09-11-2014, 10:27 PM
اتفاقا یکی از عوامل تاثیرگذار بر پدیده تحمل دوری و دلتنگی، میزان استقلال مالی و توانایی مالی فرد هست. اگر نتونید هزینه های تحصیل و زندگی رو تامین کنید و شرایط سختی از این نظر داشته باشید احتمال اینکه زودتر هم به یاد شرایط راحتی که در کنار خانواده داشتین بیافتین (دست کم از نظر مالی) بیشتر میشه.
هزینه های تحصیل در کشورهای مختلف متفاوت هست ولی اگر بخواهیم یک متوسطی بدیم در اغلب کشورهای غربی شما برای اینکه یک زندگی دانشجویی در سطح دانشجویی داشته باشید حدود ماهی سه میلیون تومن (حدود 1000 دلار در آمریکای شمالی یا 800 یورو در کشورهای اروپایی) نیاز خواهید داشت. برای هزینه های تحصیل هم به طور تقریبی سالی 50 میلیون تومن (حدود 15000 دلار در آمریکای شمالی و حدود 10000 یورو در اروپا) نیاز خواهید داشت. طبیعتا هر چه اینها رو کمتر کنید شرایط زندگانی سخت تر میشه (مثلا باید خونه رو با یک دانشجوی دیگه ای مشترک بشین و/یا خونه موردنظر کوچیک تر و دورتر از مرکز شهر باشه) و در مورد دانشگاه هم سراغ دانشگاه هایی برین که هزینه کمتری می گیرن که معمولا رتبه بدتری دارند.
دو حالت داره یا این هزینه ها توسط یک منبع بیرونی مثل استاد راهنمای شما یا بورس ها و کمک هزینه هایی که دانشگاه در اختیار شما می گذاره تامین میشه یا هم اینکه این هزینه ها رو می بایست خودتون یا خانواده تون بپردازید. تامین هزینه هایی که اشاره کردم از روش دوم (یعنی خود شخص یا خانواده اش) حتی برای خیلی از خانواده های متمول هم سخته و دیدم که حتی اونها هم در خورد و خوراکشون خیلی صرفه جویی می کنند که فشار زیادی به خانواده وارد نشه و به همین دلیل اغلب دانشجویان سراغ گزینه اول که به دست آوردن کمک هزینه از استاد یا دانشگاه هست میرن.
برای به دست آوردن اطلاعات در مورد چگونگی تامین کمک هزینه و انواع اون می تونید تاپیک های انجمن کمک هزینه و تماس با استادان رو بخونید رو مطالعه کنید.
هزینه های تحصیل در کشورهای مختلف متفاوت هست ولی اگر بخواهیم یک متوسطی بدیم در اغلب کشورهای غربی شما برای اینکه یک زندگی دانشجویی در سطح دانشجویی داشته باشید حدود ماهی سه میلیون تومن (حدود 1000 دلار در آمریکای شمالی یا 800 یورو در کشورهای اروپایی) نیاز خواهید داشت. برای هزینه های تحصیل هم به طور تقریبی سالی 50 میلیون تومن (حدود 15000 دلار در آمریکای شمالی و حدود 10000 یورو در اروپا) نیاز خواهید داشت. طبیعتا هر چه اینها رو کمتر کنید شرایط زندگانی سخت تر میشه (مثلا باید خونه رو با یک دانشجوی دیگه ای مشترک بشین و/یا خونه موردنظر کوچیک تر و دورتر از مرکز شهر باشه) و در مورد دانشگاه هم سراغ دانشگاه هایی برین که هزینه کمتری می گیرن که معمولا رتبه بدتری دارند.
دو حالت داره یا این هزینه ها توسط یک منبع بیرونی مثل استاد راهنمای شما یا بورس ها و کمک هزینه هایی که دانشگاه در اختیار شما می گذاره تامین میشه یا هم اینکه این هزینه ها رو می بایست خودتون یا خانواده تون بپردازید. تامین هزینه هایی که اشاره کردم از روش دوم (یعنی خود شخص یا خانواده اش) حتی برای خیلی از خانواده های متمول هم سخته و دیدم که حتی اونها هم در خورد و خوراکشون خیلی صرفه جویی می کنند که فشار زیادی به خانواده وارد نشه و به همین دلیل اغلب دانشجویان سراغ گزینه اول که به دست آوردن کمک هزینه از استاد یا دانشگاه هست میرن.
برای به دست آوردن اطلاعات در مورد چگونگی تامین کمک هزینه و انواع اون می تونید تاپیک های انجمن کمک هزینه و تماس با استادان رو بخونید رو مطالعه کنید.
(09-11-2014, 08:58 PM)'hasti.k' نوشته: بچه ها جایی پیدانکردم سوالمو مطرح کنم..شرمندم....اضافه بر غم دوری از عزیزان و خانواده درصورت پذیرش چقد باید سرمایه داشته باشم تو جیبم؟؟؟[img]images/smilies/sad.gif[/img]
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -