14-07-2017, 02:42 AM
چارلز کترینگ جمله زیبایی داره با این مضمون که مساله ای که به درستی مطرح بشه تا نیمی از اون حل شده (A Problem Well-stated is Half-solved). دوست عزیز برداشت من از صحبت های شما اینه که هنوز این مساله برای خود شما تعریف نشده و در مرحله Brain Storming قرار دارین. به بیان دیگه احساس می کنید یک جای کار ایراد داره ولی هنوز دقیقا نمی دونید کجای کار ایراد داره و تا زمانی هم که آدم ندونه کجای کار ایراد داره (طرح دقیق مساله) نمیتونه راه حل مناسبی هم برای اون پیدا کنه. در مرحله Brain Storming، ذهن آدم دچار نوعی آشفتگی هست و به هر موضوعی که به شکلی به اون مشکل ارتباط پیدا می کنه فکر می کنه ولی همه اونها لزوما بخشی از مشکل نیستند یا دست کم بخشی از مشکل اون شخص خاص یا پروژه خاص نیستند. به بیان دیگه قرار نیست برای حل یک مشکل کوچیک تمام مشکلات و مسائل بشری از تعصبات قومی مذهبی گرفته تا حیوان آزاری و هزار چیز دیگه کشف و حل بشه. بلکه می بایست فقط ریشه های اصلی مشکل شناسایی و راه حل کاربردی و معقولی براش پیدا بشه.
مساله ازدواج هم به خودی خود موضوع پیچیده ای هست (دست کم برای بیشتر آدم ها به خصوص وقتی در سن های بالای 28-27 سال و برای اولین بار قصد ازدواج داشته باشند) و طبیعی هست که آدم اون رو از جنبه ها و زاویه های مختلف بررسی کنه. وقتی آدم وارد کشور جدیدی میشه طبیعتا با فرهنگ یا فرهنگ های جدیدی روبرو میشه که با فرهنگ بومی خودش تفاوت های زیادی دارند و اگر این مواجهه در حد بحران هویت یا شوک فرهنگی هم نباشه دست کم مدتی ذهن فرد رو مشغول خودش می کنه که کدوم درسته یا غلطه و در مواجهه با اونها می بایست چه کرد. تجربه شخصی من میگه هر چه شما انعطاف پذیری بیشتری در قبال این فرهنگ های متفاوت از خودتون نشون بدین راحت تر هم در اون سیستم زندگی می کنید. قرار نیست قبول کنید که کار اونها درسته یا غلطه، بلکه قبول می کنید که اونها در یک فرهنگ دیگه و با پیش فرض های دیگه ای از بچگی بزرگ شدن و نتیجه اش شده این، قرار نیست شما هم دقیقا همون کار رو بکنید یا سعی کنید اونها رو تغییر بدین یا راه حلی براشون پیدا کنید (چون از نظر اونها هم ممکنه طرز فکر شما بخشی از مشکل باشه و نیاز به تغییر داشته باشه و این دور باطل هیچوقت تمام نمیشه). شما می بایست بر اساس معیارها و باورهای شخصی خودتون مسیر زندگی خودتون رو تعیین کنید. در کشورهای غربی هم خوشیختانه اگر متوسط بگیرین و از استثناها صرف نظر کنید در مقایسه با شرقی ها فشاری که جامعه بر روی شیوه زندگانی شما می گذاره کمتره به خصوص در شرایطی که به اقلیت خیلی خاص و بارزی تعلق نداشته باشید و در شهرهای نسبتا بزرگتر که تنوع فرهنگی بیشتری دارند زندگی کنید.
وقتی معیارها و باورهای شخصی خودتون رو تونستین تعریف کنید یا به اصطلاح فهمیدین که با خودتون چند چند هستین و دنبال چی هستین اونوقت یک عده شبیه خودتون از بین اون خیل عظیم آدم ها با فرهنگ ها و طرز فکرهای مختلف پیدا میشه. ممکنه اون عده موردنظر ایرانی باشن ممکن هم هست خارجی باشن. بهتره چند سالی رو همین طوری اندر احوال فرهنگ های دیگه سیر کنید تا به تدریج خودتون رو پیدا کنید بعد می تونید راحت تر تصمیم بگیرید.
موفق باشید.
مساله ازدواج هم به خودی خود موضوع پیچیده ای هست (دست کم برای بیشتر آدم ها به خصوص وقتی در سن های بالای 28-27 سال و برای اولین بار قصد ازدواج داشته باشند) و طبیعی هست که آدم اون رو از جنبه ها و زاویه های مختلف بررسی کنه. وقتی آدم وارد کشور جدیدی میشه طبیعتا با فرهنگ یا فرهنگ های جدیدی روبرو میشه که با فرهنگ بومی خودش تفاوت های زیادی دارند و اگر این مواجهه در حد بحران هویت یا شوک فرهنگی هم نباشه دست کم مدتی ذهن فرد رو مشغول خودش می کنه که کدوم درسته یا غلطه و در مواجهه با اونها می بایست چه کرد. تجربه شخصی من میگه هر چه شما انعطاف پذیری بیشتری در قبال این فرهنگ های متفاوت از خودتون نشون بدین راحت تر هم در اون سیستم زندگی می کنید. قرار نیست قبول کنید که کار اونها درسته یا غلطه، بلکه قبول می کنید که اونها در یک فرهنگ دیگه و با پیش فرض های دیگه ای از بچگی بزرگ شدن و نتیجه اش شده این، قرار نیست شما هم دقیقا همون کار رو بکنید یا سعی کنید اونها رو تغییر بدین یا راه حلی براشون پیدا کنید (چون از نظر اونها هم ممکنه طرز فکر شما بخشی از مشکل باشه و نیاز به تغییر داشته باشه و این دور باطل هیچوقت تمام نمیشه). شما می بایست بر اساس معیارها و باورهای شخصی خودتون مسیر زندگی خودتون رو تعیین کنید. در کشورهای غربی هم خوشیختانه اگر متوسط بگیرین و از استثناها صرف نظر کنید در مقایسه با شرقی ها فشاری که جامعه بر روی شیوه زندگانی شما می گذاره کمتره به خصوص در شرایطی که به اقلیت خیلی خاص و بارزی تعلق نداشته باشید و در شهرهای نسبتا بزرگتر که تنوع فرهنگی بیشتری دارند زندگی کنید.
وقتی معیارها و باورهای شخصی خودتون رو تونستین تعریف کنید یا به اصطلاح فهمیدین که با خودتون چند چند هستین و دنبال چی هستین اونوقت یک عده شبیه خودتون از بین اون خیل عظیم آدم ها با فرهنگ ها و طرز فکرهای مختلف پیدا میشه. ممکنه اون عده موردنظر ایرانی باشن ممکن هم هست خارجی باشن. بهتره چند سالی رو همین طوری اندر احوال فرهنگ های دیگه سیر کنید تا به تدریج خودتون رو پیدا کنید بعد می تونید راحت تر تصمیم بگیرید.
موفق باشید.
ای دگرگون کننده ی دل ها و چشم ها / ای گرداننده ی روزها و شب ها / ای تغییر دهنده ی روزگار و انسان ها / حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
.We are all visitors to this time, this place. We are just passing through. Our purpose here is to observe, to learn, to grow, to love... and then we return home
Aboriginal Proverb -