شرایط زندگی در فنلاند

[Mehran28]

آخه اینجوریم خوب نیستش اگه قرار باشه مثه افغانیایی که تو ایرانن باهامون رفتار بشه و کارای سخت و کم درآمد گیرمون بیاد. هممون به خاطر یه زندگی بهتر میخوایم مهاجرت کنیم...

 

این موضوعی که میگم فقط در فنلاند نیست و بیشتر مربوط به فرهنگ مردم کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا هست و چیز کلی برای کشورهای جهان اولی و دومی هست اون موضوع هم اینه که در این کشور ها اصلا کار رو عار نمی دونند و خودشون هم از گفتن کارشون هر چند از نظر ما ایرانی ها کم اهمیت و کوچک باشه هراسی ندارند، یه دوستی داشتم تو هلند میگفت اینجا کسی که میره بنایی و سر و وضعش به خاطر کارش خاکی شده بیشتر از یه بیکار با کراوات واسش احترام میذارند! یکی از دلایلی که ما عقب موندیم نسبت به خیلی کشورها همین قضیه دید ما به کار هست، چند وقت پیش پسر دیوید بکام برای اینکه بتونه زندگی مستقل خودشو شروع کنه تو یه رستوران به عنوان گارسون مشغول به کار شده بود. یا تو آمریکا توکاخ سفید هر ساله مراسمی برای بزرگداشت سالمندان دارند که سال 2014 اوباما همراه با کل اعضای خانوادش لباس پیشخدمت ها رو پوشیده بودند و از سالمندانی که میهمان کاخ سفید بودند سفارش غذا می گرفتند.
این موضوع رو مجبور شدم به کشورهای دیگه هم تعمیم بدم چون موضوع در همه ی این کشور ها یکسان هست.
موفق باشید/

[ماویس]

بله درسته. ولی خب طبیعتا بعد از تحصیل هرکسی دوس داره در ارتباط با رشته ی خودش کار کنه. اینکه آدم ببینه مثلا همکلاسیش که اروپاییه بخاطر نژادش به خواستش رسیده و شغل بهتری داره یکم آزار دهندس...

[Mehran28]

بله درسته. ولی خب طبیعتا بعد از تحصیل هرکسی دوس داره در ارتباط با رشته ی خودش کار کنه. اینکه آدم ببینه مثلا همکلاسیش که اروپاییه بخاطر نژادش به خواستش رسیده و شغل بهتری داره یکم آزار دهندس...

 

این مشاغل ساده ای که گفتم یه جور مشاغل دانشجویی هست. افراد تحصیل کرده بعد از تحصیل شغل های کاملا مرتبط با رشته تحصیلی خودشون دارند، خوب اینکه اولویت با فرزندان سرزمین خودشون باشه بله یه چیز کاملا طبیعی و غریزی هست و برای فردی که تحصیلاتش تموم شده مخصوصا مقطع فوق لیسانس یا دکتری کارفرمایی که برای شما درخواست ویزای کار میده شما رو به خاطر حرفه ای که دارید استخدام کرده کسی نمی یاد برای استخدام پیشخدمت خارجی درخواست ویزای کار بده. نکته بعدی اینکه در اروپا و کشورهای پیشرفته دانشگاه با صنعت در تبادل هست و پروژهای صنعتی خودش رو به دست دانشگاها میسپاره و دانشگاه هم به دست اساتید و دانشجوهاش، بعد از کار تحقیقاتی و تکمیل پروژه اصولا خبره ترین افراد در اون زمینه همون دانشجویانی هستند که روی اون پروژه کار کردند و به طور عامیانه راه و چاه کار رو از همه بهتر همون دانشجوها بلدن که یکی از بهترین گزینه ها برای استخدام شرکتی هستند که پروژه رو به دانشگاه داده حالا چه خارجی باشند چه افراد بومی، جز افرادی هستند که در اون زمینه تخصص دارند و حتی ممکنه کسی در داخل کشور رو اون موضوعی که اون دانشجوها برای چند سال کار کردند و به ثمر رسوندن تخصص نداشته باشه(که طبیعی هم هست) و این موضوع هم مراحل استخدام رو آسون میکنه و هم دریافت ویزای کار رو. تو همین سایت از اعضای محترم هستند که در شرکتهایی مثل گوگل و یاهو بعد تحصیل موفق به همکاری شدند(نه لزوما تو کشور فنلاند ولی این شرکت ها جز شرکت هایی هستند که تو اکثر کشورها شعبه کاری دارند) که مایه سرفرازی آکادمیا کافه هم هستند.
توضیحات بیشتر در این زمینه با دلایل منطقی بسیاره که از حوصله این تاپیک خارجه...
موفق باشید/

[saaaaam]

این مشاغل ساده ای که گفتم یه جور مشاغل دانشجویی هست. افراد تحصیل کرده بعد از تحصیل شغل های کاملا مرتبط با رشته تحصیلی خودشون دارند،

با سلام و عرض ادب
مطالبی را که دوست بزرگوار مهران عزیز فرمودند کاملا صحیح هست فقط من یک نکته اضافه کنم الزاما همه دوستان موفق به پیدا کردن کار مرتبط با رشته خود نمی شوند. بطور مثال در رشته های مرتبط به کامپیوتر و ای تی به راحتی می شود بدون دانستن زبان محلی یا تسلط در حد بسیار کم کار حرفه ای تحقیقاتی که نیازی به زبان محلی ندارد و با حقوق های بالا پیدا کرد. من بسیاری از دوستان را دیدم که کار گرفتنذ و مشغول پروژه های تخصصی هستند 
اما این موضوع در مورد کسانی که رشته های دیگری مثل مدیریت - حسابداری - اموزش و ... تحصیل کرده اند بسیار متفاوت هست. کار پیدا کردن تقریبا محال هست مگر تسلط بالایی بر زبان داشته باشید بخاطر همین من دیدم دوستان بعد از اتمام مستر یا با دکتری اقامت خود را تمدید کردند و مشغول یادگیری زبان شده اند و یا با کار نظافتی یا پخش اگهی فول تایم ویزای کاری گرفته و مشغول یادگیری زبان شده اند
کار حرفه ای گرفتن در این رشته ها بجز جذب گروه تحقیقاتی شدن که با توجه به فاند های بسیار کم در این رشته ها تقریبا غیر ممکن هست

[ACU]

سلام 
امروز داشتم این لیست را مرور می کردم
گفتم یک بند را تکمیل کنم:

ج) دارو و مدارک پزشکی
قرص ضد افسردگی

ببینید در فنلاند اگر بخواهید سالم زندگی کنید و اهل تفریهات ناسالم اینجا نباشید تا زمانی که یک دوست واقعی و مناسب پیدا کنید احتمال گرفتن افسردگی خیلی بالاست پس توصیه می کنم حتما دارو بیاورید مگر اینکه روحیه متفاوتی داشته باشید

 

شما که یه سره داری شب تا صبح توی همه ی تاپیک ها فقط از فنلاند بد میگی و از فنلاندی ها مینالی که سردن و آدم نیستن چرا اونجا وایسادی؟‌ اگه انقدر همه چی اونجا بده برگرد خب.

[ForeverBlue]

شما که یه سره داری شب تا صبح توی همه ی تاپیک ها فقط از فنلاند بد میگی و از فنلاندی ها مینالی که سردن و آدم نیستن چرا اونجا وایسادی؟‌ اگه انقدر همه چی اونجا بده برگرد خب.

 

دوست گرامی
اتفاقا شاید بد نباشه که با مشکلات و شرایط نامساعد تحصیل و زندگی در خارج هم آشنا بشیم. 
شرایط هیچ کشوری نمیتواند مطلقا خوب یا مطلقا بد باشد. این بد یا خوب بودن نسبی است و به شرایط هر فرد بستگی دارد.

در صورتی که ساپورت مالی بالایی نداشته باشید و مجبور باشید با کارکردن هزینه زندگی خود را تامین کنید ناچارید که به کارهای خیلی ساده  مثل پخش آگهی و نظافت و روی بیاورید که البته هرچند هیچ اشکالی ندارند ولی ممکن است با روحیه بسیاری از افراد جور درنیاید (بویژه افردای که مثلا قبلا در کشور خودشان سمت شغلی خوبی داشته اند).  حال دیدگاه چنین فردی میتواند به مقوله تحصیل در فنلاند منفی شود. 

 در صورتی که برای شخص دیگری که وضع مالی خوبی داشته و نیازی به کارکردن ندارد و امکان تفریحات و رفع خستگی را دارا باشد وضعیت مطلوب و خوشایند است.
 

[saaaaam]

شما که یه سره داری شب تا صبح توی همه ی تاپیک ها فقط از فنلاند بد میگی و از فنلاندی ها مینالی که سردن و آدم نیستن چرا اونجا وایسادی؟‌ اگه انقدر همه چی اونجا بده برگرد خب.

سلام
دوست خوبم فکر کنم شما پستهای من را به دقت مطالعه نکردید
همیشه من گفتم فنلاند برای رشته های کامپیوتر و ای تی و حتی رشته های بین این دو رشته مثلا بیوانفورماتیک - ایمبدد کامپیوتینک و .. کشور ایده الی تقریبا هست چون فرصتهای شغلی و بورسهای خوبی در انتظار این دوستان هست
اما نمیشه فقط خوبی ها را گفت بدی هم داره در رشته های دیگه مثلا بیزینس متاسفانه هم فرصت شغلی وجود ندارد یا اگه هست به تسلط بالای زبان فنلاندی نیاز هست و یا اینکه برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری یا عضو گروه های تحقیقاتی شدن بسیار فرصت کم هست شاید هر دانشگاه سالی یک یا دو نفر جذب کند در مقایسه با رشته های فنی هیچی نیست
در مورد مردم بله درسته مردم سردی داره خصوصا اگه شما اهل نوشیدنی و تفریحات اینجا نباشی بسیار سخت میشه دوست پیدا کرد چون تنها جایی که در فنلاند فنلاندی ها حرف می زنن این قبیل مراکز هست که برای من که اهل این داستانها نیستم بسیار سخت هست
در مورد بازگشت واقعیت را بخواهی خیلی از دوستان از ازادی های این محیط و اینکه به کسی پاسخگو نیستن مثل ایران خصوصا خانم ها خیلی لذت می برند من خیلی ها را اینجا می شناسم که تصور خانوادشون از انها یک چیز هست ولی جوری که من می بینم یک چیز دیگس نمی خوام باز کنم 
بسته به اینکه شما چقدر بخوای سبک زندگیت را عوض کنی شرایط محیط برای شما فرق داره من که ایران برای یک سری مسایل ارزش قایل بودم و تغییر محیط باعث تغییر شخصیتم نشد برام تفاوت داره 
اینها واقعیتهای زندگی در فنلاند هست و اینکه بنظر من فنلاند حداقل برای من و رشته ام شاید فقط یک پل عبوری باشه نه محل زندگی طولانی مدت
هدفم از نوشتن این مطالب اینه که بگم همه چیز را در نظر بگیرید بعد تصمیم بگیرید

[saaaaam]

یک موضوعی هست که خیلی از من و دوستانم پرسیده می شود اینجا نظر شخصیم را می گذارم امیدوارم مفید باشد:

از یک ایمیل... 
«آقا به نظرت من اینجا عروسی کنم یا مجرد بیام فنلاند؟ دوستم میگفت دختر ایرانی خوبه ولی از توی همون ایران بگیر، ولی اوردیش اینجا هم از دختر ایرانیا دورش کن چون دختر ایرانیای اینجا خرابن همه.»

کیل می نوع!

 — feeling irritated.
----------------------------------------------

والا این سوالی هست که از من هم در فروم های مختلف زیاد می پرسند بنظر من چه از ایران چه از فنلاند بخواید همسر انتخاب کنید معیار اصلی را باید روی شناخت بگذارید این شناخت درسته کلمه یک بخشی هست ولی بار معنایی بسیار زیادی دارد. اگر دو نفر نسبت به هم شناخت ک

املی داشته باشند و از نظر خانوادگی هم هنجارهای تقریبا یکسانی داشته باشند منظور طرز فکر رفتار تا حدی سلیقه و ... هست . در هر کجای دنیا هم که باشند در کنار هم خوشبخت خواهند شد. من شخصا با توجه به خونگرمی که در بین مردم خودمان وجود دارد هرگز فکر نمی کنم بتونم با یک دختر خارجی وصلت کنم. اینکه از ایران دختر ایرانی برای ازدواج انتخاب کنید یا از فنلاند تفاوت چندانی ندارد بنظر من بلکه عامل مهم شناخت تفاهم و داشتن هنجارهای یکسان هست. من در همین فنلاند زوج های موفقی دیدم که اینجا با هم اشنا شدند و زوج هایی هم دیدم که از ایران با هم امدند. بنظر من راز زندگی موفقشان احترام متقابل اعتماد به هم و تا حد بسیاری قبول این واقعیت که هر انسانی نقاط ضعفی دارد و اشکالاتی که شاید نتوان انها را هر گز اصلاح کرد ولی اگه دو طرف بخواهند با هم زندگی کنند این مسایل نمی تواند مانع جدی باشد. امیدوارم همه ما بتوانیم با اشخاص مناسبی در زمان مناسب و در مکان مناسب اشنا شویم. حالا چه ایران چه فنلاند و چه هر جای دیگر. منظورم مجردها بود! 

-----------------------

این موضوع را هم اضافه کنم ازدواج تشکیل شده از دو نفر با افکار ارزوها طرز فکر متفاوت که برای داشتن زندگی موفق نیاز هست هر دو طرف در مواقع شادی و سختی در کنار هم باشند و با همفکری هم حتی در بد ترین شرایط موانع را برطرف کنند چیزی که من متاسفانه در بسیاری 

از رابطه ها دیدم این بوده که دو طرف هر کدام خود را بر حق دانسته و اصلا به صحبتهای طرف مقابل توجهی نداشتند . البته این نکته هم بشدت من در حداقل شهری که هستم دیدم که چون تعداد ایرانی ها کم هست بنابر این پیدا کردن شخصی که از نظر فکر و اخلاق و رفتار با شما هماهنگ باشد با توجه به محدودیت جامعه ایرانی ها بسیار بسیار دشوار هست شاید بخاطر همین برخی از دوستان ترجیح می دهند از ایران همسر انتخاب کنند. چون دوست داشتن کسی با این که شما بتوانید با ایشان تا اخر عمر زندگی مشترک داشته باشید دو بحث مجزا از هم می باشد. و نهایتا بنظر من انچه که یک خانم از همسرش توقع دارد بودن یک تکیه گاه محکم هست که متاسفانه با توجه به شرایط زندگی دانشجویی شاید بیشتر اقایون دانشجو در فنلاند این شرایط را ندارند و یا اینکه هر دو طرف باید در همه سختی ها در کنار هم باشند. شاید بسیاری از دختر خانم های ایرانی دانشجو در فنلاند با این شرایط کنار نیایند یا شاید حداقل من اطلاعات دقیقی ندارم

 

[Iman.S]

یک موضوعی هست که خیلی از من و دوستانم پرسیده می شود اینجا نظر شخصیم را می گذارم امیدوارم مفید باشد:

از یک ایمیل... 
«آقا به نظرت من اینجا عروسی کنم یا مجرد بیام فنلاند؟ دوستم میگفت دختر ایرانی خوبه ولی از توی همون ایران بگیر، ولی اوردیش اینجا هم از دختر ایرانیا دورش کن چون دختر ایرانیای اینجا خرابن همه.»

کیل می نوع!

 — feeling irritated.
----------------------------------------------

والا این سوالی هست که از من هم در فروم های مختلف زیاد می پرسند بنظر من چه از ایران چه از فنلاند بخواید همسر انتخاب کنید معیار اصلی را باید روی شناخت بگذارید این شناخت درسته کلمه یک بخشی هست ولی بار معنایی بسیار زیادی دارد. اگر دو نفر نسبت به هم شناخت ک

املی داشته باشند و از نظر خانوادگی هم هنجارهای تقریبا یکسانی داشته باشند منظور طرز فکر رفتار تا حدی سلیقه و ... هست . در هر کجای دنیا هم که باشند در کنار هم خوشبخت خواهند شد. من شخصا با توجه به خونگرمی که در بین مردم خودمان وجود دارد هرگز فکر نمی کنم بتونم با یک دختر خارجی وصلت کنم. اینکه از ایران دختر ایرانی برای ازدواج انتخاب کنید یا از فنلاند تفاوت چندانی ندارد بنظر من بلکه عامل مهم شناخت تفاهم و داشتن هنجارهای یکسان هست. من در همین فنلاند زوج های موفقی دیدم که اینجا با هم اشنا شدند و زوج هایی هم دیدم که از ایران با هم امدند. بنظر من راز زندگی موفقشان احترام متقابل اعتماد به هم و تا حد بسیاری قبول این واقعیت که هر انسانی نقاط ضعفی دارد و اشکالاتی که شاید نتوان انها را هر گز اصلاح کرد ولی اگه دو طرف بخواهند با هم زندگی کنند این مسایل نمی تواند مانع جدی باشد. امیدوارم همه ما بتوانیم با اشخاص مناسبی در زمان مناسب و در مکان مناسب اشنا شویم. حالا چه ایران چه فنلاند و چه هر جای دیگر. منظورم مجردها بود! 

-----------------------

این موضوع را هم اضافه کنم ازدواج تشکیل شده از دو نفر با افکار ارزوها طرز فکر متفاوت که برای داشتن زندگی موفق نیاز هست هر دو طرف در مواقع شادی و سختی در کنار هم باشند و با همفکری هم حتی در بد ترین شرایط موانع را برطرف کنند چیزی که من متاسفانه در بسیاری 

از رابطه ها دیدم این بوده که دو طرف هر کدام خود را بر حق دانسته و اصلا به صحبتهای طرف مقابل توجهی نداشتند . البته این نکته هم بشدت من در حداقل شهری که هستم دیدم که چون تعداد ایرانی ها کم هست بنابر این پیدا کردن شخصی که از نظر فکر و اخلاق و رفتار با شما هماهنگ باشد با توجه به محدودیت جامعه ایرانی ها بسیار بسیار دشوار هست شاید بخاطر همین برخی از دوستان ترجیح می دهند از ایران همسر انتخاب کنند. چون دوست داشتن کسی با این که شما بتوانید با ایشان تا اخر عمر زندگی مشترک داشته باشید دو بحث مجزا از هم می باشد. و نهایتا بنظر من انچه که یک خانم از همسرش توقع دارد بودن یک تکیه گاه محکم هست که متاسفانه با توجه به شرایط زندگی دانشجویی شاید بیشتر اقایون دانشجو در فنلاند این شرایط را ندارند و یا اینکه هر دو طرف باید در همه سختی ها در کنار هم باشند. شاید بسیاری از دختر خانم های ایرانی دانشجو در فنلاند با این شرایط کنار نیایند یا شاید حداقل من اطلاعات دقیقی ندارم

 

فکر می کنم منظور شما از اینکه یک پسر باید تکیه گاه محکمی برای همسرش باشد این است که از نظر مالی وضعیت محکمی داشته باشد.چون اشاره کرده اید که بیشتر آقایون دانشجو در فنلانداین شرط رو ندارند و عدم دارا بودن این شرط رو با نگاه به شرایط زندگی دانشجویی بیان کرده اید.وگرنه این احساس که کسی برای آدم تکیه گاه است یک چیز درونی است و رابطه مستقیم و صد در صدی با وضعیت مالی ندارد.

دوم اینکه ممنون از شما که نظرات خودتون رو بر اساس واقعیتی که در تجربیات خودتون هست بیان میکنید.حالا چه مثبت چه منفی.و این باعث میشود کسی که دارد تحقیق میکند برآیند آرای مختلف با توجه به شخصیت و شرایط خودش بسنجد.و این به حقیقت نزدیکتر است تا نظراتی که صرفا خوبی ها و برتری های مسلم اروپا را نسبت به ایران بیان کنند باعث تشدید یک هیجان کاذب در شخص شوند.

سوم اینکه به نظر من نژاد پرستی هم چیزی است ناشی از شخصیت خود ما است، و برخورد ما و تقابل ما با دیگر افراد جامعه، و فرهنگ و عرف مورد پذیرش آن مردم.چون به همان تعداد نظری که اروپایی ها را نژاد پرست توصیف میکنند، نظرات ناقض این موضوع هم وجود دارد.و این کاملا بستگی به سازگاری شما با آن محیط دارد و حتی برداشت شما از شخصیت خودتان و مقایسه اشتباه خودتان با دیگران،وحتی اعتماد به نفس شما. و اینکه در استخدام یا پذیرش در دانشگاه آنها افراد بومی را به خارجی ها ترجیح میدهند یک چیز طبیعی است که در همه جای دنیا وجود دارد.به خاطر تعهدی که سیستم نسبت به مردم خود احساس میکند.در ایران همین موضوع با شدت بسیار بیشتری وجود دارد و علاوه بر برتری نژادی، برتری دینی و مذهبی هم بر همه ی روابط و ضوابط حاکم است.

[Hasegava]

اولا که ایشون سوالی در مورد مردم نکردند که شما میگین مردم سردن. دوما اینکه من به نظرم فنلاندی ها از ایرانی ها خیلی هم گرم تر هستند. چه انتظاری دارید؟‌ میخواین روز اول که میبینیدشون بپرن بقلتون یا چی؟ اینها شاید دیر با آدم دوست بشن ولی مثل ایرانی ها چابلوس نیستن و نوکرم چاکرتم از روز اول نمیگن. میخوان طرف رو اول خوب بشناسند و بعد دوست بشند.

انقدری که ما ایرانی ها نژاد پرست هستیم و به این و اون گیر میدیم و با زمین و زمان مشکل داریم باور کنید این اروپایی انقدر با ما مشکل ندارند...

بله فنلاند یک کشور فوق العاده بدبخته و اصلا متمدن نیست. فقط فنلاند یکی از بالاترین استاندارد های زندگی توی دنیا رو داره و کمترین آمار جرم و جنایت.. بله خب کاملا نشان دهنده ی متمدن نبودنه...

چرا ما ایرانیا همش دنبال این هستیم که فلان مردم چجوری هستن و فلان مردم اینجوری؟ بابا کی میخواید دست ازین عادت قدیمی برداری؟
یکی از دوستان هم راجع به آمریکا اینطوری میگفت که جنوبی هاش آدمای بدی هستن و شمالی هاش جوری دیگه...خسته نشدید..آدم خوب و بد همه جا هست..تا کی میخواید پی اینو بگیرید که این خوبه و اون بده...هدف ما درس خوندن و کار کردن..چیکار مردمش دارید آخه؟!!!!!
دوستان سرتونو درد نیارم..میگم این رفاه زندگی در فنلاند طبق شاخص GDP که حدودا 880 هست آیا صحت داره؟ یعنی جایی هست که مثل ایران نباشه که خرج بیشتر از دخل هست حتی با صرفه جویی؟