اين چند ماهه هم تموم بشه و جون خودمو راحت كنم.
شما هم هر موقع از اين دست افكار بي خود زد به فكرت ياد از اين دست موارد بيافت .شايد كمكت كرد