اگر پستهای من را مطالعه کرده باشید اطلاع دارید که من بیش از 200 تا اپلیکشن برای دکتری فایننس یا اقتصاد داشتم
همیشه عرض کردم تغریبا غیر ممکن هست کسی از ایران دکتری فایننس بورس بشود
امروز مطلبی را خواندم که برای شما به اشتراک می گذارم امید که مفید باشد
ارادت
سااااااااام
-----------
همیشه عرض کردم تغریبا غیر ممکن هست کسی از ایران دکتری فایننس بورس بشود
امروز مطلبی را خواندم که برای شما به اشتراک می گذارم امید که مفید باشد
ارادت
سااااااااام
-----------
این مطلب را دوستانی بخوانند که قصد دارند برایPhD of finance اقدام کنند. مطالبی رو دارم می نویسم که در صدها ساعت مطالعه سایت ها و نظرات ندیدم کسی بنویسه.
من با لیسانس مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر و ارشد اقتصاد از دانشگاه تهران با معدل های۱۴.۷۰ و۱۸.۲۰ پارسال برایPhD of finance دانشگاه های امریکا اقدام کردم. اگرچه هیچ مقاله چاپ شده ای نداشتم اما سه مقاله در دست اقدام و یک کتاب تالیفی فارسی کاملا مرتبط با تخصصم داشتم. نمره تافل۱۰۷ پتانسیل خوبی برای من ایجاد کرد که بتونم برای جاهای خوب امریکا اقدام کنم (حداقل کسانی که تجربه بیشتری از من داشتند این رو می گفتند). در آزمون gre هم نمره۱۷۰ بخش quant و نمره۱۵۸ بخشverbal رو آوردم که به تعبیر خیلی از دوستان فراتر از باور بود (نمرم معادل نمره۷۳۰ درGMAT محسوب میشه در حالی که متوسط قبولی های دکترای فایننس در ده دانشگاه برتر جهان کمتر از این است).
این نتایج باعث شد که اکثر دوستانم قویا منو تشویق کنند که برای جاهای خوب امریکا اپلای کنم و می گفتند اگر برای ده تا دانشگاه امریکایی در رتبه های۳۰ تا۹۰ اپلای کنی حداقل حداقل یک الی سه مورد پذیرش با فاند کامل می گیری. من هم بر همین اساس اقدام کردم، هفت مورد در امریکا در رتبه های ۴۰ تا۱۰۰ اقدام کردم و برای اطمینان هم شش برنامه اروپایی رو زدم (اگرچه میگفتم کارم در امریکا تمومه و اروپا فقط سوپاپ اطمینانه).
نتایج جالب بود!
نه تنها هیچ پذیرش با فاندی بهم ندادن، بلکه همشون بدون اینکه من رو به مصاحبه دعوت کنن مستقیما reject کردن!
چرا؟
دلیلش رو توجه کنید که تمام موضوع صحبتم اینجاست:
در حالی که خیلی از دوستان برای دکترای رشته های مختلف مهندسی مستقیما با فاند پذیرش می گیرن و میرن، اما رقابت برای business schoolها خیلی متفاوته.
در حقیقت دانشجوهای ارشد مهندسی در امریکا اصلا تمایلی به حضور در مقطع دکترای مهندسی ندارند چون تفاوت چندانی در پتانسیل شغلی شون ایجاد نمی کنه و می تونن همون پنج سال دکترا رو کار کنن و به جای فاند ۲۵ هزار دلاری و کلی فشار، برن سر کار و سالی۸۰ هزار دلار بگیرن و کلی هم در کار پیشرفت کنن. در نتیجه بخش بزرگی از دانشجوهای دکترای مهندسی در امریکا رو هندی ها، چینی ها، پاکستانی ها، افریقایی ها و ... تشکیل میدن. به بیان دیگر فارغ التحصیلان بهترین دانشگاه های دنیا اساسا وارد رقابت برای دکترای مهندسی نمیشن و در نتیجه شانس قبولی برای امثال ما بسیار بالاتر است. اما برای دکترا در business schoolها و بویژه برایfinance خیلی ها با رزومه های افسانه ای درخواست میدن (مثلا افرادی رو دیدم با معدل لیسانس 4 از 4 و معدل ارشد 4 و نمره جیاری کامل (یعنی۱۷۰ در ریاضی،۱۷۰ در وربال و 6 در writing!) که از دانشگاه هایی مثلharvard وMIT وNYU فارغ التحصیل شدن و از شناخته شده ترین اساتید توصیه نامه دارن). به بیان دیگه من رقیبای غولی داشتم که به مراتب از من بهتر بودن، که چنین رقیبایی در مهندسی کمتر وجود دارن.
نتیجه گیری: شانس قبولی در دکترای مالی رو با شانس قبولی در دکترای هیچ رشته دیگه ای مقایسه نکنین تا یک سال عمرتون مثل من هدر نره.
راه حل: یک راه حل که بعدها فهمیدم بعضی از دوستان در پیش گرفتن و نتیجه کاملا رضایت بخش بود اینه که به جای اپلای برای دکترا در امریکا، برای یکی از برنامه های کارشناسی ارشد مرتبط با مالی در اروپا (مثلfinance, financial mathematics , economics,و سایر حوزه های مرتبط) اقدام کردند. یعنی ظرف یک تا دو سال، یک مدرک کارشناسی ارشد از یکی از دانشگاه های شناخته شده و معتبر اروپایی گرفتند (که در قضاوت امریکاییا ارزشش از مدارک ایرانی خیلی بیشتره) و بعد از همونجا برای دکتراشون اقدام کردند و خیلی خیلی راحت تر از امثال من پذیرش گرفتن و الان مشغول تحصیل در دانشگاه های کاملا خوب امریکایی هستند
[b]An investment in knowledge pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید! [/b]