(09-07-2017, 12:57 PM)Torkan نوشته: دوست عزیز
اهل توصیه و راهنمایی و صحبت های طولانی نیستم. با این حال سوالی که من از شما میپرسم اینه شما میرید به صرف اینکه با یک خارجی ازدواج کنید؟ هدفتان از رفتن چیست؟ ازدواج با خارجی؟ اگر اینطوریه که خب من واقعا جوابی ندارم بهش بدم!
اما اگر هدفتان اینه که کارهاتون رو بکنید و احیانا ارزوی ازدواج با خارجی رو هم دارید میتونم بهتون توصیه کنم اول از همه به فکر کار خودتون (حالا درس و مشق!، کار، بیزنس، و ...) باشید و خیلی ذهنتون رو درگیر این مسایل نکنید. ازدواج امری طبیعی هست و مطمین باشید به خودی خود (به خصوص در خارج) حل خواهد شد. منتهی صبر و حوصله زیادی میخواد. عین ماین میمونه شما طلا بگیری (با هدف فروش) هی تعقیب کنی انس رو ببینی کی میاد بالا کی میاد بالا اخرش هم سنت میشه 50 نمیاد بالا هیچ میره پایین! ولی اگر بزاری به صورت روال طبیعی بره جلو اون موقع برات راحت حل میشه. پس نگران نباش.
پ.ن: شما بعد 20 سال! بیا آکادمیاکافه همین پست رو بخون و اون موقع ببین نظرت در مورد نوشته های من چی خواهد بود. بعد ازدواج با یک غیر هموطن (یا هموطن) فرقی نداره، خواهی دید که این هدف خیلی هم هدف بزرگی نبوده است.
به نظر من خیلی مهمه که کدوم کشور بریم. یک فرانسوی با یک چینی ازدواج کرد، بعد یک چینی دیگه اومد نو عروس را کشت. (به جرم ازدواج با خارجی)
نمی گم تو چین هر کی با خارجی ازدواج کرده به قتل رسیده، ولی مطمئن باش وقتی داری روال عادی پیش می ری، خیلی ها نمی گذارن با دخترهای کشورشون صمیمی بشی.
دوستم می گفت دختره بهش گفته «جلو بقیه چینی ها دست منو نگیر، شاکی میشن»
خارج، خارج نیست. خارج ۱۵۰ کشوره، شما انرژیتون را جای بد صرف کنین، روال عادی خیلی سخت و تلخ پیش می ره. مثلن من نمی دونم شما با اون نمره تافلتون چرا آمریکا نمی رین؟
من از تایوان بورس گرفتم، حالا دو سال باید برم اونجا. خدا می دونه من دنبال دخترها نیستم و خیلی سرم تو کار خودمه و فوق العاده خجالتیم. ولی متأسفانه دخترها مثل زامبی بهم حمله می کنن. نه که خوش تیپ و جذاب باشم، ولی خوب خارجیم و متفاوت که همین باعث جلب توجه دردسر ساز میشه. شاید اروپایی ها کمتر ندید بدید باشن و دست از سر آدم بردارن.
مثلن بری فیلیپین، بالای ۹۰ درصد انگلیسی بلدن، ولی از هر بیست نفر، نونزده تاشون هفته ای سه بار میرن کلیسا . تو کشورشون دفتر ثبت طلاق ندارن. کلی مادر بدون شوهر هست با چند تا بچه . قبل شام و ناهار و خواب دعا می خونن. با یکیشون ازدواج کنی اعضای کلیسا بهش می گن شوهرت را هفته بعد بیار روغن زیتون بمالیم پیشونیش، هفته بعدشم تعمیدش بدیم. خوب شما چقدر احتمال داره خوشبخت بشی، پاشی بری اونجا چون ارزونه و انگلیسی بلدن؟ اپلی کنی دنبال تحصیل و بیزنس باشی تا کی؟ همین طور به صورت طبیعی با یک چینی ازدواج کنی و بعدش به قتل برسه؟
![[عکس: img_8623.jpg]](http://www.thebeijinger.com/sites/default/files/styles/large/public/img_8623.jpg)
![[عکس: z40k_mmexport1439450389962.jpg]](http://www.upsara.com/images/z40k_mmexport1439450389962.jpg)
بعد باسه دکتری باید برم جای دیگه، چون عمرا تو ۲ سال بختم باز بشه. اصلن من می ترسم بگم مجردم، یهو می گن درس بخون برو کار به دخترهای ما نداشته باش. دخترهاشونم دو روز یکبار می چسبن به ما که انگلیسی حرف بزنن و مقاله اشون را به جای گوگل ترنسلیت بدن به ما. بعد همین جور که داری مقاله را ویرایش می کنی برات آش داغ می کنن ده بار می پرسن دوست دختر داری یا نه؟ آواتارت قشنگه، همه دخترها پرزنتیشنت را دیدن ازت خوششون اومد، چرا دوست دختر نداری، بیا این سیب را بوخور، بذار نشیمنگاه دوچرخه را خیس کنم تا تحتت داغ نشه، بیا داری می ری توالت خودت را با دستمال snoopy پاک کن ...... اینها قصه نیست.
به صورت طبیعی پسرهای کشور خودشون در ۲۲ سالگی دختر را می ذارن ترک دوچرخه می برن، روال عادیش اینه که بعد هشت سال به ما می گن چرا هنوز اینجایی؟
من نمی تونم ۲۰ سال بذارم تو auto pilot، الان بعد تایوان برم آمریکا؟ یا برم ژاپن؟ کارت پستال استاد ژاپنی رو میزمه، ولی آیا اونجا رفتن فایده داره؟ حالا گیرم استاد ژاپنی فکر کنه که من خیلی نیازم، ولی اگه ۵ سالم اونجا تنها بمونم که قرار نیست نورمال پیشرفت کنم.
آقا کشور خیلی مهمه، کجا ایرانی ها بیشتر همسر خارجی گرفتن و اذیت نشدن. این خیلی مهمه. با دعا و انشاالله کار پیش نمی ره. من اگه الان حرص نخورم، دو سال دیگه می رم ژاپن . مثل اینکه هشت ماه پیش حرص تایوان را خوردم. همونی برداشت می کنی که می کاری، دیمی برات زن در نمی آد. هشت سال قبرس گیر کردم، رفتم چین، خیلی ها گفتن برگرد چین. گفتم هر کی خوشه باشه، اگه خوشی بود تا حالا می رسید، نرسید دیگه ما توقف را طولانی نمی کنیم.
من که نمی خام دخترها باهام دوست بشن، تنهایی خیلی بهتره. عشقشون باسه کس دیگه است، شماره تلفنشون را به ما می دن. تازه خودشون اول می آن سمت آدم.
من هرگز نمی خام با ایرانی ازدواج کنم. حالا بیست سال دیگه خواهیم دید. البته بگم خواهر برادرم از من بزرگتر و مجردن. چه دلیلی داره وقتی خودمون فراری هستیم، چند تا دیگه ایرانی درست کنیم؟ البته اگر من آمریکایی بودم با هر کسی غیر از آمریکایی ازدواج می کردم. تشابهات بیش از حد ملال آوره. ازدواج با هموطن مثل ازدواج با همجنس می مونه ( البته با ازدواج همجنسگرایان مخالف نیستم ولی درخواست نمی کنم)
به نظر من هر جا رفتین، بگین دوست دختر روس دارم. نگین کسی ندارم. اول ببینین مردم اونجا چی می گن، چه نظری راجب اینکه دوست دخترتون از یه کشور دیگه است دارن. آیا می گن اونها هم دوست دارن عاشق خارجی باشن، آیا فکر می کنن کارتون اشتباه بوده. آیا می پرسن قراره باهاش ازدواج کنی و نظرشون چیه؟ نگین دوست دختر ندارین، وگرنه نمی ذارن یک لحظه تنها بمونین و هیچ کدومشون هم آخر سر براتون نمی مونه، کلی دخترخاله چسب پیدا می کنین. این خیلی طبیعیه که باهاتون صمیمی بشن ولی ازدواج نکنن. نه به این خاطر که وفادار نیستن و خارج اینطوریه که خونه هم هم برین باز هم دلیل ازدواج نیست، بلکه به این خاطر که شما ایرانی هستین و از نظر اونها هر کس با هموطنش باید ازدواج کنه. دخترهایی که حاضرن با خارجی ازدواج کنن تعدادشون زیاد نیست. مواظب باشین وقتتون قربانی نژادپرستی عده عموم نشه. کیفیت شخصیت شما هیچ عشقی را براتون به ارمغان نمی آره اگر از اول با آدم ناجور رفیق بشین. (خدمت خر کردن x هست و لگد )
انسانهای با IQ زیر 40 نمی تونن ویلچر را ترک کنن. انسانهای با IQ بین 40 تا 70 با هموطنشون ازدواج می کنن. از هفتاد به بالا کسانی هستند که مسافرت می کنن و نمی تونن تو شهرشون بمونن چه برسه به ویلچر. از 120 به بالا نمی تونن با هموطن ازدواج کنن یا تو کشورشون بمونن. قصدشون از مسافرت مهاجرته. از 150 به بالا هم تو SpaceX کار می کنن و راکت می سازن که برن مریخ زندگی کنن، تو می گی غروب را نگاه کن اون یاد طوفان های خورشیدی در سطح ماهه. هر چی هوش کمتر باشه، علاقه به ریشه و جای تولد بیشتر می شه. ارق ملی و فرهنگ شیفتگی حاصل مستقیم کمبود سلولهای خاکستری هست. J K Rowling خالق هری پاتر با یه پرتغالی ازدواج کرد، بعدشم با یه اسکاتلندی. حالا باز به من بگین وطن فروش چرا ایرانی نمیخای. اصلن خارجی بهتره، حتی برای خارجی. داریوشم خط میخی را از سومری ها گرفت. بگذارید تهاجم فرهنگی به وقوع بپیونده. سعدی هم می رفت مسافرت. اگه بوئینگ دوران سعدی هم بود، الان مجسمه مفرغیش را تو نیویورک ساخته بودن با قدمت 600 سال.
باسه اوباما پله نیاوردن از هواپیما پیاده بشه، باسه شما دختر می آرن؟
![[عکس: 160903040820-obama-hangzhou-2-exlarge-169.jpg]](http://i2.cdn.cnn.com/cnnnext/dam/assets/160903040820-obama-hangzhou-2-exlarge-169.jpg)
از یک چینی پرسیدم چرا دختره را کشتن شوهر فرانسوی گرفته بود، گفت اشتباه نکن، قاتل فکر می کرد پسره آمریکاییه.
از یه ژاپنی پرسیدم، به ایرانی ها زن می دین؟ گفت البته، اگه زن پیری باشه که در به در دنبال بچه دار شدن بگرده بهش شوهر می دیم. گداها حق انتخاب ندارن. نمی دونم منظورش از گدا ما بودیم یا اونها.
تو ژاپن این خیلی اتفاق می افته که یک زن تو قطار به پلیس می گه فلانی به من دست زد. بعد مرده فرار می کنه و می خوره به قطار می میره. یک ژاپنی گفت این اتفاق 6 بار در سال گذشته افتاده. وقتی یک زن ازت شکایت کنه، تو مجبوری بی گناهی خودت را ثابت کنی. در اکثر مواقع حق را به شاکی می دن بدون اینکه حتی شکایت را بررسی کنن. یک فیلم هم ساختن از داستان کسی که 5 سال زندان بود، بعدش معلوم شد اصلن به کسی دست نزده بود.
![[عکس: l_p1013046102.jpg]](http://i.yai.bz/Assets/02/461/l_p1013046102.jpg)
یا مثلن پدرخوانده هری پاتر 12 سال تو آزکابان زندانی بود، بعدش معلوم شد قاتل یه کسه دیگه بوده.یا هگرید را سال سوم از هاگوارتس اخراج کردن، بعدش معلوم شد اون تالار اسرار را باز نکرده بود.