27-01-2014, 04:08 PM
یکی از کارهایی که کردم و بهم خیلی کمک کرد که هم لغات بیشتری یاد بگیرم و هم مدت زمان ماندگاری لغت در ذهنم بیشتر بشه استفاده از دیکشنری Oxford American Writer's Thesaurus بود. با استفاده از گلاسوری بابیلون و این دیکشنری میومدم لغات رو به طور گروهی مرور میکردم. اینجوری دسته ای از لغات که یک معنی دارند رو بهتر توی ذهنم حفظ میکردم. مثلا وقتی کلمه acerbic رو با این دیکشنری مرور میکردم، متوجه میشدم که چه کلمات مخصوص GRE دیگری باهاش هم معنی هستند که در تست زدنتون میبینید و اینطوری ماندگاری لغت توی ذهنم بیشتر میشد، مثلا اینهایی که پر رنگ کردم رو در انواع تستها به وفور و پرتکرار میبینیم:
Syn: sharp, sarcastic, sardonic, mordant, trenchant, cutting, razor-edged, biting, piercing, stinging, searing, scathing, caustic, bitter, acrimonious, astringent, abrasive, harsh, wounding, hurtful, unkind, cruel, virulent, vitriolic, venomous, malicious, vicious
اگه آدم وقت داشته باشه و اینها رو اینطوری واسه خودش وارد نرم افزار Anki کنه و با انکی اینطوری مرور کنه خیلی عالی میشه.
یه چیز خیلی کمک کننده دیگه برام این بوده که کتاب افیشال گاید و پرکتیس بوکها رو زیاد خوندم. یعنی واسه من چند دور خوندن یکی دو منبع خیلی بهتر جواب میداد تا ناقص خوندن 10 تا منبع. این وسط هم لغاتی که توی سوالات این منابع میدیدم رو دوباره با دیکشنری اکسفورد مرور میکردم و میدیدم که لغاتی که ما اصلا آدم حسابشون نمیکنیم چقدر بعضی موقع ها معادل های جالبی دارند. مثلا وقتی کلمه disinterested رو (که در تست معنی بیطرف میداد، نه معنی بی میل وعلاقه) که همه بلدیم با دیکشنری اکسفورد مرور میکردم میفهمیدم که کلمات زیر یه معنی رو دارند، و بولد شده ها رو به وفور در تستها میتونیم ببینیم:
Syn: unbiased, unprejudiced, impartial, neutral, nonpartisan, detached, uninvolved, objective, dispassionate, impersonal, clinical; open-minded, fair, just, equitable, balanced, evenhanded, with no ax to grind.
حالا دونستن لغات به این شکل چه کمکی میکنه؟؟؟
به نظرم در سوالات TC یک جاخالی و دو جاخالی این موضوع خیلی کمک کنندست و در SE که خیلی خیلی خیلی کمک کنندست. فقط چیزی که هست اینه که باید سوال رو درک کنیم، و حرف طراح سوال رو بفهمیم. یعنی با زدن تستهای زیاد میفهمیم که طراح سوال چی میخواد بگه.
طراح سوال در سوالات جاخالی دو تا کار بیشتر انجام نمیده: یا جمله ای که شروع کرده رو در ادامه میکوبه یا ساپورت میکنه. یعنی یا بحث رو عوض میکنه یا حمایت میکنه. برای عوض کردن بحث عموما هم از کلماتی مثل, surprisingly, ironically yet, though و امثالهم استفاده میکنه که لیست این لغات رو میتونین در اوایل کتاب بارونز مشاهده کنید.
خب تا اینجای داستان اگه متوجه عوض شدن یا نشدن بحث شدیم در ادامه در اغلب سوالات به دو شکل بهمون clue داده میشه که جواب رو از بین گزینه ها پیدا کنیم. 1- از یک کلمه به عنوان سرنخ استفاده میکنه، 2- از چند تا کلمه یا بهتر بگیم یه نصفه جمله به عنوان سر نخ استفاده میکنه.
در مورد اول که از یک کلمه برای سرنخ استفاده میکنه، میاد از یک کلمه مخصوص GRE استفاده میکنه نه هر کلمه ای. بنابراین نه تنها باید کلمات موجود در گزینه ها رو بلد باشیم، بلکه باید معنی این کلمه سرنخ رو هم بلد باشیم، و به همون اندازه بقیه کلمات موجود در گزینه ها و یه حتی بیشتر، دونستن معنی این کلمه مهم هست، به طوری که اگه معنیشو ندونیم دونستن معنی کلماتی که در گزینه ها به کار رفتند کمک چندانی یا اصلا کمکی نمیکنه. سعی میکنم با بیان بسیار بسیار ساده مثال بزنم که مطلبو برسونم. به عنوان مثال سوالاتی که یک کلمه رو به عنوان سر نخ بهمون میدند اینطوری هستند:
مصیب در مهمونی نشون داد که برخلاف اینکه دوستاش میگن اون آدم taciturn هست، آدم --------- هست.
اول که میفهمیم بحث باید برگرده و متعاقبا میفهمیم کلمه ای که توی جاخالی قرار میگیره باید متضاد taciturn باشه. خوب هر کدوم از کلمات بولد شده زیر توی گزینه ها باشه اون انتخاب میشه، ولی اگه معنی کلمه taciturn رو ندونیم یعنی الاخلاص فاتحه:
Syn: chatty, loquacious, garrulous, voluble, conversational, communicative; gossipy, babbling, blathering; long-winded, wordy, verbose, prolix;
برای چند کلمه هم مثلا اینطوری:
مصیب, نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای آزاد که برنده بهترین کتاب سال 1998 شد، و همچنین انتقادات شدیدی به کارهای قلی، نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای بسته و توی خونه، داشت در کارهای اخیرش به علت اهمیت دادن بیش ازاندازه به جزئیات و details نشون داده که نویسنده ------------- هست.
کل این قسمتهایی که خط میکشم عموما برای این هست که طراح سوال رو ملاج آدم راهپیمایی کنه و هیچ نقشی در تعیین گزینه صحیح نداره:
مصیب, نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای آزاد که برنده بهترین کتاب سال 1998 شد، و همچنین انتقادات شدیدی به کارهای قلی، نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای بسته و توی خونه، داشت در کارهای اخیرش به علت اهمیت دادن بیش ازاندازه به جزئیات و details نشون داده که نویسنده ------------- هست.
پس در بین گزینه ها باید دنبال آدم کار درستی باشیم که به جزئیات اهمیت زیادی میده مثلا:
meticulous, punctilious, assiduous, fastidious
بنابراین اگه سوال رو خوب متوجه بشیم، دونستن یه گروه از لغاتی که به جا خالی میخورند و مرور لغات با این دیکشنری و به طورگروهی میتونه خیلی کمک کننده باشه و لغات یادگرفته شده پایدارتر توی ذهن آدم میمونه، البته برای بنده اینطوری بوده و شاید برای یه نفر دیگه اصلا جواب نده. فقط چیزی که مهمه نباید همون اول کار بریم سراغ اینطور خوندن، به نظرم اگه اول 1100 و 800 رو بخونیم و بعدش از این روش فقط برای مرور استفاده کنیم و مخصوصا اگه به نرم افزار انکی و فلش کارتهامون اضافه کنیم میتونه در جای خودش کمک خیلی زیادی بکنه.
Syn: sharp, sarcastic, sardonic, mordant, trenchant, cutting, razor-edged, biting, piercing, stinging, searing, scathing, caustic, bitter, acrimonious, astringent, abrasive, harsh, wounding, hurtful, unkind, cruel, virulent, vitriolic, venomous, malicious, vicious
اگه آدم وقت داشته باشه و اینها رو اینطوری واسه خودش وارد نرم افزار Anki کنه و با انکی اینطوری مرور کنه خیلی عالی میشه.
یه چیز خیلی کمک کننده دیگه برام این بوده که کتاب افیشال گاید و پرکتیس بوکها رو زیاد خوندم. یعنی واسه من چند دور خوندن یکی دو منبع خیلی بهتر جواب میداد تا ناقص خوندن 10 تا منبع. این وسط هم لغاتی که توی سوالات این منابع میدیدم رو دوباره با دیکشنری اکسفورد مرور میکردم و میدیدم که لغاتی که ما اصلا آدم حسابشون نمیکنیم چقدر بعضی موقع ها معادل های جالبی دارند. مثلا وقتی کلمه disinterested رو (که در تست معنی بیطرف میداد، نه معنی بی میل وعلاقه) که همه بلدیم با دیکشنری اکسفورد مرور میکردم میفهمیدم که کلمات زیر یه معنی رو دارند، و بولد شده ها رو به وفور در تستها میتونیم ببینیم:
Syn: unbiased, unprejudiced, impartial, neutral, nonpartisan, detached, uninvolved, objective, dispassionate, impersonal, clinical; open-minded, fair, just, equitable, balanced, evenhanded, with no ax to grind.
حالا دونستن لغات به این شکل چه کمکی میکنه؟؟؟
به نظرم در سوالات TC یک جاخالی و دو جاخالی این موضوع خیلی کمک کنندست و در SE که خیلی خیلی خیلی کمک کنندست. فقط چیزی که هست اینه که باید سوال رو درک کنیم، و حرف طراح سوال رو بفهمیم. یعنی با زدن تستهای زیاد میفهمیم که طراح سوال چی میخواد بگه.
طراح سوال در سوالات جاخالی دو تا کار بیشتر انجام نمیده: یا جمله ای که شروع کرده رو در ادامه میکوبه یا ساپورت میکنه. یعنی یا بحث رو عوض میکنه یا حمایت میکنه. برای عوض کردن بحث عموما هم از کلماتی مثل, surprisingly, ironically yet, though و امثالهم استفاده میکنه که لیست این لغات رو میتونین در اوایل کتاب بارونز مشاهده کنید.
خب تا اینجای داستان اگه متوجه عوض شدن یا نشدن بحث شدیم در ادامه در اغلب سوالات به دو شکل بهمون clue داده میشه که جواب رو از بین گزینه ها پیدا کنیم. 1- از یک کلمه به عنوان سرنخ استفاده میکنه، 2- از چند تا کلمه یا بهتر بگیم یه نصفه جمله به عنوان سر نخ استفاده میکنه.
در مورد اول که از یک کلمه برای سرنخ استفاده میکنه، میاد از یک کلمه مخصوص GRE استفاده میکنه نه هر کلمه ای. بنابراین نه تنها باید کلمات موجود در گزینه ها رو بلد باشیم، بلکه باید معنی این کلمه سرنخ رو هم بلد باشیم، و به همون اندازه بقیه کلمات موجود در گزینه ها و یه حتی بیشتر، دونستن معنی این کلمه مهم هست، به طوری که اگه معنیشو ندونیم دونستن معنی کلماتی که در گزینه ها به کار رفتند کمک چندانی یا اصلا کمکی نمیکنه. سعی میکنم با بیان بسیار بسیار ساده مثال بزنم که مطلبو برسونم. به عنوان مثال سوالاتی که یک کلمه رو به عنوان سر نخ بهمون میدند اینطوری هستند:
مصیب در مهمونی نشون داد که برخلاف اینکه دوستاش میگن اون آدم taciturn هست، آدم --------- هست.
اول که میفهمیم بحث باید برگرده و متعاقبا میفهمیم کلمه ای که توی جاخالی قرار میگیره باید متضاد taciturn باشه. خوب هر کدوم از کلمات بولد شده زیر توی گزینه ها باشه اون انتخاب میشه، ولی اگه معنی کلمه taciturn رو ندونیم یعنی الاخلاص فاتحه:
Syn: chatty, loquacious, garrulous, voluble, conversational, communicative; gossipy, babbling, blathering; long-winded, wordy, verbose, prolix;
برای چند کلمه هم مثلا اینطوری:
مصیب, نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای آزاد که برنده بهترین کتاب سال 1998 شد، و همچنین انتقادات شدیدی به کارهای قلی، نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای بسته و توی خونه، داشت در کارهای اخیرش به علت اهمیت دادن بیش ازاندازه به جزئیات و details نشون داده که نویسنده ------------- هست.
کل این قسمتهایی که خط میکشم عموما برای این هست که طراح سوال رو ملاج آدم راهپیمایی کنه و هیچ نقشی در تعیین گزینه صحیح نداره:
مصیب, نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای آزاد که برنده بهترین کتاب سال 1998 شد، و همچنین انتقادات شدیدی به کارهای قلی، نویسنده کتاب صلح و صفا در هوای بسته و توی خونه، داشت در کارهای اخیرش به علت اهمیت دادن بیش ازاندازه به جزئیات و details نشون داده که نویسنده ------------- هست.
پس در بین گزینه ها باید دنبال آدم کار درستی باشیم که به جزئیات اهمیت زیادی میده مثلا:
meticulous, punctilious, assiduous, fastidious
بنابراین اگه سوال رو خوب متوجه بشیم، دونستن یه گروه از لغاتی که به جا خالی میخورند و مرور لغات با این دیکشنری و به طورگروهی میتونه خیلی کمک کننده باشه و لغات یادگرفته شده پایدارتر توی ذهن آدم میمونه، البته برای بنده اینطوری بوده و شاید برای یه نفر دیگه اصلا جواب نده. فقط چیزی که مهمه نباید همون اول کار بریم سراغ اینطور خوندن، به نظرم اگه اول 1100 و 800 رو بخونیم و بعدش از این روش فقط برای مرور استفاده کنیم و مخصوصا اگه به نرم افزار انکی و فلش کارتهامون اضافه کنیم میتونه در جای خودش کمک خیلی زیادی بکنه.