ببخشید دوستان من این بحث رو دوباره بالا اوردم ، چند روز پیش که بابک عزیز این صحبتها رو بیان کرد گفتم شاید من متوجه نمی شم
اما هر چی بیشتر فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم و تقریبا به بن بست فکری رسیم
خواهشا دوستان کمک کنن تا به دید بهتری بتونیم پیدا کنیم ، حالا به چند صحبت از دوستان اشاره می کنم
بابک جان مورد اول قبول : درس خواندن در بهترین دانشگاههای جهان اما به چه دلیل ؟یعنی درس خواندن در بهترین دانشگاههای جهان چه مزیتی برای یک فرد مهیا می کنه ؟ خودتم گفتی که در امد مناسب ، اینده شغلی تضمین نشده ، هزینه مسکن بالا
دوم : رسیدن به استانداردهای بالا در زندگی اجتماعی و سیاسی و .....
مزیت اینها چیه ؟ ملموس تر بگم بابک عزیز ، اینها به چه دردی می خوره زمانی که اینده شغلی تضمین نشده ای داشته باشی ؟
اگر در یک شرایط بد اقتصادی از سر کار اخراج شدی اینها که واسه ادم بقول معروف نون و اب نمی شه ؟؟؟
تازه به اینها این رو هم اضافه کنید که اگر زن و بچه ای هم داشته باشید ، و طبق گفته خودت قسط خونه ات رو ندی که خونتم ازی بگیرن دیگه می خوای چی کار کنی اونوقت ؟
اخه ادم سر زندگیش که ریسک نمی کنه ؟ 5 سال تحت سختترین شرایط درس خوند ، با کلی مکافات و سختی پذیرش بگیری ، بعد 5 سال تحت شرایط سختتر درس خوند ، اخرش هم صبح که از خواب پا می شی نمی دونی امروز اخراج می شی یا نه ؟
اصلا ادم بهترین و عالی ترین تلاش ها رو می کنه برای رسیدن به بهترین و عالی ترین شرایط نه شرایط متوسط در یک جامعه دیگه ؟؟؟؟!!!
محسن جان هدفهای قوی مگر از مقایسه شرایط در دو مکان اینجا و انجا بدست نمی یاری ؟
مثلا اینجا همچین چیزی ندارم که تو اونجا بهش می رسم ؟ البته در مقابل چه چیزی را باید از دست بدم ؟
شماتیک تر بگو محسن جان ، مثال بزن خواهشا ، کلی گویی نکن
بابک جان من می گم هر کس صزف علاقه اس کار کنه مطمئنا می تونه موفق بشه ، پس اینکه مهندسی خوندیم یا نه اصلا نمی تونه تعیین کننده باشه
خوب یایک جان ما که نمی تونیم دنبالدرس نباشیم وگرنه اونجا اصلا نمی تونیم بمونیم
خودتم می دونی باید تحصیلات را تمام کرد و بعد رفت دنبال کار تا بتونیم گرین کارت بگیریم
اما بعدش چه راههایی است برای بهتر شدن ؟ یعنی اوج ارزوهامون باید همین باشه ؟ به طور مثال شما که الان اونجا هستی برای بالا رفتن حقوقت ، بهتر شدن شرایط کاریت ، استخدام در شرکت های معتبرتر و کلا نمی گم پرش به یکباره
اما بصورت پله پله چه راههایی هست ؟ مگر گفته نمی شه بهترین کشور از نظر اقتصادی ؟ خوب یعنی تو این کشور همین که به کار کارمندی رسیدی و حقوق تقریبا 6000 در ماه دیگه نمی تونی بالا تر بری؟
بابا همه اینها رو گفتم بگم بیاد در کنار گفتن تمام واقعیت ها و ریسک و خطر های و سختی ها
بگید چه مزیت هایی واسه پیشرفت وجود داره ؟ بگید چه کارهایی میشه اینجا انجام داد تا زندگی بهتری داشت ، کار بهتری داشت ، که تو بقیه کشور ها امکانش نیست ؟تا شاید راهنمایی باشه واسه ما ؟ تا یک روزی هم اگر سختی ها خواست بر ما غلبه کنه بدونیم اونجا در کنار تمام بدیهاش چه خوبی هایی داره که ما داریم تلاش می کنیم ؟ بدونیم چرا امریکا و چرا نه اروپا و چرا نه استرالیا و نه چرا کانادا ؟
اما هر چی بیشتر فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم و تقریبا به بن بست فکری رسیم
خواهشا دوستان کمک کنن تا به دید بهتری بتونیم پیدا کنیم ، حالا به چند صحبت از دوستان اشاره می کنم
(12-06-2011, 11:39 PM)Babak نوشته: ببینید به نظر من در نظر گرفتن میزان درآمد به تنهایی معیار درستی نیست و اگر صرفا به خاطر داشتن درآمد بالاتر میخواهید ایران رو ترک کنید، در نهایت به نتیجه خوبی نخواهید رسید. اغلب دوستانی که ایران رو ترک میکنند و به امریکا میان به دنبال چند هدف از جمله تحصیل در دانشگاههای سطح اول جهان، رسیدن به استانداردهای زندگی بالاتر در یک کشور پیشرفته از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، و داشتن درآمد مناسب هستند. رسیدن به این اهداف هست که میتونه سختیهای راه رو توجیه کنه
در امریکا شما اگر در رشته کامپیوتر نرمافزار از دانشگاههای خوب دکترا بگیرید و سواد خوبی داشته باشید، میتونید با حقوق حدود ۱۲۰هزار دلار در سال شروع به کار کنید، اما این حقوق یک مقدار گول زننده است و نباید با معیارهای ایران به این مبلغ نگاه کرد. اول این که حدود ۳۵٪ این مبلغ برای مالیات کسر میشه و دوم این که بسیاری از هزینهها به خصوص هزینه مسکن در شهرهایی که شرکتهای کامپیوتری تمرکز زیادی دارند بسیار بالاست. این حقوق برای شما یک زندگی مرفه، اما نه فوقالعاده (در استانداردهای امریکا) میتونه ایجاد بکنه.
در کنار این شرایط خوب، نکات منفیای هم وجود داره. کار در شرکتهای امریکایی بسیار جدیه و در عین حال آینده شغلی به هیچ وجه تضمین شده نیست. تقریبا در تمام موارد قراردادهای کاری به صورت employment at will هست که معنیش اینه که چه شما و چه شرکتی که براش کار میکنید هر موقع که بخواهید میتونید قرارداد رو فسخ کنید. به همین خاطر موقعی که شرایط اقتصادی خراب میشه (مثل سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۹) شرکتها کارمندانشون رو به راحتی اخراج میکنند و بسیاری از افراد کارشون رو از دست میدهند و زندگی میتونه بسیار سخت بشه، به این خاطر که اغلب افراد بعد از شروع به کار خونه میخرند و در امریکا بر خلاف ایران تقریبا همه برای خرید خونه وام بانکی میگیرند و باید ماهیانه چند هزار دلار به بانک بپردازند. با نداشتن درآمد این شرایط بسیار سخت میشه و بسیاری از افراد خونهاشون رو از دست میدهند چون توانایی پرداخت قسط ماهیانه رو ندارند. اتفاقی که در امریکا در سال ۲۰۰۹ افتاد.
وقتی اینها رو کنار هم بذارید میبینید که صرفا رسیدن به شرایط اقتصادی بهتر دلیل خوبی برای ترک ایران و زندگی در امریکا نیست و باید هدفهای بلندتری داشته باشید تا تحمل این شرایط منطقی باشه.
بابک جان مورد اول قبول : درس خواندن در بهترین دانشگاههای جهان اما به چه دلیل ؟یعنی درس خواندن در بهترین دانشگاههای جهان چه مزیتی برای یک فرد مهیا می کنه ؟ خودتم گفتی که در امد مناسب ، اینده شغلی تضمین نشده ، هزینه مسکن بالا
دوم : رسیدن به استانداردهای بالا در زندگی اجتماعی و سیاسی و .....
مزیت اینها چیه ؟ ملموس تر بگم بابک عزیز ، اینها به چه دردی می خوره زمانی که اینده شغلی تضمین نشده ای داشته باشی ؟
اگر در یک شرایط بد اقتصادی از سر کار اخراج شدی اینها که واسه ادم بقول معروف نون و اب نمی شه ؟؟؟
تازه به اینها این رو هم اضافه کنید که اگر زن و بچه ای هم داشته باشید ، و طبق گفته خودت قسط خونه ات رو ندی که خونتم ازی بگیرن دیگه می خوای چی کار کنی اونوقت ؟
اخه ادم سر زندگیش که ریسک نمی کنه ؟ 5 سال تحت سختترین شرایط درس خوند ، با کلی مکافات و سختی پذیرش بگیری ، بعد 5 سال تحت شرایط سختتر درس خوند ، اخرش هم صبح که از خواب پا می شی نمی دونی امروز اخراج می شی یا نه ؟
اصلا ادم بهترین و عالی ترین تلاش ها رو می کنه برای رسیدن به بهترین و عالی ترین شرایط نه شرایط متوسط در یک جامعه دیگه ؟؟؟؟!!!
(13-06-2011, 03:15 AM)m0h3n نوشته: ضمن تایید حرف های بابک بنظر من دوستانی که قصد ترک ایران رو دارند واقعا باید اهداف خودشون رو مدنظر قرار بدن.
همیشه معتقدم هر چقدر اهداف شما برای ترک ایران قوی تر باشد، پایه ماندگاری در خارج از ایران محکم تر هست، شک نکنید !
محسن جان هدفهای قوی مگر از مقایسه شرایط در دو مکان اینجا و انجا بدست نمی یاری ؟
مثلا اینجا همچین چیزی ندارم که تو اونجا بهش می رسم ؟ البته در مقابل چه چیزی را باید از دست بدم ؟
شماتیک تر بگو محسن جان ، مثال بزن خواهشا ، کلی گویی نکن
(13-06-2011, 06:27 AM)Babak نوشته: سال ۲۰۰۸ موقعی که من دانشجو بودم Bob Colwell که معمار اصلی پردازندههای Pentium اینتل بوده به دانشگاه UCI اومد و در مورد این که چجوری مهندس خوبی باشیم صحبت کرد. یادمه که صحبتش رو با نشون دادن عکس یک هواپیمای شخصی، یک قایق تفریحی مجلل، یک خونه بسیار شیک و بزرگ، و یک اتومبیل اسپرت شروع کرد و گفت اگر به دنبال این چیزها هستید، اشتباه کردید که دنبال رشتههای مهندسی رفتید! بعد عکس یک خونه خوب و یک ماشین خوب رو نشون داد و گفت اگر دنبال اینها هستید درست اومدید. البته مثالهای نقض زیادی میشه برای صحبتهای ایشون پیدا کرد و گفت که مثلا بیل گیتس، استیو جابز، لری پیج، سرگئی برین و ... همگی مهندس هستند و همگی میلیاردند، ولی اینها رو میشه استثنا تلقی کرد. کشور امریکا امکان دسترسی به شرایط اقتصادی فوقالعاده رو ایجاد میکنه، اما احتمالا اگر دنبال اون شرایط هستید نباید دنبال درس و تحصیل باشید. همه این افراد بین درس و پول، دومی رو انتخاب کردند و بسیاری از این افراد نتونستند تحصیلاتشون رو به اتمام برسونند.
من نمیتونم در مورد این که چه باید کرد تا به شرایط اقتصادی فوقالعاده رسید نظر بدم، اما اونچه که در زندگی بسیاری از پولدارهای امریکایی میشه دید، در کنار هوش و استعداد در زمینه کاری خودشون، ریسکپذیری بالا، تلاش زیاد و شانسه. شما وقتی زندگی بعضی از این افراد رو نگاه میکنید میبینید که بعضیهاشون بارها و بارها شکستهای وحشتناکی خوردهاند، اما تسلیم نشدهاند و ادامه دادهاند.
رسیدن به چنین شرایطی ساده نیست و برای مهاجرین سختتر هم هست، اما غیرممکن نیست. نمونهای که همتون میشناسید خانم انوشه انصاری هستند که از طریق رشتههای مهندسی ثروت بسیار زیادی کسب کردند. در عین این که رسیدن به این شرایط ممکن هست، به عقیده من هدف شما نباید چیزی باشه که احتمال رسیدن بهش بسیار بسیار کمه و فاکتورهای زیادی که از اختیار شما خارجه درش دخیله. منظورم این نیست که برای رسیدن به چنین شرایطی تلاش نکنید و این موضوع رو فراموش کنید، بلکه منظورم اینه که اهداف واقعبینانهتری پیدا کنید و همون طور که محسن هم اشاره کرد ببینید که به چه دلیل نمیخواهید در ایران بمونید و به چه دلیل از شرایط فعلی ناراضی هستید و چرا فکر میکنید که کشور دیگهای شرایط شما رو بهبود خواهد بخشید.
بابک جان من می گم هر کس صزف علاقه اس کار کنه مطمئنا می تونه موفق بشه ، پس اینکه مهندسی خوندیم یا نه اصلا نمی تونه تعیین کننده باشه
خوب یایک جان ما که نمی تونیم دنبالدرس نباشیم وگرنه اونجا اصلا نمی تونیم بمونیم
خودتم می دونی باید تحصیلات را تمام کرد و بعد رفت دنبال کار تا بتونیم گرین کارت بگیریم
اما بعدش چه راههایی است برای بهتر شدن ؟ یعنی اوج ارزوهامون باید همین باشه ؟ به طور مثال شما که الان اونجا هستی برای بالا رفتن حقوقت ، بهتر شدن شرایط کاریت ، استخدام در شرکت های معتبرتر و کلا نمی گم پرش به یکباره
اما بصورت پله پله چه راههایی هست ؟ مگر گفته نمی شه بهترین کشور از نظر اقتصادی ؟ خوب یعنی تو این کشور همین که به کار کارمندی رسیدی و حقوق تقریبا 6000 در ماه دیگه نمی تونی بالا تر بری؟
بابا همه اینها رو گفتم بگم بیاد در کنار گفتن تمام واقعیت ها و ریسک و خطر های و سختی ها
بگید چه مزیت هایی واسه پیشرفت وجود داره ؟ بگید چه کارهایی میشه اینجا انجام داد تا زندگی بهتری داشت ، کار بهتری داشت ، که تو بقیه کشور ها امکانش نیست ؟تا شاید راهنمایی باشه واسه ما ؟ تا یک روزی هم اگر سختی ها خواست بر ما غلبه کنه بدونیم اونجا در کنار تمام بدیهاش چه خوبی هایی داره که ما داریم تلاش می کنیم ؟ بدونیم چرا امریکا و چرا نه اروپا و چرا نه استرالیا و نه چرا کانادا ؟