21-12-2015, 07:58 PM
(21-12-2015, 07:29 PM)saaaaam نوشته: ترکان عزیز
داستان اینجاست داخل کشور به دلیل مسایل فرهنگی ارتباط بین دختر و پسر بصورتی تعریف شده که اگر ازدواج نکرده باشند تنها بحث انحراف اخلاقی مطرح است غافل از اینکه این دو نفر تا قبل از ازدواج به دلایل مختلف اجتماعی شناخت کافی از اخلاق و روحیات هم ندارند. بحث خانواده ها ، اجتماع، فرهنگ ، مسایل مالی همه و همه مزید بر علت می شوند تا جوانهای مجرد نتوانند به شناخت لازم از هم برسند
با توجه به فشارهای روحی و روانی بسیاری که باید متحمل شوند طبعا همه دنبال فرار از مسیولیت ازدواج می روند. این دوستی که مطلب بالا را نوشتند در شهر من هستند و یکسال پیش در همین ماه ها منزل من مشغول نصیحت کردن بودند. جالب هست نه؟
اینور اب هم من چیزی که می بینم این هست که درسته جوانها از سن خرد سالی با هم بزرگ می شوند ولی وفاداری و مهربانی و گرمای خانواده را نمی دانند. امار بسیار بالای سینگل مادر ها نوعی نشانگر عدم پایبندی به خانواده و ندانستن ارزش ان است.
چیزی که من می بینم روابط بسیار بدون ازدواج از قبیل پارتنر، سامبو، ریلیشن شیپ و ... هست
نمی گم درسته یا غلط فقط فشار اجتماعی برای شروع زندگی یا اتمام ان وجود ندارد.
تنها عاملی که من را اذیت می کند رفتار مردانه زنهاست بنظر من دو پادشاه در یک اقلیم نتوانند. شاید اگر زنهای اروپایی کمی با محبت تر عمل می کردند و ریشه مهر و محبت را از سن کم در فرزندانشان قرار می دادند ثبات بیشتری می شد در بین خانواده هایشان دید. چون از نظر مالی و اقتصادی مشکل انچنان بحرانی نمی بینم. البته اینا مشاهدات من هست.
این مطلب هم کاملا درسته که جوانها در ایران از ازدواج فرار می کنند تا وقتی خانواده های دختر پسر را به عنوان حلال مشکلات دخترشان و کارخانه ضرب سکه می بینند همین اش هست و همین کاسه
درود
saaaaam گرامی البته اسم واقعیتون رو میدونم ولی نمیارم اینجا. بله اینکه این فرد اگر منظورتون mmjavad است و در شهر شما در فنلاند هست خیلی برام جالب بود!!
راستش من پستهای شما رو اکثرا میخونم و به خوندن چندین باره پستهای شما در مورد مسایل فرهنگی و اجتماعی و ... علاقه دارم کلا. فکر میکنم این تاپیک مربوط به برگشتن زمان به عقب و آه و فغان ها و افسوسهای کنونیمون هست ولی خوب من میخوام جواب شما رو اینجا بدم.
اتفاقا من در خارج از کشور پایبندی به خانواده رو از طرف زنها و دخترها خیلی زیاد احساس میکنم. تنها تفاوتش با ایران اینه که اینجا با گذشته فرد اکثرا کاری ندارند و سیم جین نمیکنند. هممون میدونیم که مثلا در ایران دختری که طلاق گرفته همیشه انگ میزنن بهش که نتونسته درست زندگی کنه یا ... و .... . بنابراین مساله براش سخت میشه (هرچند این مساله در بعضی شهرهای ایران هم کمرنگ شده با توجه به چیزی که دوستان میگویند!)
ولی این مساله که شما میگویید اگر محبتشان بیشتر بود ثبات بیشتری داشتند رو من زیاد نمیتونم قبول کنم.
یعنی چه محبتشان بیشتر بود؟ مثلا چه کار میکردند؟ محبت از یک طرف ریشه در عدم استقلال فرد داره به نظر من. یکی از علل اصلی این عدم محبت که البته به نظرم از دید ما اینطوری هست در همین استقلال بیشتر دخترهای خارجی نسبت به دخترهای ایرانی هست. حتی شما این عدم محبت رو میتونید در دخترهای خاور دور مشاهده کنید. این از یک طرف.
به علاوه من نمیدونم شما چقدر با سایر کشورهای غربی اشنایی دارید مثلا ایتالیا و اسپانیا و ترکیه و آمریکا و ... . این مساله ای که شما فرمودید شدیدا در کشورهای حوزه اسکاندیناوی و کشورهایی که من خودم به اونها لقب تنهانشین! دادم بیشتر نمایان هست. مثلا مردم بعضی کشورها مثل سوید واقعا تنهایی رو خیلی دوست دارن. (دقت کنید که همواره استثناات بوده است) ولی شما حتی زن و شوهر سویدی رو میبینید که به جای حرف زدن با هم دارن هر کدوم واسه خودشون کتاب میخونن. بله من خودم این رو ممکنه حمل بر عدم محبت زیاد بکنم. خودم به شخصه چند بار این مورد رو در فرودگاه ها و دانشگاه و جاهای دیگری دیدم.
ولی این که گفتم بسیاری از مسایل در صورت مختلط بودن مکانهای تحصیلی از همان ابتدا حل میشد منظورم این بود که ما الان در بسیاری از موارد راحتتر با فرهنگ غربی کنار میومدیم. من خودم مساله تفاوت فرهنگی رو اون طور که خیلی ها به شدت ازش میگویند نمیتونم قبول کنم.
بااحترام،
ترکان
ناخواناترین نوشته ها از قوی ترین حافظه ها ماندگارترند...
دوستان گرامی لطفا سوالتون رو در مرتبط ترین انجمن و فقط یکبار بپرسید. از پاسخ دادن به سوالات خصوصی و عمومی در پیام خصوصی معذورم.
دوستان گرامی لطفا سوالتون رو در مرتبط ترین انجمن و فقط یکبار بپرسید. از پاسخ دادن به سوالات خصوصی و عمومی در پیام خصوصی معذورم.