نقل قول:'Star7' pid='37799' dateline='1371024559'من کاملا باهات موافقم که قوانین فیکس شده نیستند، اصلا رابطه یه موجود زنده ست که مدام نیاز به رسیدگی داره...قوانین حاکم برش هم زنده هستن...ذی
من فک می کنم مهم اینه که مسیر رشد شخصیتی شما و فرد مقابل هم جهت باشه و البته که گذشت و انعطاف از طرف هر دو نفر و نه فقط یک نفر، شرط لازم یک رابطه و ازدواج موفقه....
و اینکه اصلا متوجه این حرفت نمی شم، مثلا من به عنوان یه مرد نوعی باید بگم اگه درآمدم زیاده زنم باید خیلی خوشگلتر باشه؟ : O
معیارها ی درست به نظر من، به عدد درآمد کاری نداره..مهم اینه اون فرد لایق باشه و تنبل نباشه...
و برای بچه دار شدن، موافقم که می بایست کفی از رفاه و امکانات آموزشی و پرورشی رو بشه afford کرد تا بشه به موضوع بچه دار شدن فکر کرد...اما این ربطی به انتخاب همسر نداره به نظرم...
و در مورد سوالت، این دقیقا به همون قوانینی برمی گرده که گفتم..برای منی که ذاتا دلم می خواد چند بعدی باشم و نه Career-Oriented, اگر از زندگیم راضی و دلخوش باشم، و معتقد باشم همسرم با من یکدله و پیشرفت من هم براش مهمه(این رو در فرازهای قبل نشون داده باشه و شغلی که بهش پیشنهاد می شه بسیار بهتر از موقعیت فعلیش باشه)، بله! حتما شغلمو ول می کنم و همراهش می رم و شغل جدیدی پیدا می کنم...اینه که می گم تهدیدها می شه فرصت...
همه چیز وابسته به انتخاب درست، توجه و مراقبت مدام از رابطه و انعطاف پذیریه دو طرفه ست...
درود
من هم موافقم که یک سری قوانین تغییرات کمی رو در زندگی دارند. به طور مثال شخصی که از ابتدا هم دیدگاهش رو تا حدودی سنتی یا مدرن پرزنت می کنه بعید باید دونست که این افکار/ قوانین به شکل بنیادین تغییر کنند. بدیهیه که زندگی یک زن و مرد با دو نگرش مختلف و دو شیوه ارزیابی زندگی کاملا متفاوت به یک فاجعه می تونه مبدل بشه و این وسط هیچ کدوم بیش از دیگری مقصر نیستند. مسیر نگرش ، مسیر ارزیابی ، مسیر شخصیتی دو نفر باید مشابه باشه یا از درجه خاصی از هماهنگی برخوردار باشه. مثال شفافتری می زنم که خیلی از دوستان من علی رغم اقامت در آمریکا یا اروپا، انتخابشون فردی متفاوت (گاهی بسیار متفاوت) با عموم اون جامعه هست و در نتیجه در راستای این نگرش تصمیم می گیرند. خیلی کار اشتباهیه که من به دلیل عدم پذیرش یک باور توسط عموم، خودم رو بر اون منطبق کنم و بعد دست به انتخاب بزنم. حالا عکس این مورد هم وجود داره. در مجموع "مثل خودت باش، مثل خودت فکر کن و مانند خودت رو انتخاب کن" گزینه خوبی برای جلوگیری از خیلی از چالشهاست.
ولی در مورد برخی دیگه البته با احترام فراوان به نظرت، من تا حدودی با پیمان موافقم. خیلی از افراد بر مبنای موقعیت فعلی که داره انتخاب می کنه و یا لااقل مستقل از اون انتخاب نمی کنند و این "بازم به نظر من" ایراد چندانی بهش وارد نیست. سوالت رو اینطوری پاسخ می دم که بله ایرادی نداره که تفکر یک نفر این باشه. حالا البته نه به این سادگی که اگر درآمد افزایش یافت زیبایی افزایش یابد! زیبایی مطلوب یکی از اون پارامترهای ارزیابی هست نه همه اونها.
ولی خب با در نظرگیری موقعیتی که دارد می تواند انتخابی را انجام دهد که با معیارهای پیشین خودش سازگاری بیشتری داشته باشه و صادقانه، بسیاری از معیارها معنوی نیستند.
انسانها مستقل از موقعیتی که دارند بعید می دونم انتخاب کنند.
من هم موافقم که یک سری قوانین تغییرات کمی رو در زندگی دارند. به طور مثال شخصی که از ابتدا هم دیدگاهش رو تا حدودی سنتی یا مدرن پرزنت می کنه بعید باید دونست که این افکار/ قوانین به شکل بنیادین تغییر کنند. بدیهیه که زندگی یک زن و مرد با دو نگرش مختلف و دو شیوه ارزیابی زندگی کاملا متفاوت به یک فاجعه می تونه مبدل بشه و این وسط هیچ کدوم بیش از دیگری مقصر نیستند. مسیر نگرش ، مسیر ارزیابی ، مسیر شخصیتی دو نفر باید مشابه باشه یا از درجه خاصی از هماهنگی برخوردار باشه. مثال شفافتری می زنم که خیلی از دوستان من علی رغم اقامت در آمریکا یا اروپا، انتخابشون فردی متفاوت (گاهی بسیار متفاوت) با عموم اون جامعه هست و در نتیجه در راستای این نگرش تصمیم می گیرند. خیلی کار اشتباهیه که من به دلیل عدم پذیرش یک باور توسط عموم، خودم رو بر اون منطبق کنم و بعد دست به انتخاب بزنم. حالا عکس این مورد هم وجود داره. در مجموع "مثل خودت باش، مثل خودت فکر کن و مانند خودت رو انتخاب کن" گزینه خوبی برای جلوگیری از خیلی از چالشهاست.
ولی در مورد برخی دیگه البته با احترام فراوان به نظرت، من تا حدودی با پیمان موافقم. خیلی از افراد بر مبنای موقعیت فعلی که داره انتخاب می کنه و یا لااقل مستقل از اون انتخاب نمی کنند و این "بازم به نظر من" ایراد چندانی بهش وارد نیست. سوالت رو اینطوری پاسخ می دم که بله ایرادی نداره که تفکر یک نفر این باشه. حالا البته نه به این سادگی که اگر درآمد افزایش یافت زیبایی افزایش یابد! زیبایی مطلوب یکی از اون پارامترهای ارزیابی هست نه همه اونها.
ولی خب با در نظرگیری موقعیتی که دارد می تواند انتخابی را انجام دهد که با معیارهای پیشین خودش سازگاری بیشتری داشته باشه و صادقانه، بسیاری از معیارها معنوی نیستند.
انسانها مستقل از موقعیتی که دارند بعید می دونم انتخاب کنند.
تو را دوست می دارم
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)
در آن دور دست بعید که رسالت اندامها پایان می پذیرد...
--
در فراسوهای عشق، تو را دوست می دارم،در فراسوهای پرده و رنگ..
در فراسوهای پیکرمان به من و عده دیداری بده (شاملو)