انتخاب عنوان پایان نامه رشته مدیریت

[spt]

یکی از موارد مهمی دانشجو ها باهاش درگیر هستن مخصوصا در مقطع ارشد موضوع پایان نامه هست.
عنوان پایان نامه به نوعی در آینده و زندگی فرد اثر میزاره و مهم ترین موضوعش برای ادامه تحصیل و کار میشه... در کنار اینکه اثر خیلی زیادی بر روی گرایش دکتراشون داره.
این قضیه برای بیشتر برای دانشجو هایی مطرح هست که میخان برای دکترا با اقبال بیشتری مواجح بشن و استاد های بیشتری اون ها رو قبول کنن برای دکترا و بورس شدن.
اینجا میتونیم راجع به موضوع پایان نامه و انتخابش با دوستان با تجربه مشورت کنیم...

[spt]

خود من شروع میکنم!!
من لیسانسم عمران بوده و الان دارم ارشد مدیریت صنعتی میخونم توی فنلاند.
هدفم اینه که دکترا بخونم و کشور مقصد هم آمریکا و کانادا هست.
آماده ام تزم رو شروع کنم اما نمیدونم چه موضوعی انتخاب کنم و این الان داره برام معضل میشه....
از دوستانی که به اینترست های پروفسور ها در آمریکا آشنا هستن میخام بهم کمک کنن مخصوصا با توجه به بک گراندم!!
مرسی

[soilman]

درود

ایده ی خوبیه که بشه یه به یه جور جمع بندی رسید!
اگر کسی هم رشته ای که در مقطع بالاتر تحصیل می کنه داشته باشه خیلی خوبه ولی معمولا کم پیدا میشه یا خودشون ناپیدا میشن!

ولی فکر کنم بهترین کار همونه که فرد متقاضی خودش به سایت هر دانشگاه بره و ببینه ریسرچ اینترست ها چی هست....زمان بره ولی خوب نهایتا یه فرد مگه میخاد برای چند دانشگاه اپلای کنه....چیزی هم که مهم تر هست اینه که اخیرا روش استاده کار کرده باشه و قابلیت دسترسی منابع مالی بالا باشه....

در مورد آمریکا فکر کنم در مورد شما همانطور که خودتان میدانید و کلا هم در دنیا هم مشهوده کارهای مرتبط با DATA MINING بیشتر رو بورسه

خوش خبر باشید

[spt]

در مورد دیتا ماینینگ درسته همایون جان اما به اون یه روش هست برای انجام تز یا به عبارتی ابزار هست...
خود موضوع الان برای من مورد سواله!!

[Nasim67]

سلام
به نظر من شما اول باید ببینی به چی علاقه داری و بعد فکر کنی که جوری کار کنی که بتونی از پایان نامت یکی دو تا مقاله خوب در بیاری.چون با اون حجم کار و دیتایی که جمع آوری و آنالیز می کنی،حیف است که یه موضوع قدیمی داشته باشی که نتونی ازش مقاله در بیاری.
من خودم این تابستون درگیر پیدا کردن موضوع پایان نامه و تصویبش بودم.کاری که کردم این بود که نشستم واسه خودم موضوعاتی که نمی تونستم درشون کار کنم رو دراوردم!!یعنی برعکس رفتم!!(اینطوری از نظر روانی آدم سبک تر می شه)بعد که یه سری از فیلد ها حذف شد،از سابجکت هایی که دوست داشتم کی ورد درآوردم بعد با سرچ در بانک مقالات ایده می گرفتم.فقط یه نکته ای که من خودم از اول بهش توجه نکردم و کلی مرارت کشیدم این بود که حتما حتما حتما از بانک اطلاعاتی Proquest استفاده کنید.خیلی کمک می کنه.ایده هم میده بهتون.می تونید پایان نامه های خارجی مشابه یا نزدیک به موضوع مورد نظرتون رو ببینید.
یه چیزی هم راجع به DM:من خودم از Data Mining خیلی خوشم میومد و به نظرم تکنیک فوق العاده ای است که مسلط شدن بهش طی انجام پایان نامه توفیق اجباریه.بنابراین سعی میکردم جوری موضوعات مورد علاقمو تغییر و تحول بدم که بتونم از این ابزار هم استفاده کنم.
کلا به نظرم کار سختیه این پیدا کردن موضوع پایان نامه،بخصوص اینکه ما داریم فکر دکتری هم می کنیم!!
ممنون می شیم اگه بقیه بزرگان هم راهنمایی کنند
با تشکر

[Karim]

سلام
من از بزرگان نیستم اما نظر من:
البته بسته به رشته انتخاب موضوع تفاوت دارد اما بطور کلی، به معروفترین ژورنال رشته خودتون مراجعه کنید و جدید ترین مقالاتشون را یک نگاه کلی بیاندازید سپس موضوع مورد علاقه خود را بیابید وببینید که کجای علم در موضوع مورد علاقه شما نیاز به پیشرفت دارد و روی همون قسمت تمرکز کنید.

سربلند و استوار چون دماوند!

[spt]

خیلی مرسی از این نظر های سودمند!!
بحث داره به جا های آموزنده میرسه!!

من یه چیزی رو خودم کشف کردم!! یکی از قانون هامه: """یه موضوعی هر چقدر ساده تر باشه پیچیده تر هست!!"""
دو تا مثال میزنم متوجه بشید:
1. توی فیزیک پیش دانشگاهی!! (رشته ریاضی البته) دو تا مبحث بسیار کلی بود: "مکانیک و فیزیک هسته ای" خوب مسلما مکانیک خیلی از فیزیک هسته ای ساده تره.. درسته؟ اما همیشه سوال های فیزیک هسته ای راحت تر بود!!! چرا؟ چون فیزیک هسته ای خیلی پیچیده بود و نمیشد خیلی داخلش شد مخصوصا برای اون مقطع! از طرفی طراح های سوال هم خیلی سرشون نمیشد و نمیتونستن خیلی سوال های سخت بدن!! حالا از اون طرف مکانیک چون از اول تا آخرش گفته میشد خیلی خیلی سوال هاش پیچیده تر و سنگین تر میشد از فیزیک هسته ای!!!

2. توی شاخه مدیریت دو تا مبحث "مدیریت زنجیره تامین و مدیریت خلاقیت و نوآوری" رو در نظر بگیرین
مدیریت زنجیره تامین یعنی یه سازمان چی میخاد و چی تولید میکنه و اینکه هر چی میخاد آماده باشه براش با قیمت مناسب و هر چی تولید میکنه از راه درست و با قیمت مناسب بره تو بازار...
مدیریت نو آوری یعنی اینکه یه مصرف کننده که راضی هم هست از محصولش در آینده قراره چی بخاد و بر اساس اون ما چطوری خلاقیت کنیم و چطوری خلاقیت خودمون رو بسازیم و توی بازار معروفش کنیم... (البته این تعاریف کاملا سطحی و کلی و مقداری ناقص هستن!!)
به نظرتون کدوم راحت تره؟ خب مدیریت تامین واقعا در نگاه اول خیلی ساده هست... و به خاطر سادگیش اینقدر پیشرفت کرده و پیچیده شده که الان مقاله دادن توش خیلی خیلی مشکله... روش های خیلی خفن و نرم افزار های خیلی وحشتناکی براش وجود داره که خیلی خیلی پیچیده هستن.....
در عوض مدیریت نوع آوری در ابتدا خیلی گسترده به نظر میاد و خیلی مطالب رو پوشش میده به خاطر همین آدم میمونه از کجا فقط نگاهش کنه!! اما یکم که بیشتر پیگیری میکنی میبینی فقط توی بخش مثلا پیشبینی تکنولوژیش خیلی کار ها انجام نشده و کاملا مطالب سطحیه... و واقعا میشه این دانش رو به آسونی به دست آورد....


فک کنم خیلی پیچیده کردم قانونم رو... اما واقعا این داره اتفاق میوفته.... اگه شما فیزیک مکانیک یا مدیریت زنجیره تامین بخای کار کنی برای ترت کلی طول میکشه بفهمی علم الان کجاست!! هر چی کار کنی میبینی قبلا بهش فکر شده....
اما وقتی میای روی مباحث جدید (که حتما و حتما خیلی خیلی پیچیده تر هستن که بشر تازه به فکرشون رسیده) کار میکنی مثلا نانو تکنولوژی یا مثلا مدیریت نو آوری میبینی که هر چیزی رو خاستی کار کنی برای همه ی استادا جالبه.....

حالا همه این ها رو گفتم که چی بگم؟
اگه ما به مقالات و ژورنال ها و کنفرانس ها نگاه کنیم ممکنه مسایلی که سال هاست روش تحقیق شده اغوامون کنه!!! نخندید چون حقیقت داره....
تازه این رو هم در نظر بگیرید که استادامون چقدر میتونن روی ما اثر داشته باشن....
واسه همین نیاز به پیشرفت خیلی سخته حساب کردن روش....

در مورد حذف کردن ایده ی خوبیه حتما امتحان میکنم اما بازم مقاله ها آدم رو گول میزنن.....
چیزی که من دوس دارم بدونم داخل مغز استاد های آمریکایی هست.... اون ها چی میخان؟!!!!
متاسفانه خیلی تنبل هستم که خودم شروع به پرسیدن کنم!!!

[Karim]

خیلی مرسی از این نظر های سودمند!!
بحث داره به جا های آموزنده میرسه!!

من یه چیزی رو خودم کشف کردم!! یکی از قانون هامه: """یه موضوعی هر چقدر ساده تر باشه پیچیده تر هست!!"""
دو تا مثال میزنم متوجه بشید:
1. توی فیزیک پیش دانشگاهی!! (رشته ریاضی البته) دو تا مبحث بسیار کلی بود: "مکانیک و فیزیک هسته ای" خوب مسلما مکانیک خیلی از فیزیک هسته ای ساده تره.. درسته؟ اما همیشه سوال های فیزیک هسته ای راحت تر بود!!! چرا؟ چون فیزیک هسته ای خیلی پیچیده بود و نمیشد خیلی داخلش شد مخصوصا برای اون مقطع! از طرفی طراح های سوال هم خیلی سرشون نمیشد و نمیتونستن خیلی سوال های سخت بدن!! حالا از اون طرف مکانیک چون از اول تا آخرش گفته میشد خیلی خیلی سوال هاش پیچیده تر و سنگین تر میشد از فیزیک هسته ای!!!

2. توی شاخه مدیریت دو تا مبحث "مدیریت زنجیره تامین و مدیریت خلاقیت و نوآوری" رو در نظر بگیرین
مدیریت زنجیره تامین یعنی یه سازمان چی میخاد و چی تولید میکنه و اینکه هر چی میخاد آماده باشه براش با قیمت مناسب و هر چی تولید میکنه از راه درست و با قیمت مناسب بره تو بازار...
مدیریت نو آوری یعنی اینکه یه مصرف کننده که راضی هم هست از محصولش در آینده قراره چی بخاد و بر اساس اون ما چطوری خلاقیت کنیم و چطوری خلاقیت خودمون رو بسازیم و توی بازار معروفش کنیم... (البته این تعاریف کاملا سطحی و کلی و مقداری ناقص هستن!!)
به نظرتون کدوم راحت تره؟ خب مدیریت تامین واقعا در نگاه اول خیلی ساده هست... و به خاطر سادگیش اینقدر پیشرفت کرده و پیچیده شده که الان مقاله دادن توش خیلی خیلی مشکله... روش های خیلی خفن و نرم افزار های خیلی وحشتناکی براش وجود داره که خیلی خیلی پیچیده هستن.....
در عوض مدیریت نوع آوری در ابتدا خیلی گسترده به نظر میاد و خیلی مطالب رو پوشش میده به خاطر همین آدم میمونه از کجا فقط نگاهش کنه!! اما یکم که بیشتر پیگیری میکنی میبینی فقط توی بخش مثلا پیشبینی تکنولوژیش خیلی کار ها انجام نشده و کاملا مطالب سطحیه... و واقعا میشه این دانش رو به آسونی به دست آورد....


فک کنم خیلی پیچیده کردم قانونم رو... اما واقعا این داره اتفاق میوفته.... اگه شما فیزیک مکانیک یا مدیریت زنجیره تامین بخای کار کنی برای ترت کلی طول میکشه بفهمی علم الان کجاست!! هر چی کار کنی میبینی قبلا بهش فکر شده....
اما وقتی میای روی مباحث جدید (که حتما و حتما خیلی خیلی پیچیده تر هستن که بشر تازه به فکرشون رسیده) کار میکنی مثلا نانو تکنولوژی یا مثلا مدیریت نو آوری میبینی که هر چیزی رو خاستی کار کنی برای همه ی استادا جالبه.....

حالا همه این ها رو گفتم که چی بگم؟
اگه ما به مقالات و ژورنال ها و کنفرانس ها نگاه کنیم ممکنه مسایلی که سال هاست روش تحقیق شده اغوامون کنه!!! نخندید چون حقیقت داره....
تازه این رو هم در نظر بگیرید که استادامون چقدر میتونن روی ما اثر داشته باشن....
واسه همین نیاز به پیشرفت خیلی سخته حساب کردن روش....

در مورد حذف کردن ایده ی خوبیه حتما امتحان میکنم اما بازم مقاله ها آدم رو گول میزنن.....
چیزی که من دوس دارم بدونم داخل مغز استاد های آمریکایی هست.... اون ها چی میخان؟!!!!
متاسفانه خیلی تنبل هستم که خودم شروع به پرسیدن کنم!!!

اطلاعات شما خيلي تخصصي شد!
اگه به homepage هر استادي مراجعه كنيد interesting هرفرد مشاهده مي كنيد. ولي معمولا Interesting يك چيزي كلي مي نويسند وخيلي وارد جزييات نمي شوند در مقالات جزييات كارشون مشاهده ميشه.
دنبال اين نبايد بود كه در مغز اونها چي مي گذره بايد ببنيم توي مغز ما چي مي گذره(اعتماد بنفس خيلي مهمه)

خوش بگذره

[Babak]

حالا همه این ها رو گفتم که چی بگم؟
اگه ما به مقالات و ژورنال ها و کنفرانس ها نگاه کنیم ممکنه مسایلی که سال هاست روش تحقیق شده اغوامون کنه!!! نخندید چون حقیقت داره....
تازه این رو هم در نظر بگیرید که استادامون چقدر میتونن روی ما اثر داشته باشن....
واسه همین نیاز به پیشرفت خیلی سخته حساب کردن روش....

در مورد حذف کردن ایده ی خوبیه حتما امتحان میکنم اما بازم مقاله ها آدم رو گول میزنن.....
چیزی که من دوس دارم بدونم داخل مغز استاد های آمریکایی هست.... اون ها چی میخان؟!!!!
متاسفانه خیلی تنبل هستم که خودم شروع به پرسیدن کنم!!!

من یکی دو تا مطلبی که به ذهنم می‌رسه رو می‌گم شاید کمک کنه.
۱. یکی از نشونه‌های این که رشته‌ای جای کار زیادی داره، اینه که تعداد خوبی مقاله‌ی جدید در اون زمینه کاری ببینید که نتایج خیلی خوبی از کارشون گرفته‌اند. به عنوان مثال تعداد نسبتا زیادی مقاله در زمینه‌ی بهینه‌سازی وجود داره که هر کدوم از مقالات یک روشی رو معرفی می‌کنه که بهره‌وری رو مثلا دو برابر یا بیشتر می‌کنه. این نشون می‌ده که زمینه کاری بهینه‌سازی زمینه‌ی مساعدی برای کار تحقیقاتیه و زیاد بودن مقالات نشون دهنده اینه که پول برای انجام تحقیقات در این زمینه زیاده. نقطه عکسش اینه که ببینید تعداد مقالات در زمینه بهینه‌سازی زیاد نیست و روش‌های معرفی شده بهره‌روی رو مثلا پنج درصد بالا می‌برند. این نشون خواهد داد که اولا فاند برای کار تحقیقاتی در این زمینه زیاد نیست و ثانیا پیدا کردن روش‌های جدید بهینه‌سازی که ارزش چاپ مقاله رو داشته باشه مشکله.
در نتیجه اگر نگاهی حتی گذرا به مقالات اخیری که در کنفرانس‌ها یا ژورنال‌های معتبر رشته خودتون چاپ می‌شه بیاندازید می‌تونید یک شمای کلی از رشته‌های رو به توسعه رو پیدا کنید.

۲. در امریکا معمولا رشته‌های جدید و رو به توسعه رشته‌هایی هستند که استادهاش فاند زیادی دارند. در نتیجه برای این که بدونید چه رشته‌هایی داغ هستند خوبه که اگر دوستان و آشنایانی در دانشگاه‌های امریکا دارید ازشون بپرسید ببینید چه استادهایی فاند دارند و ببینید زمینه‌ی‌ کاریشون چیه. اگر دوست و آشنایی ندارید از سایر کاربران فروم می‌تونید بپرسید. شاید بعضی‌ها بتونند کمک‌تون کنند.

[Nasim67]

مرسی از بابک عزیز.
به عنوان مثال،الان توی رشته ی من بحث Green IT یا Green Supply Chain و به طور کلی مباحثی که رو به سوی گرین شدن دارند(جمله رو!!!) خیلی رو بورسه،از طرفی من همیشه فکر می کنم در کشورهای توسعه یافته دو دسته کار خیلی مورد توجه واقع می شه:یکی مسائلی که حتی یه گوشه ی خیلی خیلی خیلی کوچیکش به مردم ربط داره و دیگری مسائل مرتبط با محیط زیست!
ولی محدودیتی که درمورد انتخاب موضوع پایان نامه وجود داره(بخصوص در ایران) علم و دانش اساتید است که اغلب به روز نیستند و چون پایان نامه برای دانشجوها(علی الخصوص در ایران) نقطه شروع آشنایی با روش های تحقیق و مطالعه و حتی نگارش مقالات علمی ست،به نظرم آدم نمی تونه خیلی تنها و مستقل کار کنه و نیاز به استاد راهنما به شدت احساس میشه و از اونجایی که اساتید دوست ندارند در چیزی که توش مهارت ندارن وارد بشن(اونم طی پایان نامه یک دانشجو) پس باز خیلی نمی تونیم از research interest اساتید دانشگاه های آمریکا استفاده کنیم.
حالا اگه بخوام این دو تا پاراگراف بالا رو به هم بدوزم(!)،باید بگم گاهی وقتا آدم باید از علائقشم دست بکشه و خودشو به نوعی با اساتید خودش تطبیق بده.
به نظرتون در چنین شرایطی آدم می تونه چه کار کنه؟(این دقیقا مشکلی هست که خودم باهاش روبه رو هستم.من موضوعات جدیدی رو دوست دارم کار کنم که خوب اساتید زیاد توش شاید وارد نباشن و هر دفعه به عناوین مختلف من و موضوعات پیشنهادیم رو رد می کنن!)
بعدش یه سوال دیگه؟در خارج از ایران هم همینطوره و این مشکل به روز نبودن و موافقت نکردن و ... وجود داره؟منظورم بیشتر در مقطع ارشد است و نه دکتری.
ممنون