یک زمانی شما یک مبحثی رو با هدف یادگیری "عمومی" اون دنبال می کنید و یک زمانی هم فقط می خواهید در اون نمره خوبی بیارین. در حالت دوم باید ببینید اون شخص یا سازمانی که قراره به عملکرد شما نمره بده چه معیارهایی براش مهم هست.
برای نمونه اگر شما بخواهید زبان رو به صورت عمومی یاد بگیرید (حال به هر دلیل) می بایست تا جایی که میشه منابع متنوع از فیلم و سریال گرفته تا مقاله، خبر و متن های متنوع اون زبان رو بخونید تا با طیف گسترده ای از واژگان و اصطلاحات اون زبان آشنا بشین. در این حالت شما اقیانوسی به عمق 10 سانت خواهید بود. ولی اگر فقط بخواهید نمره خوبی در آزمون زبان موردنظر به دست بیاورید بهتره ابتدا تعیین کنید که اون آزمون روی چه موضوع ها و چه نوع سوال هایی تاکید داره و بعد شما هم به سراغ منابعی برین که پاسخگوی اون نوع سوال ها و موضوع ها باشه. در این حالت شما گودالی به عمق 1000 سانت (در بخشی از اون اقیانوس) خواهید بود ولی فقط در اون موضوع خاص.
نمونه دیگه اش مصاحبه های کاری/تحصیلی هست. شما باید بدونید اون شرکت/استاد چه نوع آدمی رو نیاز داره. در این صورت خودتون رو برای همون موارد آماده می کنید و نیازی نیست به مهارت های غیر مرتبط که به کار اون شرکت/استاد نمیاد اشاره کنید. تشخیص اینکه اون شرکت/استاد به چه نوع آدمی احتیاج داره همیشه کار راحتی نیست و بهتره با یک فرد خبره و با تجربه در این مورد مشورت کنید. گاهی تجاربی که به نظر شما غیر مرتبط هستند ممکنه به درد اون نوع شغل بخوره.
در مورد نمره آوردن همونطور که دوستان عزیز butterfly و ahmadpashaei به نوعی اشاره کردن، مهمه که بدونید اون استاد دنبال چه چیزی هست --که معمولا در جزوه اون استاد به اونها اشاره شده-- در این صورت می تونید تمرکز زمانی بیشتری روی اون موارد بگذارید. قسمت های عمومی کار رو فقط در صورتی که به اون موضوع علاقه شخصی دارید یا در صورتی که در جزوه مبحثی وجود داره که با خوندن اون نمیشه متوجه اون شد و نیازمند مطالعه بیشتر هست، دنبال کنید.
سعی کنید مبحث هایی که مفهومی تر هستند رو در میانه ترم بخونید و مواردی رو که فرار (بر وزن فعال!) هستند رو به دوران امتحانات موکول کنید چون مطالعه اونها در میانه ترم به شما این تصور رو میده که همه اونها رو بلد هستین (اطمینان غیر واقعی) ولی افرادی که شب امتحانی اون مبحث ها رو حفظ کردن اونها رو راحت تر به خاطر میارن. با این حال آشنایی با روال حل مسایل و موارد مفهمومی کار شما رو در بازه امتحان ها خیلی راحت تر خواهد کرد.
مواردی که شما در میانه ترم و به صورت مفهومی تر و بازه زمانی طولانی تر و با فراغ بال ذهنی می خونید معمولا وارد حافظه بلندمدت میشن و ممکنه تا سالیان زیادی اونها رو به خاطر بیارین ولی مواردی که شب امتحانی و به صورت فشرده خونده میشن معمولا در حافظه کوتاه مدت ذخیره میشن و فرصت انتقال به حافظه بلند مدت رو پیدا نمی کنند. از این نظر دروسی که پیش نیاز دروس دیگه هستند رو بهتره در طول ترم براشون وقت بیشتری بگذارید و مفهومی یاد بگیرید. برای نمونه دروسی مثل ریاضی و روش های انتگرال گیری یا حل معادلات دیفرانسیل رو سعی کنید خوب یاد بگیرید چون تا آخر کارشناسی ارشد دائم به اونها نیاز میشه و کسی که اینها رو پایه ای یاد گرفته باشه در درس های دیگه هم موفق تر خواهد بود.
برای نمونه اگر شما بخواهید زبان رو به صورت عمومی یاد بگیرید (حال به هر دلیل) می بایست تا جایی که میشه منابع متنوع از فیلم و سریال گرفته تا مقاله، خبر و متن های متنوع اون زبان رو بخونید تا با طیف گسترده ای از واژگان و اصطلاحات اون زبان آشنا بشین. در این حالت شما اقیانوسی به عمق 10 سانت خواهید بود. ولی اگر فقط بخواهید نمره خوبی در آزمون زبان موردنظر به دست بیاورید بهتره ابتدا تعیین کنید که اون آزمون روی چه موضوع ها و چه نوع سوال هایی تاکید داره و بعد شما هم به سراغ منابعی برین که پاسخگوی اون نوع سوال ها و موضوع ها باشه. در این حالت شما گودالی به عمق 1000 سانت (در بخشی از اون اقیانوس) خواهید بود ولی فقط در اون موضوع خاص.
نمونه دیگه اش مصاحبه های کاری/تحصیلی هست. شما باید بدونید اون شرکت/استاد چه نوع آدمی رو نیاز داره. در این صورت خودتون رو برای همون موارد آماده می کنید و نیازی نیست به مهارت های غیر مرتبط که به کار اون شرکت/استاد نمیاد اشاره کنید. تشخیص اینکه اون شرکت/استاد به چه نوع آدمی احتیاج داره همیشه کار راحتی نیست و بهتره با یک فرد خبره و با تجربه در این مورد مشورت کنید. گاهی تجاربی که به نظر شما غیر مرتبط هستند ممکنه به درد اون نوع شغل بخوره.
در مورد نمره آوردن همونطور که دوستان عزیز butterfly و ahmadpashaei به نوعی اشاره کردن، مهمه که بدونید اون استاد دنبال چه چیزی هست --که معمولا در جزوه اون استاد به اونها اشاره شده-- در این صورت می تونید تمرکز زمانی بیشتری روی اون موارد بگذارید. قسمت های عمومی کار رو فقط در صورتی که به اون موضوع علاقه شخصی دارید یا در صورتی که در جزوه مبحثی وجود داره که با خوندن اون نمیشه متوجه اون شد و نیازمند مطالعه بیشتر هست، دنبال کنید.
سعی کنید مبحث هایی که مفهومی تر هستند رو در میانه ترم بخونید و مواردی رو که فرار (بر وزن فعال!) هستند رو به دوران امتحانات موکول کنید چون مطالعه اونها در میانه ترم به شما این تصور رو میده که همه اونها رو بلد هستین (اطمینان غیر واقعی) ولی افرادی که شب امتحانی اون مبحث ها رو حفظ کردن اونها رو راحت تر به خاطر میارن. با این حال آشنایی با روال حل مسایل و موارد مفهمومی کار شما رو در بازه امتحان ها خیلی راحت تر خواهد کرد.
مواردی که شما در میانه ترم و به صورت مفهومی تر و بازه زمانی طولانی تر و با فراغ بال ذهنی می خونید معمولا وارد حافظه بلندمدت میشن و ممکنه تا سالیان زیادی اونها رو به خاطر بیارین ولی مواردی که شب امتحانی و به صورت فشرده خونده میشن معمولا در حافظه کوتاه مدت ذخیره میشن و فرصت انتقال به حافظه بلند مدت رو پیدا نمی کنند. از این نظر دروسی که پیش نیاز دروس دیگه هستند رو بهتره در طول ترم براشون وقت بیشتری بگذارید و مفهومی یاد بگیرید. برای نمونه دروسی مثل ریاضی و روش های انتگرال گیری یا حل معادلات دیفرانسیل رو سعی کنید خوب یاد بگیرید چون تا آخر کارشناسی ارشد دائم به اونها نیاز میشه و کسی که اینها رو پایه ای یاد گرفته باشه در درس های دیگه هم موفق تر خواهد بود.
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -