تقابل فرهنگی
زندگی در هر جامعه ی نو نیاز مند یک سری ابزارهای خاص است که شاید قبل از عزیمت هرگز درکی از آن ابزارها به دست نیاورده باشیم. همچنین زندگی در یک کشور بیگانه یک سری از درک ها و رفتار های مار را دچار چالش می کند. شرایط اجتماعی یک جامعه بیگانه علارغم تفاوت های زیاد شباهت هایی هم با جامعه خود دارد, اما به دلیل اینکه فرد در لحظه ورود دچار شوک فرهنگی می شود به یک باره این احساس را به دست می آورد که وی هیچ ابزار کارامدی جهت ارتباط با دیگران ندارد. این احساس رابطه مستقیمی با مدت زمانی دارد که ما قصد ماندن در یک کشور بیگانه را داریم. به طور مثال برای یک توریست این دغدغه به حداقل میزان خود می رسد. در صورتی که یک دانشجو که برای تحصیلات به کشور دیگری سفر می کند این دغدغه ها بیشتر نمود دارد.
باید بدانید که زندگی در یک محیط جدید آدابی دارد که با آداب کشور شما تفاوت می کند, باید بدانید که ارزش ها, باورها و رفتارهای مردم در محیط جدید در مقایسه با مردمان کشور خود تفاوت های زیادی دارد, باید بدانید که همه ی این تفاوت هایی که در محیط کشور جدید می بینید سال هاست که در آن اجتماع جاری است و شما نه تنها توانایی مبارزه با آن ها را نداری بلکه حق چنین کاری را نیز ندارید! و ....
شما اگر مایل به ادامه زندگی در کشور جدید هستید باید بدانید که اکثر ارزش ها و رفتار های مشترک میان مردم کشور خودتان در آن محیط کارآمد نیست و در واقع منسوخ هستند. شما نیازمند تغییر هستید که در وادی امر کاری دشوار هست و شاید شما را به فکر برگشتن بیاندازد. اما باید این را بدانید که صبر کلید موفقیت در محیط جدید است. درک شرایط اجتماعی نو برای شما کاری دشوار نیست کافی است سعی کنید در ابتدا بیشتر نگاه کنید و گوش دهید. درست است که در ابتدا احساس می کنید ارتباط کلامی و حتی حالت های بدنی شما برای آن جامعه قابل درک نیست اما تنها این یک احساس پوچ است. صبر به شما یاد می دهد که ببینید تفاوت شما, تفاوت میان یک انسان با انسان دیگر است نه یک فرهنگ با فرهنگ دیگر!!!
تفاوت های فرهنگی نیز با صبر داخل همان جامعه هضم می شوند و تلاش شما برای تغییر به زودتر هضم شدن تفاوت ها کمک می کند. سعی کنید در ابتدا بیشتر به میان مردم بروید و به ارتباط های آن ها توجه کنید. به فروشگاه های مختلف بروید, از سفر های بی مقصد در مترو ها و اتوبوس ها لذت ببرید, په سینما بروید, خود را به همسایگانتان معرفی کنید و...
این گونه فعالیت ها در ابتدای کار شاید برای شما ملالت آور باشد اما باید این را بدانید که ذهن انسان در مواقع سخت comfort situation هایی برای خود می سازد و مدام شما را تشویق می کند که در آن قرار بگیرید و بیش از قلمروهای آن پایتان را فراتر نگذارید. به طور مثال دانشجوی بیگانه سعی می کند در ابتدا بیشتر وقت خود را در خوابگاه های دانشجویی بگذراند یا در خانه ای که اجاره کرده است, به سمت اینترنت می رود چرا که قبلا خوب یاد گرفته از آن استفاده کند, سعی می کند با خانواده و دوستان تماس بگیرد, سعی می کند دوستانی در آن کشور بیاید که هم وطن او هستند و... . اما دوستان عزیز تمامی این کارها در ابتدای کار باعث می شود شما دیرتر ارزش های قبلی خود را کنار بگذارید و ارزش های جدید را بپذیرید. کم کم که به دانشگاه خود عادت می کند و خانه یا خوابگاه او به اضافه دانشگاه به عنوان comfort situation وی عمل می کند. عادت کردن به دانشگاه خوب است اما اگر منجر شود شما به اجتماع بیرون از دانشگاه کم تر پا بگذارید مشکلی نو برای شما به وجود می آورد. اگر هراس دارید که با مردم آن کشور حرف بزنید, اشکالی ندارد حرف نزنید اما در جامعه آن ها حضور پیدا کنید. گوش کردن به مکالمات و دیدن رفتارهای آن ها نهایتا شما را به این نتیجه می رساند که ارتباط برقرار کردن با آن ها چندان ابزار پیچیده ای نمی خواهد و کم کم شروع به حرف زدن می کنید. دقیقا یادگیری نحوه ارتباط برقرار کردن مانند یادگیری زبان است. شما نیاز دارید بشنوید و ببینید تا یاد بگیرید چگونه می توانید با حفظ نگرش خود نسبت به زندگی با مردم محیط جدید ارتباط برقرار کنید.
راهکارهایی برای موفقیت در جامعه ای نو
- ذهن خود را باز و پویا نگاه دارید!
هرچیزی که در ابتدا برایتان متفاوت است را به عنوان چیزی منفی یا غلط نپندارید. کم تر قضاوت کنید چراکه در ابتدا شما ابزار لازم برای قضاوت صحیح را ندارید و خودداری از قضاوت ها باعث می شود درک شما نسبت به تفاوت ها به مرور تغییر کند. در این راهکار شما می توانید خود را به جامعه پویای مرکز شهر ببرید و از دیدن مردم لذت ببرید. حرکات ها و گفتارهایشان را ببینیدو بشنوید اما قضاوت نکنید!
- تلاش برای یادگیری زبان محیط جدید
این راهکار برای افرادی که زبان محیط جدید را می دانند هم مفید است. این افراد باید تلاش کنند تا اصطلاحات و عبارت هایی که در میان آن مردم بیشتر کاربرد دارند را یاد بگیرند و بر روی لهجه ی خود نیز کارکنند.
- آشنایی با رفتارهای محیط جدید
با دیدن رفتارها سعی نکنید آن ها را با رفتارهای جامعه خود قیاس کنید و هیچ گونه مشابهت سازی با محیط قبلی خود انجام ندهید. این رفتارها شامل عکس العمل ها نیز می شود. به طور مثال بعضا آمریکایی ها از عبارت ?How are you به جای Hello استفاده می کنند که ممکن است فرد خارجی تصور کند که فرد مقابل باید دقیق به بیان احوال خویش بپردازد اما اغلب چنین نیست و فرد محلی که با عبارت فوق خطاب می گیرد چنین تصوری ندارد! (این عبارت می تواند هم در معنای سلام به کار رود و هم احوال پرسی. گاهی اوقات دو دوست صمیمی از واژه های مختلفی که برای سلام وجود دارد در ابتدای ملاقات ها و مکالماتشان استفاده نمی کنند.)
- دانش و آشنایی ابتدایی خود را به سرعت عرضه نکنید
ممکن است شما با دانشی ابتدایی از فرهنگ جامعه ای به سمت آن جامعه بروید یا در مدت اولیه دانشی از طریق تجربه بودن در آن جامعه به دست آورده باشید. هرگز در ارائه این گونه دانش ها عجله نکنید. فرهنگ جامعه ممکن است خود را به مرور نشان می دهد و تمام لایه های خود را یکجا در اختیار کسی نمی گذارد. پس بهتر است در ابراز عقاید و برخی از رفتارها محتاط باشید.
- به سمت شناخت مردم محیط جدید بروید
نگاه کردن به تلوبزیون و خواندن روزنامه ها و مجلات شما را در انجام این مهم یاری می کنند. سوالات خود را نیز می توانید با احترام از مردم آن جامعه بپرسید!
- به دست آوردن ثبات رفتاری اولیه
برای اینکه به یک ثبات اولیه برسید بهتر است یک برنامه روتین برای خود بریزید تا احساس امنیت و رضایت بیشتری بکیند.
- حس شوخ طبعی
در جامعه زیاد خشک برخورد نکنید. زمانی که اشتباهاتی در رفتار و ارتباطات خود مرتکب می شوید ناراحت نشوید, بلکه با خود بخندید تا دیگران هم با لبخند زدن با شما به آغوش بازتری شما را راهنمایی کنند و از تلاش شما برای یادگیری رفتارهای آنان لذت ببرند.
پندهای فرهنگی! :
* از ایزوله کردن خود یا به اصطلاح محدود شدن در comfort situation خود بپرهیزید.
* در ابتدا زمان زیادی را صرف برقراری ارتباط ها بکنید. با دوستان تازه خود وقت زیادی صرف کنید و در جامعه حضور پیدا کنید.
* صبر, صبر, صبر !!!
کلام آخر
برخی از افراد فکر می کنند که زندگی در محیط جدید باعث می شود عقابد آن ها تغییر کند. باید بگویم که الزاما چنین نیست. اگر تغییر در عقاید فردی ایجاد شود دلیل آن این است که تجربه فرد بیشتر شده و با ابعادی تازه از زندگی آشنا شده است. تغییر در این موقعیت خاص یعنی وفق پذیری و نه از دست دادن چیزی به اجبار!
زندگی در هر محیطی ابزار خودش را می خواهد و ما با ورود به آن محیط باید به دنبال ابزار لازم آن بگردیم و از خلاقیت خود نیز کمال بهره را ببریم. ما ابزار زندگی در محیط قبلی خود را به هیچ وجه از دست نمی دهیم یا تغییر نمی دهیم بلکه از برخی از آن ها تنها استفاده نمی کنیم و به جای ان ها از ابزاری نو بهره می بریم. باز هم می گویم کلید موفقیت صبر است اگر در ابتدای کار برای خود ارزش قائل شوید حتما به خود این اجازه را می دهید که شرایطی نو را تجربه کنید. شاید بعدها این شرایط با روحیات شما بیشتر سازگار باشد, پس این حق را با عجله و تصمیم های نابجا از خود سلب نکنید.